جو بایدن رئیسجمهور جدید آمریکا در اولین روز کاری خود افراطگرایی و تروریسم داخلی را چالش پیشروی جامعه آمریکا دانست. این شرایط کنونی ایالات متحده در حالی است که این کشور پس از حادثه 11 سپتامبر در سال 2001، به بهانه مقابله با تروریسم و نابودی گروهکهای افراطی با صرف هزینههای هنگفت، به منطقه غرب آسیا لشگرکشی کرد و خاک دو کشور را اشغال نمود. همچنین در طی این سالها خاک بسیاری از کشورها از جمله پاکستان و سوریه و لیبی حیات خلوت بسیاری از گروهکهای تروریستی قدیمی و جدید شده است. پایگاه خبریتحلیلی هابیلیان با هدف بررسی شرایط پیشروی جامعه آمریکا و نقش دولت جدید آمریکا در تحولات منطقه با دکتر سیدمحمد مرندی، سرپرست گروه مطالعات آمریکا دانشگاه تهران به گفتگو نشسته است:
جو بایدن رئیسجمهور جدید آمریکا در مراسم تحلیفش، افراطگرایی و تروریسم داخلی را چالشهای پیشروی آمریکا برشمرد. بر جامعه آمریکا چه گذشته است که بیست سال پس از وقایع 11 سپتامبر و تشکیل ائتلاف جهانی علیه تروریسم، افراطگرایی به عنوان معضل اصلی این جامعه آن هم از سوی رئیسجمهور این کشور قلمداد میشود و نارضایتی عمومی نسبت به حاکمیت با سرعت رو به افزایش است؟
در دهههای اخیر سیاستهای لیبرالیستی سبب شده است تا تغییراتی در جامعه آمریکا به وجود آید که موجب شده تا قشر متوسط آمریکا از هم فروپاشیده و جامعه دو قطبی شود. به عنوان مثال بسیاری از مشاغل به خاطر کاهش هزینهها به خارج از آمریکا مانند چین و ویتنام و مکزیک منتقل شد و در نتیجه بسیاری از مشاغل از دست رفت. بسیاری از این مشاغل در دست سفیدپوستان بود. یعنی قشری که از ابتدا در جامعه آمریکا حاکم بودهاند و از قضا همین قشر از این نوع سیاستگذاری آسیب جدی دید. از طرف دیگر سرمایهداران که هم از حزب جمهوریخواه هستند و هم از حزب دموکرات اجازه ورود میلیونها مهاجر غیرقانونی را به خصوص از آمریکای لاتین به کشورشان دادهاند تا بتوانند هزینههای تولید را پایین بیاورند. این عامل نیز سبب شد تا ترکیب جمعیتی آمریکا طی یک فرآیند نسبتا سریع تغییر کند. در نتیجه بخش زیادی از جامعه سفیدپوست آمریکا به فقر کشیده شد، بسیاری بیکار شدند و همزمان در بسیاری از مناطق اکثریت سفیدپوستان به اقلیت تبدیل شدند. معمولا در چنین جوامعی وقتی اوضاع اقتصادی بغرنج میشود حاکمیت میکوشد تا شکافهای اجتماعی را عمیق کند تا از اتحاد ملی علیه حاکمیت جلوگیری کند. در جامعه آمریکا نیز این شرایط وجود داشت که تنها مختص یک حزب نیست و شامل هم حزب جمهوریخواه است و هم حزب دموکرات. به عبارتی وقتی در جامعه شکاف وجود داشته باشد اجماع میان مردم علیه حاکمیت به وجود نمیآید.
ترامپ محصول همین معضلات و شکافهاست؟
در حال حاضر در جامعه آمریکا شکافهای عمیق اقتصادی و هویتی و فرهنگی و بسیاری شکافهای دیگر وجود دارد. این شکافها سبب شد تا در سال 2016 ترامپ به قدرت برسد. در حقیقت ترامپ محصول این شرایط است و نه عامل آن. در دوره ترامپ این شکافها تشدید شد و ترامپ با استفاده از این شرایط از میان نژادپرستان و سفیدپوستان یارگیری کرد. با وجود اینکه بسیاری از این سفیدپوستان نژادپرست در زمره فقرا هستند و منافع مشترک با لاتین تبارها و سیاه پوستانی دارند که وضعیت اقتصادی مناسبی ندارند. در این میان ترامپ تواست بخشی از کسانی که توان اقتصادی پایینی دارند به سمت خود بکشد.
