زندگی و مبارزات آیت الله مدنی (8)

Madani06

وقتی شهید مدنی وارد خرم آباد شد،حوزه ی علمیه ی کمالیه را به عنوان محل تدریس ونیز محل سکونت خود برگزید وبعد از مدتی با حکم امام سرپرستی حوزه را برعهده گفت وضمن تدریس درس خارج فقه واصول به طلاب به سازماندهی مبارزات مذهبی خرم آباد پرداخت.

حضور وی در حوزه ی علمیه ی کمالیه باعث شد تا آن حوزه به پایگاه سیاسی – مذهبی ومرکزیت برنامه ریزی در زمینه ی اهداف نهضت امام تبدیل شود. طلاب جویای علوم دینی ، مبارزان مذهی ومشتاقان شهید مدنی حضور وی را در خرم آباد غنیمت دانستند وپیرامون وی جمع شدند واین امر تحرک خاصی به آن حوزه بخشید .

مدتی از حضورشهید مدنی در خرم آباد نگذشته بود که حضرت امام طی دستوری به روحانیون آن شهر، آیت الله مدنی را به عنوان نماینده ی تام الاختیار خود در خرم آباد معرفی کرد. بعد از این دستور، شیخ مهدی قاضی که ریاست حوزه ی علمیه ی کمالیه را در اختیار داشت اداره ی آن را به شهید مدنی واگذار کرد وخود پشت سر آیت الله مدنی قرار گرفت. این امر برجایگاه شهید مدنی در خرم آباد افزود واو را به صورت محور مبارزات مذهبی آن شهر در آورد.

خرم آباد

اداره ی کل سوم ساواک نیز فعالیت های وی را در همدان زیر نظر داشت از وجود وی در خرم آباد احساس خطر کرد ودر صدد کنترل وی ونیز گزارش لحظه به لحظه ی اقدامات شهید مدنی در آن شهربرآمد. در نامه ای که اداره ی کل سوم به ریاست ساواک فرمانداری کل استان لرستان ارسال کرد قید کرده بود:

« خواهشمند است دستور فرمایید از اعمال ورفتار مشارالیه به وسیله ی منابع وامکانات موجود مراقبت واز فعل وانفعالاتی که تحت رهبری ویا کمک او در آن منطقه صورت می گیرد آگاهی حاصل ونتیجه را ضمن اعلام مشخصات بیشتر نامبرده به این اداره ی کل منعکس نمایید».

ساواک خرم آباد با دریافت این دستور، با گماشتن گماشته هایی در پیرامون محل اقامت وی، تمام اعمال واقدامات او رابه مرکز گزارش می کرد. این مراقبت ها به اندازه ای بود که گاهی در یک روزچندین گزارش به مرکز ارسال می شد.به عنوان مثال در روز 20/3/52 بالغ بر 4 گزارش از اقدامات وسخنرانی های شهید مدنی به اداره ی کل سوم ارسال شده بود.

شهید مدنی علی رغم این تضییقات وسخت گیری ها، به همان سان که در همدان فعالیت های سیاسی خود را پی می گرفت در خرم آباد نیز به فعالیت پرداخت به این صورت که ابتدا تحت پوشش اقدامات عام المنفعه واحداث صندوق های قرض الحسنه ونیز برگزاری جلسات سخنرانی ودعا به ارشاد مردم می پرداخت وآنان را از نهضت امام آگاه می کرد.وی در این زمینه صندوق قرض الحسنه ی رضوی را احداث کرد تا از این طریق ضمن مساعدت به مستضعفین، در تأمین مالی نهضت امام نیز اقدامی بکند. ساواک مرکز که از گونه اقدامات وی در همدان اطلاع داشت با حساسیت ویژه ای خواستار تحقیق در این زمینه شده بود. میر سپاسی- رئیس سازمان اطلاعات وامنیت خرم آباد – در نامه ای که به ساواک مرکز ارسال می کند، تأکید می داردکه این صندوق- رضوی- جهت کمک به افراد وکسبه ای که نیاز مالی مبرم دارند تأسیس شده است ودر پایان نامه اش تأکید می کند: مراقبت وتحقیق جهت شناسایی هدف اصلی آنان برقرار ودر صورت مشاهده ی عمل خلافی نتیجه به موقع به عرض خواهد رسید.

