سنت نبوي در مقابله با تروريسم (2)

Hazrate Ali01

ج) الارهاب :

ارهاب از ماده رهب به معناي ترس و خوف در لغت عذب اخذ شده است . (1) اين ماده در صيغه افعال به معناي اخافه و ترساندن و اقداماتي كه به ترساندن بينجامد ، معنا مي شود . اما در اصطلاح حقوق جزا ، براي توصيف افراد و گروه هايي كه با استفاده از قدرت به ترساندن ديگران اقدام مي نمايند تا اهداف خاصي را تحقق بخشند به كار مي رود . (2)

 

براي حقيقت يابي موضوع در سنت نبوي ، ضروري است تا احاديث منسوب به پيامبر اكرم (ص) مورد بررسي و غور قرار گيرد . در اين بررسي بايد وجود و سند و دلالت احاديث مورد دقت قرار گيرد تا در پرتو دريافت هاي قابل اعتنا در هر مورد و همچنين با دستيابي به دريافتي كلي به دركي جامع و واقع بينانه از سنت نبوي نايل شويم .

 

4. امكان صدق يابي سنت نبوي و ترور

نسبت سنجي ميان سنت نبوي و تروريسم متوقف بر چند امر است : نخست آن كه مراد از سنت نبوي واضح شود . ديگر آن كه آيا اقداماتي در اين سنت يافت مي شود تا با تروريسم و ترور قابل نسبت سنجي باشد و سرانجام اين كه در صورت وجود چنين اقداماتي اين اقدامات چه نسبتي با ترور و تروريسم دارند .

 

1 – 4 مفهوم و گستره

سنت در عرف اهل لغت معاني متعدد دارد ، از آن جمله " الطريقة المسلوكة " است كه كسايي در معناي آن دوام را يافته است . خطابي نيز اصل سنت را "‌ الطريقة المحمودة " دانسته و صرف طريق بودن و دوام داشتن را به پسنديده بودن مقيد كرده است . (3)

 

اما در اصطلاح سنت عبارت است از :‌ " ما صدر عن النبي من قول او فعل او تقرير ". و از آنجا كه سيره در اصطلاح شامل فعل و تقرير پيامبر (ص) مي شود ،‌ سنت اعم از سيره است . بنابراين در بررسي سنت نبوي مصاديق سه گانه قول (سنت قولي و گفتاري) ، فعل (سنت فعلي) و تقرير (سنت تقريري) پيامبر اكرم (ص) بايد مورد بررسي و كاوش قرار گيرد .

 

2 – 4 سنت نبوي و ادعاي مطابقت با مفهوم ترور

آنچه از اخبار وارده در خصوص كشته شدن چند تن از سران يهود مخالف اسلام در زمان حيات پيامبر اكرم (ص) نقل شده است و برخي نويسندگان تلاش كرده اند تا آن را بر ترور منطبق سازند و به سنت پيامبر (ص) نسبت دهند ، از چند جهت قابل توجه است .

از جمله اين كه به يقين و به استناد تمامي مصادر روايي فريقين ، هيچ نقلي يا ادعايي در خصوص سنت فعلي و اقدام شخص پيامبر (ص) به كشتن مخالفان وجود ندارد ، حتي امروزه نيز مخالفان اسلام و مستشرقان چنين ادعايي ندارند .

پس به يقين سنت فعلي پيامبر (ص) در قتل مخالفان گزارش نشده و منتفي است . البته شركت پيامبر در جنگ ها و غزوات امري حتمي است كه مفهوماً از قلمرو بحث ترور و عمليات غافلگيرانه خارج است و تابع قواعد نظم بخش به جنگ و آيين نبرد است كه بررسي آن در جاي خود مفيد خواهد بود .

به جز سنت فعلي كه رأساً منتفي است ، دو گونه ديگر سنت يعني سنت قولي و سنت تقريري از طريق برخي احاديث وارده در كتب سيره و جوامع احاديثي نقل شده است و حاوي تقرير و يا گفتار پيامبر (ص) در مواردي است كه براي عده اي شبه مشروعيت بخشي براي ترور را به وجود آورده است .

