رکورد برگزاري انتخابات رياست جمهوري در نُه ماه!!

Entekhab01

 

منافقين که فعاليت گسترده‌ خود را در گرو حفظ بني‌صدر بر مسند قدرت مي‌ديدند، در 18 خرداد 1360 حمايت يکپارچه خود را از بني‌صدر اعلام کردند و اعلاميه‌هاي فراواني صادر مي‌کردند که در آن‌ها از هيچ‌گونه تهمت و افترايي به نهادهاي انقلابي و مسئولان حکومتي فروگذار نمي‌شد.

اشاره:

پس از وقوع هر انقلاب، جداسازي نيروهاي خالص و وفادار از افرادي که گرگ‌صفت لباس ميش بر تن مي‌کنند و در درياي پرتلاطم آغازين هر حکومت به اميد صيدي بزرگ،‌ تن به امواج سياست مي‌زنند، کاري بس دشوار است و انقلاب اسلامي ايران نيز از اين قاعده مستثني نبوده است. کشور ايران که ساليان سال تحت لواي حکومت‌هاي سلطنتي روزگار گذرانده بود، با پيروزي انقلاب دست بر زانوهاي خود گذاشته و تصميم گرفت طعم شيرين جمهوري اسلامي را به دور از دخالت و تحميل قدرت‌هاي سلطه‌گر و عناصر وابسته به آن‌ها بچشد. هنوز از روزهاي بحراني و حساس انقلاب فاصله‌اي نگرفته بوديم که صلاي حمله و رخنة‌ دشمن بر مرزهاي پاک ايران به گوش رسيد و گرگ‌هاي ميش‌صفت با تخيل نزديک شدن زمان شکار، لباس‌هاي تظاهر را از تن بيرون آورده و دستان مودّت خود را به سوي دشمنان دراز کردند. دشمنان خارجي با تکيه و پشتيباني بر نيروهاي خائن داخلي، فشار بي‌امان خود را افزودند تا جايي‌که کار به ترور شخصيت‌ها رسيد. آنان اطمينان داشتند که با ترور مهره‌‌ها و ياران اصلي انقلاب، ضربه جبران‌ناپذيري بر پيکرة انقلاب وارد خواهند ساخت. غافل از اين‌که ملت و دولت ايران با قطره قطره خون عزيزانش درخت جمهوري اسلامي را آبياري کرده و قطع هر شاخه از تنه انقلاب، بر عمق و قطر ريشه‌هايش خواهد افزود. چرخش قدرت بين سه رئيس‌جمهور و وقايع پيرو آن در طي 9 ماه، همچنين حضور گسترده مردم در انتخابات هر دوره با توجه به شرايط بحراني سال 1360، شاهدي بر اين ماجراها بوده است.

 

نخستين انتخابات رياست جمهوري در ايران

اولين انتخابات رياست جمهوري پس از پيروزي انقلاب اسلامي، 5 بهمن 1358 برگزار شد و مردم ابوالحسن بني‌صدر را به عنوان اولين رئيس‌جمهور کشور انتخاب کردند. وي در سال‌هاي پيش از انقلاب ظاهراً آلايش اخلاقي نداشت. اهل نماز بود و از هرزگي و حرکات سبک اجتناب مي‌کرد،‌ اعتماد به نفس داشت و مردم‌مداري مي‌کرد و سعي داشت نشان دهد در همکاري‌هاي اجتماعي و سياست صادق و صميمي است. از لحاظ وطن‌پرستي و پايبندي به مليت در مسير «نه شرقي، نه غربي» شبهه‌اي از خود بر جاي نگذاشت و در رفتار، تکيه بر اصول اخلاقي را سرپوش کارهايش مي‌کرد. وي در تأسيس انجمن‌هاي اسلامي کشورهاي مختلف اروپا، جدّيّت به خرج مي‌داد و دستي قوي داشت.2

 

