| مغازه میوه فروشی اش سنگر مستحکم اسلام و منبع ارزشهای الهی و خاری در چشم دشمنان اسلام بود و عاقبت نیز جان بر سر عقیده اش باخت |
نام: ابوالفضل
نام خانوادگی: خوشرو
شغل: میوه فروش
سن : 57 سال
وضعیت تاهل: متاهل دارای 7 فرزند
محل شهادت: خیابان شهدا چهار صد دستگاه
تاریخ شهادت: 1361/6/14
زندگی نامه....
در سال 1308 در یکی از روستاهای اطراف شهر خون و قیام قم در دامان پدر و مادری متدین و مستضعف دیده به جهان گشود و کودکی و نوجوانی اش را در روستای زادگاهش با زراعت و کمک به پدر گذراند . در همان روستا ازدواج کرد و در حالی که قلبش مالامال از عشق به اهل بیت عصمت و طهارت بود زندگی را در کمال پاکی و صداقت ادامه داد. پس ازمدتی به تهران عزیمت کرد و توانست مغازه میوه فروشی متوسطی دائر نماید و با کار و تلاش شبانه روزی زندگی خانواده اش را تامین کند. در تمام طول این دوران پیوندی مستحکم با مسجد و روحانیت معظم داشت و فرائض مذهبی اش را در کمال دقت به جا می آورد. در انقلاب شکوهمند اسلامی که تحقق آرمانهای سالیان دراز زندگی او بود با شور و شوق شرکت جست و در یوم الله 17 شهریور آن روز حماسه و خون روزی که لاله زار خونین انقلاب اسلامی شکوفا شد تا مرز شهادت پیش رفت و در کنار امت اسلام فداکاری نمود. پس از پیروزی انقلاب او دیگر انسانی جدید شده بود.
گوئی پس از 53 سال زندگی تولدی دوباره یافته و در عنفوان جوانی به سر می برد. آتش عشقی که در سینه اش بود شعله های جدید کشید و او به طور پیگیر در فعالیت های سیاسی مذهبی شرکت جست. گرچه به علت شرائط زندگی اش از سواد بی بهره بود اما علمی دقیق داشت و مغازه میوه فروشی اش سنگر مستحکم اسلام و منبع ارزشهای الهی و خاری در چشم دشمنان اسلام بود و عاقبت نیز جان بر سر عقیده اش باخت.
شهادتنامه ....
شهید خوشرو که علاقه و ارادتی خاص نسبت به امام داشت مغازه خود را به تصویر ایشان مزین کرده بود و با افتخار از این آیت پر شکوه اللهی الهام و قدرت می گرفت در روز 14 شهریو 1361 دو نفر از تروریستهای منافق که همچون همه ضد انقلابیون از تصویر الهام بخش امام وحشت داشتند به مغازه شهید وارد می شوند و یکی از آنها خطاب به شهید می گوید این عکس را پائین بکش شهید پاسخ می دهد چرا آقا ؟ و تروریست که به قدرت سلاح جنایت آفرینش می بالید بار دیگر خطاب به او می گوید به تو م گویم عکس را بکن و باز شهید پاسخ می دهد چرا آقا؟ و تروریست می گوید نمی کنی؟ و متعاقب آن وی را در حالیکه همسر و دخترش شاهد بودند در کمال بی رحمی هدف گلوله قرار می دهند و برای آنکه توسط امت حزب الله دستگیر نشوند در پناه تهدید با اسلحه از صحنه جنایت می گریزند .
در گزارش پزشکی قانونی علت شهادت برادر خوشرو به شرح زیر گزارش شده است:
در معاینه در ناحیه سینه طرف راست سوراخ کوچکی به عرض 5/0 میلیمتر موجود است که اطراف آن را هاله سوختگی گرفته بود در ناحیه پشت زیر کتف چپ سوراخ بزرگ دیگری به عرض 5/1 سانتیمتر است که محل خروج گلوله بود علت فوت عبور گلوله از سینه به طرف راست و خروج از ناحیه پشت سینه طرف چپ است . . .
سوال شهید سوال از منافقین نیست سوال ازتاریخ است سوال از بشریت است سوال ازهمه کسانی است که ادعای انسان دوستی و حمایت از حقوق بشر دارند. چرا آقا ؟ چرا باید عکس را بکنم در این تصویر چه رازی نهفته است که مستکبران عالم را به لرزه می اندازد و دل های محرومان و مستضعفان جهان را گرم کرده است ؟ نه شهادت را می پذیرم اما اهانت به رهبرم را هرگز بگذار تا بر همگان ثابت شود که تاخون در رگ ماست خمینی رهبر ماست.
اعترافات منافقین:
1- اظهارات حسین حاجیان فرمانده چندین واحد تروریستی ویژه درباره این جنایت:
. . . عملیات دوم آنها در خیابان شکوفه و فردی به نام ابوالفضل خوشرو بود که آن را یکی از افراد واحد بهنام مسعود می شناخت لذا خودشان تصمیم گرفتند برای اجرای آن بروند . . .
تروریسم
تروریسم شیوه با اصطلاح مبارزاتی ! ! متکی به ایجاد رعب و وحشت است .
تروریست با قتل وکشتار مردم و بمب گذاری به زعم باطل خود می کوشد در دلها تخم ترس را بکارد و مردم را با بهره برداری از ترس به اطاعت از خود وادارد . ایجاد رعب و وحشت تنها به حربه تروریستهاست . این حربه گرچه ممکن است در برابر کسانیکه از مرگ هراس دارند موثر باشد لیکن در برابر کسانیکه مرگ رابه هیچ می نگرند در برابر امتی که شهادت را سعادت و افتخار می داند خیلی زود رنگ می بازد و به حربه ای ورشکسته تبدیل می شود . شهید خوشرو با شهادت خونبارش یک بار دیگرثابت کرد که ترورها نمی تواند مردم را از صحنه خارج کند و پوچ است به پوچی نفاق به پوچی کفر و الحاد و نشان داد که ترویسم اوج افلاس و درماندگی است و راه به هیچ جا مگر نابودی محتوم تروریستها نمی گشاید.