ساواک خرم آباد بعد از ارسال این گزارش، فعالیت های این قرض الحسنه را به شدت ، تحت نظر قرار داد وجلسات آن ونیز بحث های صورت گرفته در آن جلسات به ساواک مرکز گزارش می شد.

برگزاری جلسات سخنرانی در مساجد خرم آباد به خصوص حسینیه ی فاطمیه، دیگر فعالیت سیاسی- مذهبی شهید مدنی بود که در آن جلسات به تشریح اوضاع سیاسی جامعه می پرداخت واز رژیم پهلوی با عناوینی چون فرعون وفرعونیان ومنافقین و... یاد می کرد.

پخش رساله های علمیه ی امام (ره) دیگر اقدام شهید مدنی بود. رساله های علمیه ی امام توسط پیروان وی به خرم آباد آورده می شد وتوسط وی توزیع می شد. برای اینکه حساسیت بیشتر رژیم ومقامات دولتی خرم آباد برانگیخته نشود بیشتر این رساله ها را با عنوان مراجع دیگر توزیع می کرد. در خبری که ساواک خرم آباد به اداره ی کل سوم ارسال کرده بود قید شده بود:

« شیخ علی رحمتی که از دوستان نزدیک آیت الله مدنی می باشند رساله ی توضیح المسائل امام خمینی را به فردی داده است که روی آن اسم آیت الله خویی ذکر شده است. شیخ علی رحمتی به آن فرد گفته که ناراحت نباش این همان رساله ی امام خمینی است.»

گزارش چنین اخباری به مرکزباعث هراس بیشتر مسئولین حکومتی مرکز شد. اداره ی کل سوم در نامه ای که به ساواک خرم آباد ارسال کرد خواستار تحت کنترل قرار گرفتن رفتار وعملکرد وی شد. در این دستور قید شده بود که:

« کماکان از اعمال ورفتار نامبرده – اسدالله مدنی دهخوارقانی- مراقبت به عمل آورده از فعالیت های مشارالیه به نفع خمینی آگاهی حاصل کرده، تماس های یاد شده را با افراد مشکوک ومتعصبین مذهبی تحت کنترل قرار داده نتیجه را اعلام نمایید.»

ولی شهید مدنی علی رغم حساسیت مقامات حکومتی خرم آباد از فعالیت های وی داشتند، اقدامات خود را گسترش داد وروز به روز بردامنه فعالیت های خود افزود. به این صورت که جلسات مذهبی کماکان برگزار می شد وقرض الحسنه ی رضوی هم با انتخاباتی که جهت مدیریت بهینه ی آن صورت گرفت فعالیت های خود را توسعه داد. این گونه اقدامات شهید مدنی که در ایجاد همبستگی واتحاد بین مبارزان سیاسی- مذهبی نقش زیادی داشت باعث شد تا جوانان مذهبی گرد وی جمع شوند وروحانیت متعهد هم با محوریت وی متحد گردند ومدرسه ی علمیه ی کمالیه ، حسینیه ی فاطمیه ومسجد شاه آباد خرم آباد به پایگاه مبارزاتی بدل گردد.

