سوژه حکایت افرادی است ایرانی که از اوایل جنگ تحمیلی با رفتن به عراق همراه ماشین جنگی صدام در مقابل ایران جنگیدند. سازمان اطلاعات و امنیت عراق بیش از 20 سال با اهداف مشخص اقدام به تصویر برداری و ضبط کاملا مخفیانه از جلسات و روابط خود با مجاهدین خلق نموده است. قدیمی ترین اسناد و فیلمها به سال 1359 و جدیدترین آنها به سال 1381، 4 ماه قبل از سقوط صدام بر میگردد.
در جلسات سری بغداد ماهیت طرف مذاکره کننده در دشمنی با جمهوری اسلامی و اعتقادات مردم ایران امری کاملا بدیهی است.
رجزخوانی
با سقوط رژیم شاهنشاهی در بهمن 57 انقلاب مردم به پیروزی رسید. توطئه و کینه توزی دشمنان به صورت سازمان یافته در گوشه و کنار پدیدار گشت. اقدامات ضد انقلاب در گنبد، گلستان حمله آمریکا به طبس و کودتا نمونه ای از آنها است. عمر دولت نوپای جمهوری اسلامی به 20 ماه نرسیده بود که در شهریور 1359 صدام حسین رئیس جمهور عراق با پاره کردن قرارداد الجزایر جنگ با ایران را رسماً آغاز کرد.
بمباران فرودگاه مهرآباد تهران توسط جنگنده های عراق و حمله نظامیان به خاک ایران سرآغاز جنگ فرسایشی 8 ساله گردید. یکی از پدیده های جنجال برانگیز سالهای نخستین بعد از پیروزی انقلاب اسلامی سازمان مجاهدین خلق است.
ابراهیم خدابنده، عضو سابق مجاهدین خلق:
مدت عضویت در سازمان 23 سال خود صدام میگه که همه به دنبال تشکیل حذب بودند ولی ما از روز اول به دنبال تشکیل ارتش خلق بودیم.
همه سازماندهی حذبی میکردند. ما سازماندهی ارتشی میکردیم. میلیشیا تشکیل میدادیم. فرمانده مشخص میکردیم که خود سازمان اینو میگه یعنی از اول قصد و غرضی برای درگیری نظامی بود.
گوینده: درخواست انحلال ارتش از شعارهای برجسته این سازمان بود و در آن ایام که نیروهای انقلابی در اندیشه بازسازی کشور و حضور در جبهه های جنگ بودند. این گروه ضمن سازماندهی نیروهای خود به مخفی ساختن سلاح و مهمات میپرداختند.
خدابنده: آن طور که اسناد نشان میداد و من مطلع شدم فردای بعد از انقلاب سازمان در فکر رویارویی مسلحانه با نظام بود و تدارکش را فراهم میکرد. از سلاح هایی که در جریان قیام و انقلاب توانسته بود جمع و پنهان کند از تشکیلات نظامی که ایجاد میکند و رژه که میروند ساختار مسلحانه را پایه ریزی میکند.
گوینده: ناکامی های متعدد از جمله عدم موفقیت کاندیدهای این سازمان در انتخابات اوایل انقلاب و شکست باج خواهی از جمهوری اسلامی، شورش مسلحانه را در دستور کار آنها قرار داد. و این در حالی بود که فقط 8 ماه از شروع جنگ تحمیلی میگذشت.
(رجز خوانی های مسعود رجوی رهبر این سازمان به ویژه در ورزشگاه امجدیه تهران در سال 1359 )
مسعود رجوی: آخه به من جواب بدین اگه سازمان مجاهدین از ایادی شرق و غرب اند پس کی تو این مملکت کاری میکنه. وانگهی دوستان عزیز چرا دور میروید اگر میخواهید مشت محکم به دهان ایادی بزنید، بخصوص ایادی دشمن اصلی خلق، بزنید بر دهان مبارک خودتون
گوینده: به راستی او کیست که از خلق قهرمان ایران صحبت میکند ؟ اسناد سری کاخ صدام حسین او را معرفی میکند.
