نماينده مردم تربت جام
شهيد علي اكبر دهقان در سال 1327 در شهر تربت جام و در يك خانواده متوسط كارگري كه از وطن اصلي خود ‹‹ يزد ›› به اين شهر مهاجرت كرده بود ، متولد گرديد .
در سال 1349 از دبيرستان ابن سيناي اين شهرستان موفق به اخذ ديپلم شد و در دوره دوازدهم آموزش و پرورش در آمد و مأمور انجام وظيفه در يكي از روستاهاي مجاور اين شهر گرديد كه به عنوان مدير و آموزگار مشغول به كار شد و در تابستان 1351 موفق به شركت در اولين دوره كلاسهاي تابستاني راهنمائي تحصيلي گرديد و پس از آن به تدريس در مدارس راهنمائي شهر پرداخت .
شهيد دهقان در رشته علوم تجربي و رياضي ، فوق ديپلم گرفت و علاقه او به مطالعه در مسائل اسلامي مانع ادامه تحصيل او گرديد و از اين پس به تدريس درس ديني و تشكيل جلسات و انجمنهاي مذهبي مشغول شد . او براي همه مردم شهرش يك چهره مشخص مذهبي و پايبند به مكتب بود و در تمام ساعات روز با انبوهي از مشتاقان كه بدور او جمع بودند به اشاعه شريعت حقه اسلام اشتغال داشت .
شهيد علي اكبر دهقان در حدود سالهاي 45 در جلساتي كه تحت عنوان مبارزه با بهائيت تشكيل مي شد ، شركت مي كرد و خود يكي از پايه گذاران اين انجمن در اين شهرستان بود .
او همزمان با اين فعاليتها دست به تشكيل صندوق قرض الحسنه زد و با اعتمادي كه به او داشتند كليه كارهاي اداره آنرا به عهده گرفت و خانه محقرش همراه با يك دفتر حسان ساده و مقداري موجودي كه در آن دوران سياه آريامهري به سختي مي توانست به دست آيد ، محل شكل گرفتن اين سنت پسنديدة اسلامي شد و همان قدمهاي اوليه او كه حقاً شايستگي برداشتن ان را داشت ، امروز به صورت صندوق قرض الحسنه المهدي سرمايه قابل توجه و محلي بسيار آبرومند ، در تربت جام با همكاري ياران و شاگردان صميمي اش اداره مي شود .
شهيد دهقان در كنار اين دست به تشكيل صندوق خيريه زد كه از اين راه قدمهاي مؤثري برداشت و كتابخانه المهدي نيز از جمله نعماتي است كه با يك سري اقدامات مجدانه او ، امروز در اين شهر براي نسل جوان بيادگار مانده است .
او در اين شهر يك محور مشخص اسلامي بود كه به همين دليل هميشه مورد تعقيب مقامات امنيتي بود و در حدود سالهاي 55 خانه اش مورد هجوم مأمورين امنيتي قرار گرفت و او را تحت الحفظ به ساواك تايباد بردند كه به علت نداشتن مدارك كافي آزاد شد ، اما وي يك دم دست از مبارزه بر نداشت تا اينكه در اوج مبارزات انقلابي، او توانست رسالت خود را به خوبي انجام دهد و در آن زمان تمام مسائل مربوط به مبارزات از خانه او شروع مي شد . او يك رهبر انقلابي براي جامعه ، مخصوصاً فرهنگيان و روشنفكران بود كه بدون اغراق وجود او محركي بسيار قوي براي حركت به شمار مي رفت و او در اين راه سختي هاي فراواني تحمل كرد .
كميته انقلاب با فرامين امام حول اين محور شكل گرفت و عاشقانه شب و روزش را صرف نهاد نوپاي اسلام كرد و مرجعي مورد اطمينان براي رفع مشكلات مردم شد .
نوع برخود او با مسائل انتخاباتي و شيوه تبليغات ستادش ،كه از دوستان او بودند، بر اساس تذكرات بيش از حدش يك قدم خارج از مسائل اسلامي نشد و او با وسواس همه آنها را در چارچوب مسائل اسلامي محدود كرد ، در حالي كه رقباي او با اتخاذ شيوه هاي تبليغاتي- تجارتي دست به خرج هاي هنگفت زده بودند ، حاضر به تن دادن به اين مسائل نشد و شديداً از اين شيوه ها ابراز تنفر مي كرد و بالاخره با شروع انتخابات براي تشكيل مجلس شوراي اسلامي همه قشرهاي متعهد در خط امام يك صدا به سوي او آمدند و به عنوان وظيفه شرعي او را براي نامزدي اين كار دعوت كردند و او كه واقعاً ميل باطني به اين امر خطير اسلامي نداشت و بر اساس آنچه وظيفه اسلامي اش حكم مي كرد ، كانديد شد و طبيعي بود كه شايستگي اين كار را داشت و به نمايندگي انتخاب شد .
با توكل به خدا و با تكيه بر توده هاي مستضعف در خط امام راهي مجلس شد و با تصويب اعتبارنامه اش در تاريخ 17/ 3 / 59 رسماً در سنگر مبارزه مجلس قرار گرفت و همان طور كه زيبنده اش بود ، در اين سنگر يكي از ياوران امام و نگهبانان وفادار و مبارز انقلاب بود و در سايه تلاش و خداجوئي در شامگاه خونين 7 تير 1360 در سنگري كه به آن عشق داشت و در كنار مرداني چون شهيد مظلوم بهشتي كه سخت به او ارادت مي ورزید به فيض شهادت رسيد و به آن چه آرزويش بود نايل آمد.