و طرفداران بایدن و حزب دموکرات چه کسانی هستند؟
بایدن و حزب دموکرات بخشی از مخالفین نژادپرستی را جذب کردند. البته بسیاری از این مخالفین نژادپرستی طرفدار واقعی بایدن و حزب دموکرات نیستند اما چارهای نداشتند تا در برابر ترامپ به بایدن پناه ببرند. چون در آمریکا به راحتی نمیتوان حزب سوم واقعی را تشکیل داد. آن هم در شرایطی که رسانهها نیز در اختیار سرمایهداران است و به خصوص در حال حاضر که شبکههای اجتماعی همچون فیس بوک و اینستاگرام و یوتیوب اجازه گفتن حرفی خلاف منافع حاکمیت آمریکا را نمیدهند. البته باید به این نکته اذعان کرد که بایدن سابقه مشخصی در نژادپرستی دارد. در موضوعاتی مانند مدارس سیاهپوستان و قانون جرم بایدن طراح اصلی آنها بود. بایدن و حاکمیت حزب دموکرات نه تنها سابقه نژادپرستی دارند بلکه اوضاع سیاهپوستان در زمان حکومت دموکراتها بدتر هم بوده است. به عنوان مثال اوضاع اقتصادی سیاهپوستان در زمان اوباما به مراتب بدتر از دوران بوش بود و فاصله اجتماعی آنها با سفیدپوستان بیشتر هم شد. یعنی در زمانی که اوبامای سیاه پوست قدرت را در اختیار داشت، چون اوباما از حزب دموکرات بود و تابع سیاست سرمایهدارانی بود که او را سر کار آورده بودند.
این شرایط جامعه آمریکا را به چه سمتی پیش میبرد؟
در شرایطی امروز ترامپ رای نیاورده است. پیش از انتخابات نیز اتهام تقلب به صورت جدی از سوی هر دو طرف مطرح بود. پس از انتخابات نیز طرفداران ترامپ نتیجه را نپذیرفتند و مدارکی دال بر تقلب ارائه شد که هیچ گاه حزب دموکرات و رسانهها به این اتهامات و اسناد پاسخ مناسب ندادند تا مشخص شود که واقعا چه اتفاقی در انتخابات آمریکا افتاده است. اما چه تقلب بوده باشد یا نباشد اتفاقی که افتاد این است که طرفداران ترامپ دیگر شرایط جدید را تحمل نخواهند کرد. در این چهارچوب طرفداران ترامپ تحمل باخت را ندارند و حس میکنند که آمریکا از آنها گرفته شده است. دو طرف یعنی موافقین و مخالفین ترامپ به شدت عصبانی هستند و طرف مقابل را نامشروع می دانند. طرفداران ترامپ با سانسور شدید و حذف شدن از صحنه سیاسی و رسانهای مواجه هستند و این عصبیت در زمانی که اکثریت جامعه مسلح هستند و یکدیگر را قبول ندارند و تقریبا منطقهای از کشور در دست یک گروه و منطقه دیگر در دست طرفداران دیگری است شرایط بسیار خطرناکی را به وجود می آورد.
در دوران ریاستجمهوری اوباما شاید افزایش سطح ناامنی در منطقه غرب آسیا و تقویت گروهکهای تروریستی بودیم. قدرت گرفتن دموکراتها میتواند مجدد منشا افزایش خشونت در منطقه ما باشد؟
جنگ سوریه در زمان اوباما با همکاری ترکیه، رژیم صهیونیستی، سعودی و برخی دیگر از کشورهای حاشیه خلیج فارس به وجود آمد. جنگ یمن نیز با چراغ سبز آمریکا به سعودی شعلهور شد و نابودی لیبی نیز در زمان دولت دموکرات آمریکا و با همکاری ناتو اتفاق افتاد بنابراین با وجود اینکه ترامپ جنایات زیادی علیه مردم کشور ما به خصوص با تحریمها و ترور شهید سلیمانی انجام داد، ولی سیاستهای اوباما مخربتر، شدیدتر و عامل نابودی کشورهای بیشتری بوده است. بنابراین میتوان پیشبینی کرد که همان سیاستها مجدد از سوی دموکراتها در پیش گرفته شود ولی چون شرایط داخلی آمریکا در حال بدتر شدن است و بحرانهای گوناگون همچون بحران اقتصادی که کرونا نیز آن را تشدید کرده و همچنین بحرانهای هویتی و نژادی و طبقاتی تشدید شده است، همزمان آمریکا را به سمت یک بحران عمیق میکشاند و سبب خواهد شد که آمریکا همچون گذشته وزن خود را برای اعمال حاکمیت در دیگر نقاط جهان نداشته باشد. این شرایط فضای مناسبی را برای جمهوری اسلامی ایران برای شکستن تحریم و همچنین متحدین ایران برای تقویت شدن فراهم کرده است.