امام (ره) با توجه به تأکيد اين امر که پست رياست جمهوري را يک روحاني بر عهده نگيرد و روحانيون در بخش‌هاي ديگر مشغول باشند، در مقايسه با ساير کانديداها تا حدي او را تأييد کردند. البته معايبي در بني‌صدر هويدا بود که از چشمان امام (ره) مخفي نماند و عمده‌ترين آن آز و جاه سياسي در وي بود. عشق او به دنيا و جاه‌طلبي‌هاي سياسي سبب شد تا او جان‌دوست و محافظه‌کار باشد و مثل عامّه اعضاي جبهه ملي، از کارهاي مخاطره‌آميز پرهيز کند. سخنراني‌هاي مداوم بني‌صدر، اعتماد مردم را به سوي او جلب کرد و پس از ارائه طرح ملي کردن بانک‌ها، وي به چهره‌اي انقلابي و مردمي تبديل شد. وي در روزهاي قبل از انتخابات، شعارهاي تبليغاتي زيادي مي‌داد. از جمله: «رئيس‌جمهور بايد معرّف همه ملت باشد نه گروه يا دسته خاصي. در اين انتخابات، انتخاب شخص مطرح نيست، بلکه انتخاب برنامه مطرح است».

 

در اولين دوره انتخابات رياست جمهوري حدود 14 ميليون نفر از واجدين شرايط شرکت داشتند که بني‌صدر با کسب اکثريت قاطع آرا – حدود يازده ميليون – ساير کانديداها را پشت سر نهاد. در همان لحظات اوليه شمارش آرا، وي از ساير کانديداها فاصله زيادي گرفت. هنگامي که به عنوان اولين رئيس‌جمهور نظرات خود را در مصاحبه با روزنامه‌ها اعلام کرد، در گفته‌هايش تفاوت بسياري با دوران تبليغاتي او ديده مي‌شد.

 

او تنها يک روز پس از انتخابات، حرکت دانشجويان پيرو خط امام (ره) را در تسخير لانه جاسوسي زير سؤال برد و اعلام کرد «رئيس‌جمهور احتمال حل بحران ايران و آمريکا را در مورد گروگان‌گيري امکان‌پذير مي‌داند و اعلام مي‌کند آماده نيست با دانشجويان پيرو خط امام، حکومت موازي را قبول کند» و افزود: «ما در ايران دو حکومت داريم: يکي حکومت دانشجويان و ديگري حکومت قانوني و اين وضع قابل قبول نيست.»3

 

امام (ره) در حالي که به علت کسالت قلبي در بيمارستان به سر مي‌بردند، در همان جا رأي خود را به صندوق انداختند و به دليل تسريع در امور کشوري، جلسه تنفيذ در بيمارستان انجام شد. ايشان در همان جلسه به بني‌صدر فرمودند: ‌«من يک کلمه به آقاي بني‌صدر تذکر مي‌دهم،‌ اين کلمه تذکر براي همه است. من از آقاي بني‌صدر مي‌خواهم ما بين قبل از رياست جمهوري و بعد از رياست جمهوري در اخلاق روحي‌شان تفاوت نباشد».

 

پس از انتخاب بني‌صدر، اعضاي شوراي انقلاب، به دليل هماهنگي بيشتر و بالا رفتن سرعت رسيدگي به امور و نشان دادن حُسن نيت خود، پيشنهاد دادند که ابوالحسن بني‌صدر به عنوان رئيس شوراي انقلاب به کار خود ادامه دهد. امام اين موضوع را تأييد کرد و شورا نيز تصويب نمود.

Banisadr1

بني‌صدر پس از رسيدن به رياست جمهوري دو انتخاب مهم انجام داد: يکي تعيين محل کار خود و ديگري تعيين مسئولان دفتر رياست جمهوري. وي محل کار خود را يک ساختمان بزرگ ساخته شده در دوران پهلوي انتخاب کرد و آن مکان را با عنوان «کاخ رياست جمهوري» به کار گرفت. افرادي که بني‌صدر انتخاب کرده بود، يک کادر اطلاعاتي را ايجاد کرده بودند. آن‌ها افرادي بودند که عمدتاً همراه بني‌صدر از فرانسه آمده يا طي فعاليت‌هاي او پس از انقلاب با وي آشنا شده بودند. اين افراد اصولاً تفکراتي همسو با رئيس‌جمهور داشتند و فعاليت‌هاي آنها پس از انتخاب به عنوان اعضاي کابينه رياست جمهوري، عمدتاً شامل شناسايي نهادها، افراد انقلابي و سرشناس، کارشکني و پراکندن شايعات و ايجاد هماهنگي بين گروه‌هاي مخالف و ارتباط با عوامل خارجي بود. در سخنراني‌‌هاي بني‌صدر در مناسبت‌هاي مختلف، غالباً به نقاط ضعف نهادهاي انقلابي اشاره مي‌شد که بر حسب دستور، کادر اطلاعاتي در مورد آن‌ها تحقيقات دقيق و مبسوطي انجام مي‌داد.4