شهیدمدنی علاوه بر فعالیت های سیاسی درخرم آباد هیچ گاه از امور همدان هم غافل نمی شد وبا توجه به اینکه در همدان به عنوان رهبری بی باک شناخته می شد، علی رغم تمام سخت گیری هایی که اعمال می شد به صورت متناوب به آن شهر سفر می کرد وبا ایراد سخنرانی های افشاگرانه به ارشاد وهدایت مردم می پرداخت وبه این وسیله ساواک را دررسیدن به هدفش در جهت دور کردن آیت الله مدنی از همدان ناکام می گذاشت.وی که همزمان در همدان وخرم آباد به فعالیت های خود تداوم می داد، هراس بیش از پیش مقامات حکومتی را بر می انگیخت. وی در سخنرانی های خود علاوه بر تبلیغ نهضت حضرت امام از سیاست های رژیم انتقاد می کرد وعلاوه بر آن مسائل جهان اسلام را بیان می کرد واز رژیم اشغالگر قدس که آن روزها روابط حسنه ای با رژیم پهلوی داشت ونیز اقدامات آمریکا در منطقه انتقاد می کرد وبه آگاه کردن مردم در این زمینه ها می پرداخت. این مقوله ها از جمله خطوط قرمزی بود که رژیم پهلوی ترسیم کرده بود وهر گونه انتقاد از اسرائیل وآمریکا را بر نمی تابید وحضور روحانی بی باکی که شجاعانه وبا اشراف کامل بر اوضاع سیاسی جهان به افشا گری می پرداخت نمی توانست برای مدت مدیدی بی پاسخ گذاشته شود. این اقدامات متهورانه شهید مدنی باعث شد تا ساواک یکی از شگردهای قدیمی خود را انجام دهد وآن همان تخریب چهره ی مذهبی وارائه ی چهره ی خلاف واقع از دشمنان خود بود. در این زمینه ساواک خرم آباد به انتشار نامه هایی مبادرت کرد تا پایگاه مردمی شهید مدنی را تخریب نماید. هدف دیگر ساواک ، اختلاف انداختن میان علمای خرم آباد بود. به این صورت که با شایعه انداختن در این باره که این نامه ها توسط برخی از روحانیون خرم آباد نوشته ومنتشر شده میان صفوف روحانیون مبارز خرم آباد شقاق ونفاق اندازند. مأموران ساواک در حد گسترده اولاً به انتشار نامه ها واز جمله ارسال آنها به شخص شهید مدنی واطرافیان وی مبادرت می کردند ودر ثانی با حضور در مجامع مذهبی ومراکز دینی از جمله حوزه ی علمیه کمالیه ومسجد شاه آباد سعی می کردند با اسم بردن از برخی روحانیون خرم آباد اتنشار این نامه ها را به آنها منسوب کنند وبا دامن زدن به آن به هدف خودشان در اختلاف انداختن میان روحانیون ومبارزان خرم آباد نایل آیند.

مضمون بیشتر این نامه ها یکسان بود ودر تمام آنها موضوعاتی چون استفاده ی شخصی شهیدمدنی از وجوه شرعی ونیز ارتباط وی با ساواک تأکید می شد ودر اغلب آنها وی را تهدید می کردند که خرم آباد را ترک کند وبه زادگاه خودبرگردد. در یکی از این نامه ها قید شده بود:

« تناقضات گفتار وکردار شما را در سطح وسیعی با دلیل فاش می کنیم وبا نشان دادن دو رنگی هایتان شما را مکافات خواهیم کرد.»

ودر پایان آورده شده بود که راه دره ی مراد بیگ باز است وبه طور صریح وروشن از وی خواسته بودند خرم آباد را ترک کند. شهید مدنی در سخنرانی که در اسفند 52 در مسجدفاطمیه ایرادکرد ضمن ذکر مضمون نامه هایی که به وی ارسال می شد گفت:

« چندی پیش نامه هایی به من ارسال شده که در آنها به من بی احترامی شده وگفته شده که به شهر خود بازگردم. اگر آن شخص نزد من بیاید به او خواهم گفت : من به خواهش جمعی به این شهر آمدم وچند مرتبه خواستم بروم نگذاشتند؛ ضمناً مسئولیت دینی به گردنم انداخته اند. من حوزه ی علمیه را با دوسال قبل فرق گذاشته ام.به مردم درس می دهم وبه هزاران نفرکمک مالی کرده ام.»

بعد از ایراد این بیانات یکی از یاران شهید مدنی به نام محسنی که کارمند اداره ی فرهنگ بود از میان جمعیت بلند شد وبا صدای بلند گفت:

« آقا هرکس یا هر مقام بخواهد شما را ناراحت بکند با جان ما بازی کرده است.»

بعد از این اظهار نظر محسنی بقیه ی جماعت حاضر حمایت خود را از شهید مدنی اعلام کردند ونسبت به ارسال این نامه های موهن به وی اظهار ناراحتی کردند.

در نامه ی دیگرکه به آیت الله مدنی ارسال شده وفرستنده ی آن خود را با نام مستعار شیخ منصور معرفی کرده بود مطالبی موهن به وی نوشته ونسبت داده بوده دارای اهمیت است.در این نامه نوشته شده بود:

« فیلمی بازی کردی، شایعه ی قهر کردن به قم یا همدان. بعداً گروه ایران نوینی بیاید وعروس را وارد کند. مثل اینکه خیال کرده ای هدف ما رفتن شما است. چه اشتباه! ما می دانیم شما را سیاست به این شهر تحمیل کرده وتا خاتمه ی مأموریت نگه می دارد. اگرچه تمام مردم از شما متنفر باشند کما اینکه در سنقر ، همدان، آذرشهر، نجف برای مدت مأموریت حفظ کرد ومسلم است که اگر شما را کتک هم بزنند نمی روید؛ زیرا اختیار با سیاست است ودوستان ونگهدارندگان حتماً اقوی، دلیل بر این حقیقت است المرء علی دین خلیقه وقرینه- پس هدف ما رفتن شما نیست. اصلاح شما هم نیست زیرا مأموری ومعذور؛ وبلکه هدف ما معرفی شما است. آنطور که هستید نه آنچنان که می نمایی وموفق هم هستیم وبدانید اگر حزب... ماندن شما را محکم کند اما نمی تواند وجهی تقلبی وروحانیت دروغین شما را حفظ کند. زیرا دم خروس ها زیادی بیرون است وانشاء الله خرم آباد گور این ارزش ریاکارانه است.»

 

 

Madani08

 

در این نامه نویسنده ی ساواک مرموزانه قصد داشت تا شهید مدنی را به رفتن از خرم آباد تحریک کند؛ به این صورت که تأکید کرده بود « هدف ما رفتن شما نیست» ومتعاقب آن زیرکانه تهدید کرده بود « هدف ما افشای چهره ی غیر دینی شماست.» ساواک ابتدا به هدف خود در اختلاف انداختن میان صفوف رروحانیون نائل آمد؛ به این صورت که برخی طلاب طرفدار شهیدمدنی شایعات ساواک وانتشار نامه ها را توسط برخی از روحانیون باور کردند ومیان برخی از طلاب درگیری هایی به وجود آمد. ولی هوشیاری شهید مدنی ودیگر روحانیون این شگرد ساواک را خنثی کرد.شواهد ومدارک متعددی نشان می دهد که نه فقط این اقدامات ، عملکرد خود ساواک است ، بلکه در دراز مدت نشان داد که مردم خرم آباد وروحانیون مبارز ، باهوش تر از آن بودند که به دام ساواک بیفتند. یکی از روحانیون مظنون به نگارش این نامه ها فردی به نام « سید حسین جزایری » بود. جزایری که از روحانیون برجسته ی خرم آباد بود، دارای منبر ومحراب در این شهر بود و متوجه کردن این قضیه به وی با توجه به اینکه وی فردی بومی وشهید مدنی غیر بومی بود، تا حدودی در بادی امر قابل باور می نمود، ولی هوشیاری شهید مدنی در رد هر گونه اتهامی در این زمینه به فردی مشخص ونیز هوشیاری آقای جزایری در رسیدن به محضر آیت الله مدنی وانکار وتکذیب هر گونه عملی در این زمینه باعث شد ذهنیت ها درباره ی وی پاک شود. حسین آقا جزایری در مجلسی که در مسجد آراسته ی خرم آباد تشکیل شد به شهید مدنی اظهار کرد:

« برای من هم تعدادی نامه ی شهری که در آنها فحاشی نموده اند می رسد؛ ولی من نگذاشته ام که در روحیه ی من اثر بگذارد. آنها را به خدا می سپارم وشما حضرت آقا نایب امام هستید. اگر چنانچه نامه ای برای شما آمد مانند من سعی کنید در روحیه ی آنان( مردم همدان) اثر نگذارد.»

