در گفتوگوی فارس با همسر شهید لاجوردی مطرح شد:
همسر شهید «سید اسدالله لاجوردی» گفت: یک هفته قبل از شهادت آقای لاجوردی، شهید مطهری را در خواب دیدم که پیامی از شهادت شهید لاجوردی برایم آوردند؛ زمانی که موضوع را با همسرم در میان گذاشتم، اشک از گونههایش جاری شد |
رؤیای صادقانهای که با شهادت سرباز حضرت روح الله تعبیر شد
زهرا گلگل در گفتوگو با خبرنگار ایثار و شهادت باشگاه خبری فارس «توانا»، اظهار داشت: منافقین پس از پیروزی انقلاب اسلامی به دلیل دست نیافتن به اهداف خود که با آرمانهای انقلاب اسلامی همخوانی نداشت، اقدام به ترور اشخاص کردند و در این راستا برای ایحاد رعب و وحشت در میان مردم از هیچ کار غیرانسانی دریغ نکردند.
وی ادامه داد: منافقان هیچگاه به اهداف پلید خود نرسیدند و ملت ایران محکمتر از همیشه در تداوم انقلاب اسلامی ایستادند؛ آنها از همان ابتدا دست به ترور شخصیتها زدند و با توجه به اینکه امروز کشور در عرصه علم به درجات رفیعی رسیده است، دست به ترور نخبگان و دانشجویان میزنند و امیداوریم و انتظار داریم که هر چه زودتر با پیگیری مجامع بینالمللی دفاع از حقوق بشر این گروهک ریشهکن شود.
همسر شهید «سید اسدالله لاجوردی» با اشاره به برکناری همسرش از ریاست سازمان زندانهای کشور 6 ماه قبل از شهادتش، بیان کرد: امام خمینی (ره) شهید لاجوردی را به این مسئولیت منصوب کرده بودند؛ شهید لاجوردی بسیار به آیتالله یزدی رئیس وقت قوه قضائیه علاقه داشت؛ وی 2 ـ 3 بار استعفا داده بود، اما آیتالله یزدی قبول نکرده بود؛ تا اینکه در اسفند 1376 آقای عباسیفر که رئیس دفتر آیتالله یزدی بود به زندان اوین رفته و به آقای لاجوردی گفته بود «آیتالله یزدی گفتهاند شما استعفا بدهید».
وی افزود: شهید لاجوردی از این موضوع متعجب شد، چون مدتی پیش از این، استعفا داده بود و آیتالله یزدی به هیچ عنوان قبول نکرده بود؛ از این رو، وی دو خط استعفا نامه نوشته و به دفتر آیتالله یزدی فکس کرد؛ آیتالله یزدی بعدها در حضور ما گفت که وقتی من این فکس را دیدم به شدت ناراحت شدم که چرا ایشان باید بدون نظر من استعفا بدهند که بعد معلوم شد، آقای عباسیفر به کذب این حرف را زدهاند.
گلگل اضافه کرد: شهید لاجوردی برای بیان حقیقت خیلی قاطع بود؛ کسانی که این کار را انجام دادند، نمیتوانستند قاطعیت وی را بپذیرند؛ چند ماه قبل از شهادت لاجوردی دائماً رفت و آمدهای مشکوک در کوچه و محل سکونت ما مشاهده میشد؛ ما در طبقه چهارم زندگی میکردیم، یکبار به خاطر دارم شهید لاجوردی قبل از رفتن به بیرون به بنده گفت «خانم! از بالا نگاه کن و ببین وضعیت کوچه چگونه است؟» میدیدیم که چند نفر با موتور ایستاده بودند تا نقشهشان را عملی کنند.
وی افزود: یک هفته قبل از شهادت آقای لاجوردی، شهید مطهری را در خواب دیدم که پیامی از شهادت شهید لاجوردی را برایمان داشت؛ زمانی که موضوع را با همسرم در میان گذاشتم، اشک از گونههایش جاری شد.
همسر شهید «سید اسدالله لاجوردی» گفت: پس از ترور شهید لاجوردی در بازار، عباسیفر در مراسم ختم حضور پیدا کرد، او گریه میکرد و برادر شهید به وی گفت «شما برادر مرا به مسلخگاه فرستادید و اکنون برای او گریه میکنید؟».
وی یادآور شد: شهید لاجوردی آرزوی شهادت داشت، میدانستم که او به آرزویش میرسد؛ اما به هر حال اینگونه افراد سرمایههای مملکت هستند و باید حفظ شوند.