نخست‌وزيري محمدعلي رجايي

بني‌صدر تعدادي از افراد مورد تأييد خودش را به عنوان کانديدا براي تصدي پست نخست‌وزيري به مجلس شوراي اسلامي معرفي کرد. مجلس نامزدهاي او را براي تصدي اين پست واجد صلاحيت‌هاي انقلابي و اسلامي لازم نمي‌دانست، لذا آن‌ها را رد کرد. کار اختلاف بني‌صدر و مجلس بالا گرفت. پس از نهيب امام(ره) که چرا کار متوقف شده، بني‌صدر به مجلس شوراي اسلامي پيشنهاد تشکيل هيئت پنج نفره‌اي را از ميان نمايندگان داد تا مجلس پس از بررسي و مشورت، فردي را که واجد شرايط نخست‌وزيري مي‌داند، به او معرفي کند. پس از بررسي‌هاي طولاني، نظر هيئت بنابر اتفاق آراء بر اين قرار گرفت که «محمدعلي رجايي» شايستگي تصدي مسئوليت خطير نخست وزيري را دارد. نظر هيئت به مجلس ارائه شد و با تأييد آنان رأي به بني‌صدر اعلام گرديد.5

بني‌صدر از همان ابتدا بنا را بر مخالفت گذاشت، ولي وقتي ديد در مقابل مجلس نمي‌تواند کاري از پيش ببرد، قبول کرد، البته او از هر فرصتي براي تضعيف شخصيت رجايي در افکار عمومي استفاده مي‌کرد. رجايي با توجه به حساسيت جوّ موجود، تمامي اين تلخي‌ها و اهانت‌ها را در کمال صبر و بردباري و متانت تحمل و در مواقع لزوم با ارائه استدلال‌هاي محکم و منطقي به ايرادات مکرر بني‌صدر پاسخ مي‌داد. هر چند در اين کشاکش تمام اهتمام رجايي بر اين بود که اختلافات بني‌صدر با نيروهاي حزب‌اللهي که وي سمبل و نمادي از آن‌ها به عنوان نخست‌وزير بود به ميان مردم کشيده نشود تا از اين رهگذر غبار غم و نگراني بر قلب و رخسار امام (ره) ننشيند، در مقابل بني‌صدر به رغم حساسيت اوضاع مملکت که از نمونه‌هاي آن شروع رسمي کار دولت رجايي در اولين روز جنگ بود، هيچ‌گونه نرمش، کوتاهي و تسامحي از خود نشان نمي‌داد.6

 

قبل از تصدي رياست جمهوري توسط بني‌صدر، تجاوزات پراکنده‌اي از سوي نيروهاي عراقي به خاک ايران صورت مي‌گرفت. با بالا گرفتن تجاوزات دشمن، بحثي در شوراي انقلاب مطرح شد با اين مضمون که، به منظور اداره منظم نيروهاي مسلح بايد امکانات دفاعي کشور هماهنگ باشد و بهتر است امام (ره) رئيس‌جمهور را به عنوان جانشين فرمانده کل قوا معرفي نمايد. امام (ره) پذيرفتند، اما بني‌صدر در مقام فرماندهي کل قوا به هيچ عنوان موفق عمل نکرد.

وي به هيچ وجه با نيروهاي سپاه هماهنگي نداشت، زيرا بيش‌تر نيروهاي سپاهي داراي روحياتي انقلابي بودند و ملي‌گراها را قبول نداشتند و بني‌صدر نيز نمي‌توانست به آن‌ها اعتماد کند. او از دادن امکانات به نيروهاي سپاه و بسيج خودداري مي‌کرد و اعتقادي به حضور نيروهاي مردمي در جنگ نداشت و طرح‌هاي ارائه شده از سوي سپاه را تصويب نمي‌کرد و معتقد بود تنها با تکيه بر ارتش بايد اموردفاعي را پيش برد. کاملاً آشکار بود که ارتش ايران در آن برهه زماني به تنهايي نمي‌توانست با دشمن مجهز و آماده مقابله کند، زيرا نيروهاي ارتش در سال‌هاي اوليه پيروزي انقلاب و قبل از بازسازي کامل از نظر سازماني و روحي انسجام لازم را نداشتند و اين مسئله باعث پيشروي روز به روز عراق در سال‌هاي اول جنگ بود.7

