البته بعضی از دیپلمات های آمریکایی به طعنه صحبت از انتقال منافقین به زندان گوانتانامو را مطرح کردند اما به نظر می رسد که این نظر چندان هم بی راه نباشد
|
پس از تعیین ضرب الاجل دولت عراق برای خروج منافقین از خاک این کشور و پی گیری مردم این کشور از اقشار و طبقات گوناگون برای تحقق هرچه سریعتر این موضوع مشکلی جدید و تا حدودی پیش بینی نشده بوجود آمده که تقریباً غیر قابل حل می نماید. و آن این است که حالا فرض کنیم زمان اخراج منافقین فرا رسیده و اعضای این گروهک نیز چاره ای جز خروج از عراق ندارند، حالا مقصد بعدی کجاست؟؟ منافقین پس از اخراج از عراق باید به کدام کشور یا کشورها بروند؟
البته بررسی بیشر این سوال به منظور یافتن پاسخی درست مستلزم این است که سوالی دیگر مطرح شود و آن اینکه اصلاً کدام کشورها و یا کدام کشور حاضر به پذیرش منافقین است؟
برای پاسخ به سوال دوم باید شرایط منافقین را بیشتر بررسی کنیم تا ببینیم این گروهک دارای چه ویژگی ها و سوابقی است که با استناد به آنها کشوری داوطلب پیدا کرده یا حداقل خود سرکردگان منافقین از کشوری ثالث تقاضا کنند تا آنها را بپذیرند!
سوابق این گروهک که در نتیجه عملکرد آنها در طول 30 سال حیاتشان بوجود آمده، ما را با اعداد و ارقامی نجومی روبه رو می کند که حاصل کاربری تخصصی این گروهک یعنی ترور و جنایت می باشد.
12000 شهروند ایرانی، 25000 شهروند عراقی، تعدادی از مستشاران آمریکایی شاغل در ایران (قبل از پیروزی انقلاب) و ایضاً ترور شهروندانی از سایر نقاط دنیا که در بمب گذاری ها و ترورهای کور این گروهک حاصل شده و آمار دقیقی از آن وجود ندارد.
البته بررسی بیشتر و کاملتر این آمار از حوصله این مقال خارج است ولی همینقدر می توان توضیح داد که آمار بیش از 2 برابری ترورها در عراق نسبت به ایران به این دلیل است که منافقین در عراق بیشتر زندگی تشکیلاتی کرده اند تا ایران و به زبانی ساده تر وقت بیشتری برای جنایت در اختیار داشته اند.
اما از عملکرد که بگذریم باید به بررسی مناسبات درونی این گروهک به عنوان یک فرقه نیز نگاه کنیم. 3400 نفر انسان پوسیده و بی اراده که گوش به فرمان سرکرده ای هستند که در خونخواری و مزدوری شهره آفاق است!
پوسیده از این جهت که عدم دسترسی به رسانه ها و دنیای بیرون به مدت حدود 26 سال از اینان افرادی ساخته که نه چیزی از واقعیت موجود از اوضاع سیاسی جهان میدانند و نه چیزی می فهمند!
و صفت بی اراده نیز بدین دلیل در مورد منافقین به کار می رود که باز هم به دلیل قرار گیری در فضایی ایزوله در طول سالیان دراز و همچنین مناسبات درون فرقه ای این گروهک که آنان را از ازدواج و تولید مثل گرفته تا فکر کردن ها و تصمیم گیری های شخصی منع کرده، از آنان موجوداتی ساخته که تا حدود زیادی از ویژگی های انسان امروزی به دور هستند!
حالا با ویژگی های گفته شده در بالا که خیلی خلاصه هم به آنها پرداخته شد به نظر نمیرسد که در کشورهای حال حاضر جهان بتوان مردم یا دولتی را پیدا کرد که تمایلی به میزبانی این موجودات خاص داشته باشند!
البته در واقعیت هم این موضوع به خوبی مشاهده می شود که با وجود تمام حمایت های پیدا و پنهان کشورهای غربی و بخصوص آمریکا، وقتی صحبت از اخراج منافقین از عراق به میان آمد در مرحله اول همه در مقابل این تصمیم موضع گیری کردند اما وقتی مشاهده شد که این خواست هم مردم و هم دولت عراق است و به هیچ عنوان هم حاضر به عقب نشینی از آن نیستند و در نهایت بحث پیدا کردن کشوری ثالث برای پذیرش منافقین پیش کشیده شد، همه پا پس کشیدند و حتی حاضر به صحبت در مورد آن هم نیستند!
البته بعضی از دیپلمات های آمریکایی به طعنه صحبت از انتقال منافقین به زندان گوانتانامو را مطرح کردند اما به نظر می رسد که این نظر چندان هم بی راه نباشد و با توجه به اینکه چاره ای دیگر وجود ندارد و هیچ ملت و دولتی حاضر به تحمل منافقین نیست گوانتانامو مکان نامناسبی هم نباشد!
البته برای خود منافقین هم شاید این گزینه مناسب باشد زیرا که بالاخره گوانتانامو یک زندان است و منافقین هم سالهای سال طعم زندگی در اردوگاه اشرف را که آنهم کاملاً ویژگی های یک زندان را دارد، چشیده اند و بعد مدتهای طولانی زندگی در یک زندان با ویژگی های اشرف شاید خودشان هم عادت به آزادی نداشته باشند!!
به هر حال غیر از گوانتانامو اگر بخواهیم کمکی کرده باشیم و پیشنهادی ارائه دهیم باید شرایط بیابان های بی آب و علف دنیا را بررسی کنیم که این گزینه از تخصص ما خارج بوده و نیاز به کار کارشناسی از سوی گروهی جغرافی دان را دارد!