تأکید سید حسین جزایری بر اینکه « آقا شما نایب امام هستید » نشان از ارتباط معنوی وی با شهید مدنی وانکار هرگونه دخالت وی در این زمینه است. یکی دیگر از روحانیونی که مظنون به نگارش چنین نامه هایی بود « شهید فخرالدین رحیمی » بود که از روحانیون برجسته ی خرم آباد بود وسابقه ی مبارزاتی زیادی علیه رژیم پهلوی داشت وبارها در این زمینه احضار وبازداشت شده بود. وی با توجه به اینکه از سابقه ی مبارزاتی خوبی برخوردار بود، متوجه کردن اذهان به وی طبیعی می نمود، ولی وی نیز با رسیدن به محضر آیت الله مدنی هرگونه اقدامی را از طرف خود در این زمینه تکذیب کرد. یکی از ناشی گری های ساواک در این زمینه دامن زدن به اختلاف میان شهید مدنی وشهید فخرالدین رحیمی بود. این بود که شایع کند که دستگیری وبازداشت رحیمی در سال 1351، به توصیه ی شهید مدنی صورت گرفته است. ساواک مرکز در توصیه ای به ساواک خرم آباد در این زمینه می گوید که شایع کردن این امر نه تنها باعث اختلاف بیشتر رحیمی با مدنی می شود، بلکه در انتساب نامه های ارسالی به شهید مدنی هیچ گونه تردیدی باقی نمی گذارد. غافل از آنکه در سال 1351 ودر زمانی که شهید رحیمی توسط ساواک دستگیر شد شهید مدنی در خرم آباد نبود. ساواک خرم آباد که متوجه این قضیه شده بود از عمل کردن به آن پیشنهاد خودداری کرده بود. شهید رحیمی که در جریان این امر قرار داشت وخود دارای تیز هوشی خاصی بود به تناوب در محضر درس ونیز سر نماز شهید مدنی حاضر می شد تا هرگونه شائبه در این زمینه را از بین ببرد. از جمله بعد از نماز عید فطر 1345 نیز همراه با 200 نفر از پیروان خود به منزل شهید مدنی مراجعه کرد وعید فطر را به وی تبریک گفت. علاوه بر آن حدود یک میلیون تومان پول جهت تجدید بنای مدرسه ی سلطانی به شهید مدنی داد.جالب آنکه در امریه ای که شهربانی لرستان به ساواک خرم آباد ارسال می کند از شهید رحیمی به عنوان یکی از طرفداران ومبلغان مدنی یاد می کند ودر پایان گزارش خبر دیدار فوق می گوید:

« صورت اسامی کسانی که مثل فخرالدین رحیمی از طرفداران جدی ومبلغین مدنی هستند ارائه شود.»

این گونه اقدامات ساواک ودیگر مراکز قدرت لرستان تأثیر چندانی در عزم آیت الله مدنی در مبارزه علیه رژیم پهلوی نداشت. اگرچه در مقاطعی ایشان از ارسال نامه های سراسر اهانت بار به خودشان ناراحت می شدند ولی اطرافیانش او را تشویق به بی اعتنایی وتداوم مبارزات می کردند. گزارش های متعددی ازطرف مأموران ساواک هم به مرکز مخابره شد که در آنها قید شده بود بیشتر مردم به نامه های ارسالی از مقصدی نامعلوم (ساواک)اعتنایی نمی کنند واغلب نامه ها را نخوانده پاره می کنند. این بی اعتنایی مردم به ترفندهای ساواک ونیز اطاعت محض وبی چون وچرای علمای خرم اباد از ایشان باعث شد تا میر سپاسی- رئیس ساواک خرم آباد – به ارائه ی طرحی مبادرت کند که طی آن فشارها به اطرافیان وی بیشتر شود ودر صورت ناکافی بودن آن خود شهید مدنی احضار وحتی از منطقه اخراج شود. طرح میر سپاسی به این صورت بود:

پیرامون وضعیت نامبرده ، اسدالله مدنی دهخوارقانی سه پیشنهاد جهت جلوگیری از اقدامات وی به شرح زیر معروض می گردد:1- می توان با توجه به تأثیر نامه های ناشناس به مدنی وایجاد شدن زمینه ی اختلاف بین علمای خرم آباد به وسیله ی عوامل ساواک به ان اختلافات دامن زد وسپس با آموزش هایی که به منابع و همکاران داده خواهد شد موضوع وابستگی وی را به دستگاه به مرور به مردم تلقین وتزریق کرد. در ضمن جهت برخی از اطرافیان وطرفداران مدنی که شناسایی ومشخص شده که افراد مذکور صاحب مشاغل مهم دولتی می باشند نامه هایی تهیه ودر آنها اشخاص مذکور تهدید شوند. چنانچه همچنان به طرفداری از مدنی مشغول باشند برای شغل ومقام اجتماعی شان خطراتی در پی خواهد داشت وسپس با امضای مستعار برای این گونه افراد ارسال گردد وبدین ترتیب سوژه ی اطرافیان خود را از دست خواهد داد.

زندگی و مبارزات آیت الله مدنی (7)


فروردین 1403
شنبه 1 شنبه 2 شنبه 3 شنبه 4 شنبه 5 شنبه جمعه
1
2
3
4
5
8
9
10
11
12
16
17
18
19
20
22
23
24
25
26
27
28
29
30
31