 

بني‌صدر هيچ‌گاه در ميدان‌هاي جنگ حضور جدّي نداشت و در شرايطي که نيروهاي رزمنده و مدافعين کشور با کمبود سلاح مواجه بودند،‌ بني‌صدر خود را به امور سياسي بي‌حاصلي سرگرم ساخته بود و به بهانه اينکه به سبب تحريم اقتصادي امکان دسترسي به ابزار جنگي وجود ندارد، از ارسال جنگ‌افزارهاي کافي به ميدان جنگ خودداري مي‌کرد. وي از فرصت‌هاي ايجاد شده بيشترين سود را در جهت تبليغات به نفع خود مي‌برد. عکس و خبرهاي حضور – بسيار کوتاه مدت – او در جبهه‌ها تيتر اول برخي از روزنامه‌ها بود و عکس‌هاي گوناگون وي در کنار رزمندگان در شمارگان وسيعي منتشر مي‌شد و عناويني مثل «بني‌صدر در اولين سنگرها همدوش با سربازان جنگ مشغول است» در روزنامه‌هاي طرفدار بني‌صدر به چشم مي‌خورد. سياست جنگي وي بيشتر بر واگذاري زمين به دشمن تکيه داشت و سعي مي‌کرد تا از طريق اتکا به قدرت‌هاي خارجي، مشکل جنگ را برطرف نمايد،8 در حالي‌که نيروهاي انقلابي غالباً طرفدار دفاع از کشور و دفع تجاوز دشمن بودند.

 

فعاليت‌هاي بني‌صدر در امور جنگي باعث به محاصره درآمدن آبادان و سقوط خرمشهر و پادگان‌هاي مهم در جنوب و غرب کشور شد. علاوه بر کارشکني‌هايي که بني‌صدر در جبهه‌هاي جنگ انجام مي‌داد، در امور داخلي همچنان به مخالفت و مقابله با رجايي ادامه مي‌داد. به طور مثال، براي هدايت امر جنگ که مهم‌ترين مسئله کشور بود، کوچک‌ترين اطلاعاتي به رجايي نمي‌داد تا او را در اين مسئله همراهي و مساعدت نمايد و اين در حالي بود که پس از رئيس‌جمهور عملاً تمام امور جنگ بر عهده نخست‌وزير بود. از سوي ديگر شهيد رجايي با تعهدي که در قبال اسلام، انقلاب و امام و مردم داشت، به رغم مشکلات فراروي دولت نوپاي خود، همواره به جنگ در رأس مسائل مي‌نگريست و لحظه‌اي از رسيدگي به امور رزمندگان و مهاجران جنگي غفلت نمي‌نمود و در شرايط حساسي که دولت او با جدي‌ترين بحران‌هاي اقتصادي و سياسي و کارشکني ليبرال‌ها و منافقين مواجه بود،‌ با آرامش روحي و صلابت و اعتماد به نفس خاص، به رفع مشکلات همّت مي‌گماشت.9

علي‌رغم تمام تلاش‌هاي رجايي و مجلس براي جلوگيري از ايجاد تفرقه بين آن‌ها و رئيس‌جمهور در آن شرايط بحراني به خاطر تک‌روي‌ها و خصومت‌هاي بني‌صدر با انقلاب و اسلام، کار اختلافات بالا گرفت. موضوع به گوش امام (ره) رسيد و ايشان براي آرام کردن اوضاع طي فرماني اعلام کردند: «ما اگر اختلاف سليقه داريم، ‌اختلاف بينش داريم، بايد بنشينيم و با هم در يک محيط آرام صحبت کنيم و مسائل خودمان را در ميان بگذاريم و حل کنيم. با تفاهم مسائل را حل کنيم، نه اينکه جبهه‌گيري کنيم، يکي يک طرف بايستد با دار و دسته خودش و يکي يک طرف ديگر با دار و دسته خودش و کوشش کنند در تضعيف يکديگر». اختلافات به ظاهر فروکش کرد، اما پس از گذشت چند هفته دوباره از سر گرفته شد. امام دوباره طي فرماني فرمودند: «اختلاف نداشته باشيد در امور، اختلاف هميشه ناشي از جهات نفساني است، اگر انبيا الان در اينجا جمع شوند، اختلاف ندارند، براي آنکه آن‌ها جهات نفساني ندارند. آن وقت که يک طرف جهت نفساني دارد و يا هر دو طرف جهت نفساني دارد، آن وقت اختلاف پيدا مي‌شود. يک مملکتي که گرفتار است در مقابل اجانب و در معرض خطر است و بايد با همت خود مردم اين مملکت مستقر شود و اساسش درست شود، اگر اشخاص بخواهند با تفرقه و تشتت اين مملکت را از باطن پوسيده کنند، قهراً به چنگ ديگران خواهد افتاد.»10