خدابنده: ( از مسئولین سابق روابط بین الملل مجاهدین در خارج ( انگلستان) و در تردد مستمر به عراق )
وقتی ما در لندن در تظاهرات علیه عراق شرکت میکنیم با واکنش شدید سازمان روبرو میشویم که این کار را نباید میکردید. ومعلوم بود ملاحظاتی با عراق مجود دارد و ما نباید علیه صدام کاری بکنیم.
گوینده: عراق – بغداد 11 سال بعد از حادثه امجدیه تهران سال 1370. دیدار مسعود رجوی با سپهبد صابر الدوری رئیس وقت سازمان اطلاعات و امنیت عراق سپهبد صابر الدوری یکی از 6 متهم دادگاه محاکمه صدام حسین است.
این جلسه بعد از اشغال کویت توسط عراق و سرکوبی قیام شیعیان و کشتار کردهای عراق انجام شده است.
مسعود رجوی: چون نمی خواهم بحث را طولانی کنم، هدف از این موضوعات آینده است. آن رابطه فی ما بین خود من است اولا با آقای صدام حسین. اگر این علاقه نباشد پس من بیخود در عراق هستم. پس این علاقه حق من است. این حق را از لحاظ سیاسی نمی گویم بلکه از ناحیه عواطف و علاقه شخصی میگویم.
من خانه را با صاحبش میخواهم / اگر صدام حسین را نبینم چه فایده ای دارد.
منظور خلق ایجاد مشکل سیاسی برای ایشان نیست. دیدار علنی نیست. صدام حسین صاحب خانه من است پس حق دارم. ممکن است شما بگویید مسئولان و قیاده عراق ( اعضای فرماندهی حذب بعث ) هم همیشه این حق را ندارند ؟
اینکه مزاحم آقای رئیس جمهور شوند. خوب شما چون عراقی هستید اگر هم اینطور باشد پس چرا از این حق مرا هم محروم میکنید. این ادعای اصلی من است و شکایت من اول از خود شماست.
چون در طول یک سال گذشته من میخواستم نیم ساعت ایشون را ببینم ولی شما نگذاشتید. این حق من است.
سپهبد صابر الدوری: برادر رجوی میخواهد همه ی مارا به زندان بیاندازد. چون دستورات رئیس جمهور را رعایت نکردیم.
مسعود رجوی: خودم هم با شما همون تو هستم.
پرویز آقا رخ، عضو سابق مجاهدین به مدت 20 سال:
همیشه تو نشست ها اصطلاح صاحب خانه را بکار میبرد.
حمید دیدار حسنی، عضو سابق مجاهدین به مدت 22 سال:
صدام بهش میگفت اخ مسعود و اون بهش میگفت سیدالرئیس. یعنی آنقدر به هم نزدیک بودند که اینگار دو تا برادر و رفیق بودند.
گوینده: 2 ماه بعد از انفجار حزب جمهوری اسلامی در 7 تیر 1360 طی بمب گذاری در سازمان نخست وزیری، رئیس جمهور و نخست وزیر ایران به شهادت رسیدند.
علی اکرامی، عضو سابق مجاهدین به مدت 24 سال:
در نشستی خنده دار و مسخره خود مسعود گفت این انفجار خشم خلق بود و اشاره میکرد به خودش و اعضای سازمان. گفت ما نمی خواستیم مارک تروریست بخوریم بنابر این آنجا اعلام نکردیم.
گوینده: رهبران مجاهدین خلق به فرانسه گریختند و به دلیل محکومیت عملیات تروریستی توسط مجامع بین المللی و امکان پیگیری حقوقی و قانونی مسببین این سازمان به طور رسمی مسئولیت انفجارها را بر عهده میگیرد. اما در یکی از سندهای بدست آمده مسعود رجوی رهبر این سازمان طی ملاقاتی سری با سپهبد طاهر حبوش رئیس سازمان اطلاعات و امنیت صدام حسین در سال 1378 چنین ارائه میکند.