 

در 15 فروردين 1360 براي رسيدگي به مسائل مورد اختلاف رئيس‌جمهور و نخست وزير، هيئت سه نفره‌اي با حضور نمايندگاني از سوي رهبر، قواي مقننه و قضائيه، رئيس‌جمهور و نخست‌وزير تشکيل گرديد. هيئت پس از بررسي اختلاف‌نظرها، رئيس‌جمهور را متخلف از «فرمان ده ماده‌اي امام و قانون اساسي» تشخيص دادند. بني‌صدر نامة شديداللحني به «حجت الاسلام اشراقي» نماينده خود در هيئت سه نفره نوشت و عملاً از پذيرش رأي اين شورا خودداري کرد. در تاريخ 20 خرداد 1360 امام، بني‌صدر را از فرماندهي کل قوا برکنار کرد.11

Rajavibanisadr

روابط بني‌صدر با سازمان مجاهدين خلق

در اين مقطع زماني، روابط بني‌صدر با سازمان مجاهدين خلق وسيع‌تر شد و کم‌کم چرخ سياست عليه بني‌‌صدر به حرکت درآمد و عده‌اي از اطرافيانش دور او را خلوت کردند. در اين شرايط منافقين که فعاليت گسترده‌ خود را در گرو حفظ بني‌صدر بر مسند قدرت مي‌ديدند، در 18 خرداد 1360 حمايت يکپارچه خود را از بني‌صدر اعلام کردند و اعلاميه‌هاي فراواني صادر مي‌کردند که در آن‌ها از هيچ‌گونه تهمت و افترايي به نهادهاي انقلابي و مسئولان حکومتي فروگذار نمي‌شد. پس از عزل رئيس‌جمهور از فرماندهي کل قوا، منافقين خواستار حراست از جان بني‌صدر شدند.

آن‌ها اعلام کردند:‌ «مجاهدين خلق ايران با اخطار قاطع انقلابي عليه هرگونه سوء نيت به جان رئيس‌جمهور، از تمامي خلق قهرمان ايران، آمادگي و حضور دائم در صحنه‌ها و مقاومت پيگير را طلب نمودند و در اين شرايط حمايت از شخص رئيس‌جمهور و حفاظت از جان او را يک وظيفه مبرم انقلابي در سراسر کشور تلقي مي‌کنند.»

 

در جلسه 27 خرداد 1360 با رأي قاطع نمايندگان مجلس، عدم کفايت سياسي بني‌صدر تأييد شد و در 30 خرداد درگيري شديدي ميان نيروهاي مسلمان و انقلابي و طرفداران بني‌صدر رخ داد. هم‌زمان با انتشار خبر خلع بني‌صدر از قدرت، سازمان مجاهدين که به طمع کسب قدرت در جوار بني‌صدر به حمايت همه‌جانبه از او روي آورده بودند، با اعلام خاتمه فعاليت‌هاي سياسي، ورود خود را به فاز نظامي اعلام نمودند و با هدف سرنگوني نظام، با بسيج کليه هواداران خود حرکت مسلحانه‌اي را آغاز نمودند و با سلاح‌هاي سرد و گرم به خيابان‌ها ريختند و به قتل و جرح مردم و مأموران انتظامي و تخريب اموال عمومي پرداختند.

 

روز اول تير ماه، امام خميني (ره) حکم عزل بني‌صدر را از مقام رياست جمهوري رسماً بدين شرح اعلام کردند:‌ «پس از رأي اکثريت قاطع نمايندگان محترم مجلس شوراي اسلامي مبني بر اين‌که آقاي ابوالحسن بني‌صدر براي رياست جمهوري ايران کفايت سياسي ندارد، ايشان را از رياست جمهوري عزل نمودم.»12

دومين انتخابات رياست جمهوري در ايران

روز 6 تير ماه بر اثر انفجار بمبي که داخل يک ضبط صوت قرار داشت، آيت‌الله سيدعلي خامنه‌اي، ‌امام جمعه تهران و نماينده امام در شوراي عالي دفاع مجروح شد و در بيمارستان تحت درمان قرار گرفت. اين حادثه پس از برگزاري نماز ظهر در مسجد ابوذر رخ داد. به گفته شاهدان عيني، شخصي 25 ساله که قدي نسبتاً بلند داشت و کت خاکستري بر تن کرده بود، پس از شروع پرسش و پاسخ آيت‌الله خامنه‌اي با مردم، ضبط صوت نسبتاً بزرگي را روي ميز سخنراني قرار داد. اين دستگاه در اواسط برنامه ناگهان منفجر شد و آيت‌الله خامنه‌اي مجروح شد. پس از انفجار دفتر نخست‌وزيري،‌ شوراي مرکزي حزب جمهوري تشکيل جلسه داد تا درباره نامزد رياست جمهوري تصميم بگيرد. دبير حزب، آيت‌الله خامنه‌اي هنوز در بيمارستان بستري بود. آقاي هاشمي رفسنجاني جلسه را با گزارش گفت‌وگويي با امام آغاز کرد و گفت: ‌«امام (ره) حاضر نشدند از نظر خود داير بر اين‌که رئيس‌جمهور، يک غير روحاني باشد برگردند و بپذيرند که فرد روحاني نامزد رياست جمهوري شود.» بنابراين بايد در مورد اين‌که چه کسي بايد کانديدا شود، بحث کنيم.13

 

با اصرار و تأکيد جناح‌‌هاي خط امام و معتقدان به حضور محمدعلي رجايي در اين انتخابات، وي اين مسئوليت را پذيرفت. امام خميني (ره) براي آن‌که انتخابات رياست جمهوري تحت‌الشعاع مسائل ديگر قرار نگيرد، در پيامي مردم را به شرکت فعال در انتخابات رياست جمهوري و انتخابات ميان دوره‌اي مجلس دعوت کرد و از آن‌ها خواست به وظيفه شرعي خود عمل کنند.

 

محمدعلي رجايي، چند ماه قبل از انقلاب 1357 از زندان آزاد شد. هنگام آمدن امام به ايران در کميته استقبال مردمي از وي شرکت داشت. پس از برقراري حکومت جمهوري اسلامي، سمت‌هاي مختلفي را بر عهده گرفت. در سال 1357 به وزارت آموزش و پرورش رسيد. در 1358 به نمايندگي مجلس رسيد و در کابينه بني‌صدر به عنوان نخست‌وزير شرکت داشت. از 20 اسفند 1360 لغايت 24 مرداد 1361 ضمن نخست‌وزيري، وزارت امور خارجه را نيز عهده‌دار بود. او از طرفداران و مجريان انقلاب فرهنگي در دانشگاه‌هاي ايران نيز بوده است.

 

دوم مرداد 1360 محمدعلي رجايي با حدود 13 ميليون رأي به رياست جمهوري برگزيده شد. از سوي ديگر بني‌صدر که پس از عزل در اختفا بود و به گروه‌هاي ضد انقلاب پيوسته بود، در 6 مرداد 1360 ساعت 8:30 دقيقه با همکاري منافقين از فرودگاه امام با يک بوئينگ 707 نظامي با خلباني سرهنگ معزي، خلبان شاه معدوم، به سوي فرانسه پرواز کرد. وي پس از رسيدن به اين کشور، از دولت آن تقاضاي پناهندگي نمود و بلافاصله در يک مصاحبه مطبوعاتي اعلام کرد: «تصور مي‌کنم به زودي به ايران باز گردم»! مسعود رجوي در تمام مصاحبه‌ها در کنار بني‌صدر بود و صدام حسين نيز طي مصاحبه‌اي، آمادگي خود را براي دادن پناهندگي سياسي به بني‌صدر اعلام کرد.