مسعود رجوی: من از سال 81 تا 98 (1360 تا 65 ) همانطور که میدانید در پاریس بودم. در آن سالها دشمنی با ما به اینگونه نبوده است. کسی به ما تروریست نمی گفت در حالی که هم کاخ سفید میدانست و هم که باهاشون در ارتباط بودیم. ساختمان حزب جمهوری اسلامی را جه کسی در ایران منفجر کرده و چه کسی و چه جریانی رئیس جمهور و نخست وزیر این رژیم را از بین برد. آنها خوب میدانستند ولی به ما ترورسیت نمی گفتند. و خوب میدانستند تا مقطع آتش بس عددی را که خاتمی به عنوان وزیر ارشاد اعلام کرد که مجاهدین 11 نفر از افراد و مقامات ما را کشتند.
طاهر حبوش: سعید شاهسوندی با جزئیات تعریف میکنه که چطور برنامه دفتر حزب جمهوری اسلامی ایران توسط سازمان طراحی و اجرا شد.
اکرامی: بعد جزئیات را (که ما این کار را کردیم و با چه برنامه ای قبلا قرار بر آقای خامنه ای داشتیم ) گفت
گوینده: از همان ابتدای فرار مسعود به غرب رابطه پنهان او با صدام حسین مستحکم گردید.
اسناد موجود حاکی است عراقی ها از همان ابتدا مجاهدین خلق را موظف به جاسوسی از داخل ایران نمودند.
هر آنچه مورد علاقه و نیاز سازمان اطلاعات و امنیت عراق بود در جلسات سری بغداد مطرح میشد. و مجاهدین خلق با تمام وجود به خدمت رژیم عراق میپرداختند.
عباس داوری: (جلسه سری) اخبار را شنیده اید ؟
افسر سازمان اطلاعات عراق: در خصوص اخبار انتخابات ؟
داوری: به اصطلاح انتخابات
افسر سازمان اطلاعات عراق: این محمود کاشانی کیست ؟
داوری: همونی است که دو سال پیش نماینده خمینی در لاهه بود.
افسر سازمان اطلاعات عراق: لاهای لاهای ؟
داوری: همونی که اونجا دو تا از قاضی ها را زد. پس همان سید ابوالقاسم کاشانی. آیت الله کافی که در زمان مصدق بود.
گوینده: یکی از قدیمی ترین اسناد فیلمی است از مجاهدین خلق درباره انتخابات مجلس شورای اسلامی
افسر امنیتی عراق میگوید دیشب در خبر اتخاباتی فخرالدین حجازی حدو 2 میلیون رای داشته و رفسنجانی 1 میلیون
افسر سازمان اطلاعات عراق: (سری) از انتخابات چه خبر ؟
نماینده سازمان مجاهدین: 30 درصد بیشتر از جمعیت رای داده شده. ممکن است نیروهای عراقی که شما بیرون کردید هم رای داده باشند.
افسر سازمان اطلاعات عراق: بیشتر از جمعیت ایران رای داده شده است زا پاکستان و. .. رای داده اند.
نماینده مجاهدین: همه انتخابات نظام سری بوده و اعلام نمی شود.
گوینده: طبق اسناد موجود این جلسه 6 ماه قبل از شروع جنگ و در مرحله فاز سیاسی مجاهدین خلق صورت گرفته است زیرا فخرالدین حجازی تنها در اولین دوره مجلس شورای اسلامی در اسفند ماه 1358 در صدر منتخبین تهران قرار گرفت و رجایی در شهریور ماه 1360 به شهادت رسید.
بر این مبنا جلسه سری مجاهدین با بغداد 6 ماه قبل از جنگ چه معنایی میتواند داشته باشد ؟
رامین دارمی: عضو سابق مجاهدین به مدت 11 سال – به نظر من مسعود فرزند خود صدام است.
گوینده: جلسات سری نشان میدهد روابط سری صدام حسین و مسعود بسیار عمیق و تنگاتنگ تا جائیکه مسعود به راحتی از رئیس وقت سازمان اطلاعات عراق گله و شکایت میکند. قسم خوردن مسعود در این جلسات یک سند تاریخی به حساب میآید.