Rajaiy01

شيريني خاطره مراسم تنفيذ رجايي در حضور امام در 11 مرداد 1360 که به هنگام دريافت حکم رياست جمهوري در برابر مرشد و مراد خود زانو بر زمين زد، هيچ‌گاه از ذهن ملت شريف ايران محو نخواهد شد. شهيد رجايي در دوران کوتاه 29 روزه رياست جمهوري خود که شهيد باهنر را به عنوان نخست وزير به مجلس معرفي و پس از تصويب مجلس در کنار خود داشت، با تشکيل کابينه‌اي جوان و انقلابي، در صدد برآمد مشکلات ناشي از شرايط جنگي، بحران‌هاي اقتصادي، اشتغال و تورم و ... که بيشتر آن‌ها به دليل مصروف شدن وقت مسئولان در اختلاف با بني‌صدر لاينحل مانده بود را مرتفع کند. وي با شور و شوق و تعهد زايدالوصفي در بيشتر جلسات و کميسيون‌هايي که لزومي به شرکتش در آن‌ها نبود، حضور مي‌يافت تا به سهم خود در رفع مشکلات و اتخاذ تصميمات مدبّرانه و تعجيل در اجراي اصول کمک کند.14

 

دوران کوتاه اما جاودان رياست جمهوري محمدعلي رجايي، با انفجار دفتر نخست‌وزيري و شهادت وي و دکتر باهنر به پايان رسيد. به دنبال اين فاجعه امام (ره) در پيامي فرمود: «شخصيت‌ها از بين رفته‌اند، البته ما متأسفيم و مي‌دانيم که شخصيت‌هاي بزرگي از بين رفته‌اند، يادشان گرامي.. لکن [از بين رفتن] شخصيت‌ها اسباب اين نمي‌شود که مملکتي که سي و چند ميليون جمعيت دارد و همه مصمم و همه حاضر، يک افرادي که وقتي که همين شخصيت‌ها به شهادت مي‌رسند، خانواده‌هايشان، برادرهايشان و بچه‌‌هاي کوچکشان مي‌آيند و صحبت مي‌کنند و دلداري به مردم مي‌دهند. اين از برکت اسلام است که مردم اين طور در صحنه حاضرند. وقتي اين‌طور شد، ديگر معنا ندارد که کسي بگويد که [انقلاب] به يک مويي بسته است و تزلزل حاصل شده است.»15

 

پس از انفجار دفتر نخست وزيري، شوراي رياست جمهوري وظيفه اداره کشور را به عهده گرفت. در اين ميان امام تأکيد کردند که جاي نيروهاي از دست رفته سريعاً پر شود و پست‌ها فاقد مسئول نماند. لذا در همان ساعات اوليه پس از انفجار،‌ مذاکره و مشاوره آغاز شد. سرانجام پس از صحبت‌هاي طولاني، آيت‌الله محمدرضا مهدوي کني که وزير کشور دولت شهيد رجايي بود، پست نخست‌وزيري را پذيرفت و تا انتخابات رياست جمهوري که مهر ماه آن سال انجام شد، در اين پست انجام وظيفه نمود.16

 

انتخابات سوم رياست جمهوري

با ترور و بمب‌گذاري‌هايي که در 7 تير و 8 شهريور 1360 انجام شد، تعدادي از مسئولان بلندپاية کشور و نمايندگان مجلس شوراي اسلامي به شهادت رسيدند. تمام اين ترورها در مدت زماني کوتاه صورت گرفت. بسياري از روزنامه‌هاي غربي، نظام نوپاي جمهوري اسلامي را از بين رفته مي‌دانستند و معتقد بودند کشتي انقلاب در اين درياي متلاطم به گِل خواهد نشست.

 

نمايندگان مجلس شوراي اسلامي به بحث درباره انتخابات سوم رياست جمهوري پرداختند. امام (ره) هنوز بر اين مطلب تأکيد داشتند که رئيس‌جمهور را بايد از ميان افرادي غير از روحانيون انتخاب کرد، اما مجلس پس از مشورت به اين نتيجه رسيد که شخصي شايسته‌تر از آيت‌الله خامنه‌اي براي تصدي اين پست وجود ندارد.

 

هنگامي‌که از روي دلايل عقلي آيت‌الله خامنه‌اي رئيس‌جمهور مي‌شود، امام (ره) در رابطه با ايشان قريب اين مضمون مي‌فرمايند که تصميم ما در ابتداي کار اين نبود که از روحانيت رئيس‌جمهور انتخاب کنيم، ولي حوادثي که رخ داد، ناچار شديم دست به زانوي خود بزنيم و به خودمان تکيه کنيم. امام (ره) در آن شرايط با وجود اين‌که نظرشان عدم انتخاب رئيس‌جمهور از ميان روحانيون بود، به اين نتيجه مي‌رسند که چنين موضعي را قبول کنند.17

 

امام (ره) قبل از انتخاب سوم، پيامي را براي مردم ارسال مي‌دارند: «اکنون که با از دست دادن سربازي گرانقدر و رئيس‌جمهوري خدمتگزار و متعهد چون شهيد رجايي که خدايش رحمت فرمايد،‌ براي تعيين رئيس‌جمهور به پاي صندوق‌هاي رأي خواهيم رفت، لازم است ملت عزيز رشد و استقامت و پايداري خود را در پيش چشمان حيرت‌زده دشمنان و بدخواهان اسلام که شما را با تهمت‌هاي گوناگون هدف قرار داده و وفاداري شما عزيزان متعهد به جمهوري اسلامي را مورد سؤال و ترديد انگاشته‌اند، ثابت و با شور هر چه بيشتر به سوي صندوق‌هاي رأي چون موجي خروشان و دريايي مواج رفته و رأي خود را به شخصي که متعهد به اسلام و خدمتگزار به ملت و کشور و حامي مستضعفان و داراي بصيرت در امر دين و منزه از گرايش به شرق و غرب و مکتب‌هاي انحرافي و داراي ديد سياسي است، بدهيد.»

 

ملت مسلمان ايران سي و سه روز پس از اقدام جنايتکارانه منافقين و انفجار ساختمان نخست وزير و شهادت رجايي و دکتر باهنر به پاي صندوق‌هاي رأي رفته و با حضور 16 ميليوني خود با 99 و نه دهم درصد آرا، آيت‌الله خامنه‌اي را به رياست جمهوري ايران انتخاب کردند. با اين انتخابات، يکي ديگر از فرازهاي انقلاب اسلامي، با پيروزي درخشان امت هميشه در صحنه طي شد و يکي از ياران وفادار انقلاب اسلامي و از پيروان بي‌چون و چراي امام(ره) به رياست جمهوري ايران رسيد و سربلند ملت هميشه حاضر در صحنه ايران که ثابت کردند هرگز ميدان مبارزه را خالي نخواهند گذاشت.

 

منابع:

 

1. صحيفه امام، ج 7، ص 133.

2. فارسي، جلال‌الدين، زواياي تاريک، تهران، حديث، 1373، ص 513.

3. حيدريان، فاطمه، بن‌بست غرور، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامي، 1382، ص 51.

4. همان، ص 55 – 57.

5. انتخابات رياست جمهوري، وبلاگ روزنامه ايران، ش 2147، سال 8، 20/3/1381.

6. محمدعلي رجايي به روايت اسناد، تهران، مرکز بررسي اسناد تاريخي وزارت اطلاعات، ‌1378، ص 31.

7. شوراي نويسندگان،‌ حماسه ايران، تهران،‌ لک‌لک، 1386، ص 56.

8. حيدريان، فاطمه، همان، ص 88.

9. محمدعلي رجايي به روايت اسناد، همان، ص 32.

10. صحيفه امام، ج 12، ص 214 – 215.

11. خاطرات آيت‌الله محمد يزدي، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامي،‌ ص 506.

12. حيدريان، فاطمه، همان، ص 105 – 110.

13. فارسي، جلال‌الدين، همان، ص 543.

14. محمدعلي رجايي به روايت اسناد، همان،‌ ص 33.

15. صحيفه امام، ج 15، ص 187.

16. حائري، فاطمه و همکاران،‌ روزشمار شمسي، مرکز پژوهش‌هاي اسلامي، 1382، ص 194.

17. گفت‌وگو با علي‌اکبر ولايتي، هفته‌نامه پنجره، www.tabnak.ir.


فروردین 1403
شنبه 1 شنبه 2 شنبه 3 شنبه 4 شنبه 5 شنبه جمعه
1
2
3
4
5
8
9
10
11
12
16
17
18
19
20
22
23
24
25
26
27
28
29
30
31