رجوی: اما در مورد خودتان به عنوان مثل (نماینده ) آقای رئیس جمهور صدام حسین. .. الحمدلله مدیر جهاز (رئیس اطلاعات و امنیت عراق ) که تلفن ندارد. خانه اش را هم که ما بلد نیستیم. نمی شود برویم سراغش. همینطوری باید به برادرانمون بگویم مهدی، علیرضا نمی دونید فریق (سپهبد ) صابر کجاست ؟
تنها زمینه ای که مخابرات و استخبارات (تشکیلات اطلاعاتی سازمان ) از آن اطلاعاتی ندارد این زمینه (محل حضور شما )است. و الا خودم میآمدم سراغتان. اینهم جداً از بابت اینکه یک خواسته ای را بگم نمی گویم برای اینکه تفاهم فی مابین خودمان تقویت بشود. برای اینکه بدونیم چیکار باید بکنیم. میحواهید برایتان قسم بخورم. بینالعرب و العجم لا تجدون شقیق و صدیق. ( هیچ دوست و برادری پیدا نمی کنید بین عرب و عجم، نزدیکتر از مجاهدین خلق به خودتان. این را من بعد از 5 سال دارم میگویم. نمی خواستم بگویم. چرا با دوستانتان اینطوری میکنید ؟ مگر شماره تلفن شما را من میخواهم بدهم به رفسنجانی ؟
خدابنده: مسعود و رهبران سازمانم کاملا آگاهانه میدانستند چیکار دارند میکنند. فقط به تدریج آنها را رو میکردند. همه مسائل رفتن به عراق و همکاری با امریکا از قبل پیش بینی شده بود. در پروسه عمل و ناچاری پیش نیامده بود. طرح ریخته شده بود و منتظر فرصت و بهانه بودند.
گوینده: از مهمترین درخواست های رژسم صدام حسین از مجاهدین خلق جمع آوری اطلاعات از جبهه های جنگ ایران میباشد.
داوری: (جلسه سری ) چند تا خبر جدید داشتم. این عباس محتاج که بالاترین فرمانده سپاه که در منطقه غرب است مدتی در تهران ماموریت داشت و نشست های مختلفی با سران نظام داشت. دیروز همراه با الله کریمی که فرمانده عملیات قرارگاه نجف است به دشت شیلر آمده است.
علاوه بر اینها چند نفر از فرماندهان دیگر هم در منطقه شیلر حضور یافتند. از جمله خادمی، عمو حاتم، نان گلی که از فرماندهان قرارگاه نجف 2 هستند و همینطور فرمانده توپخانه سپاه 2 نجف نیز به این منطقه آمده است.
مطلب بعدی نیروهای قرارگاه صراط المستقیم که وابسته به سپاه پاسداران است که مقر اصلی آنها در جنوب بوده که مرکب از یک تیپ و چند گردان است که الان در منطقه بانه و شمال غرب مستقر میباشند. مطلب بعدی راجع به بازدید سرهنگ تمام سماواتی فرمانده تیپ 14 از لشگر 81 لاست که از خط مقدم قصر شیرین بازدید نموده است.
خدابنده: قبل از اینکه مبارزه مسلحانه شروع بشه ارتباطشون را برقرار کردند سفرهای خود مسعود رجوی وعباس داوری قبل از سال 1360 است که کسی خبر نداشت.
سیر محسن هاشمی: عضو سابق به مدت 20 سال: مسعود رجوی آنقدر به صدام حسین نزدیک شد که شد خود صدام حسین.خدمات هجاهدین آنقدر ارزشمند است که رئیس وقت اطلاعات عراق به خاطر کوتاهی در انجام دیدار رجوی با صدام حسین در جریان حوادث بعداز اشغال کویت عذر خواهی میکند.
جلسه سری سپهبد صابر الدوری: من میدانم یک کوتاهی بزرگ در حق برادر مسعود رجوی کردم ولی دو چیز فراموش نشود یکی حسن نیت است و احساس برادرانه. ما رژیم صدام هیچ دوستی در میان عجم و العرب مانند مجاهدین پیدا نمی کنیم.
مسعود رجوی: به خدا قسم هیچ دوستی میان عرب وعجم پیدا نمی کنید.
هاشمی: ما نفهمیدیم صدام مسعود است یا برعکس اینقدر با هم یکی بودند.
خدابنده: به عنوان تجربه تاریخی باید به آن پرداخت. برای آیندگان نشان داد چطور میشود تحت لوای اسلام، انقلاب، وطن پرستی به اوج خیانت و وطن فروشی هم رفت. به قول امام علی (ع) چطور میشود پوستین وارونه پوشید.