بنابراين در اين مقطع پرداختن به اين موارد ضروري و كانون توجه در اين نوشتار خواهد بود . براي پرداختن به سنت قولي و تقريري پيامبر (ص) مي توان آن را در سه مرحله زماني و تاريخي تحليل كرد :

1. سنت پيامبر از بعثت تا هجرت به مدينه

2. سنت او از هنگام ورود به مدينه تا فتح مكه

3. سنت آن حضرت از هنگام فتح مكه تا وفات .

با توجه به اين كه مصاديق سنت منقول در خصوص اقدامات خشونت آميز فقط مربوط به مقطع دوم (از ورود پيامبر به مدينه تا فتح مكه) و آن هم در سه سال اول از اين مقطع تاريخ منحصر است ،‌ فقط اين مقطع مورد بررسي قرار مي گيرد .

 

3 – 4 وجود احاديث

سيره نويسان اعم از شيعه و اهل سنت در كتب خود در مقام بررسي حوادث سال هاي اول تا سوم هجري از وقايعي سخن به ميان آورده اند كه اين شائبه ها را به وجود آورده است :

اولاً : چنين مواردي واقع شده و داراي واقعيت تاريخي اند .

ثانياً : اين موارد به دستور ،‌اجازه يا اذن پيامبر (ص) بوده اند .

ثالثاً : چنين مواردي از مصاديق ترور و اقدامات تروريستي به شمار مي روند .

رابعاً : با تعميم بخشيدن و تسري چنين احكام احتمالي اي از زمان پيامبر (ص) به زمان حال ، اينگونه اقدامات را امروزه مشروع پنداشته اند و پا را فراتر گذارده و به تبليغ چنين اموري پرداخته اند .

آنچه بر لزوم و ضرورت واقع يابي اين چنين ادعاهايي مي افزايد ، آن است كه نقل كنندگان چنين احاديثي بدون بررسي كارشناسانه و كاوش در متون اسلامي به آنها استناد مي جويند و كثرت چنين نقل هايي حتي از جانب برخي محققان حوزوي ، گونه اي شهرت نقل و تلقي به قبول را در جامعه اسلامي و حتي در ميان پژوهشگران و نويسندگان تاريخ و سيره پيامبر اسلام پديد آورده است . بنابراين نگرش دوباره به چنين احاديثي و زدودن اين شائبه از سيره نبي اكرم (ص) به ويژه در زمان معاصر امري ضروري مي نمايد .

 

 

1 – 3 – 4 موارد منقول از منابع شيعه

مرحوم مجلسي در بحارالانوار صدور دستور قتل كعب بن الاشرف به وسيله پيامبر را نقل مي كند كه اين امر به دستور جبرئيل به پيامبر صورت گرفته است . (4) وي همچنين قتل اسماء‌ بنت مروان به وسيله عمير بن عدي بن خرشه را نقل مي كند . (5)

 

گرچه در اين مورد پيامبر دستور صادر نفرموده بود ، اما پس از قتل او و ديدن عمير به او تسلي مي دهد كه : " لا ينتطح فيها عنزان ؛ به خاطر اقدام تو هيچ عواقب ناگواري پيش نخواهد آمد و حتي دو بز با يكديگر شاخ به شاخ نخواهند شد ."

مرحوم مجلسي همچنين قتل ابو رافع سلام بن ابي الحقيق را كه از ياران كعب بن الاشرف در دشمني با اسلام و رسول خدا بود نقل مي كند ، در اين نقل قتل ابورافع بگونه اي رقابت ميان اوس و خزرج عنوان شده است و از آنجا كه كعب بن الاشرف به دست فردي از اوس (محمد بن سلمه) به قتل رسيده بود ، خزرجي ها نيز در رقابت با اوسي ها كشتن ابورافع را به پيامبر خدا پيشنهاد كردند كه آن حضرت به آنها اذن داد (6) و اين قتل به دست گروهي پنج نفري به فرماندهي عبدالله بن عتيك صورت گرفت .

 

2 – 3 – 4 موارد منقوله از منابع اهل سنت

اما از ميان صاحبان سيره از اهل سنت ، تقريباً تمام ايشان چنين اتفاقاتي را نقل كرده اند و اگر مرحوم مجلسي به سه مورد قتل انفرادي اكتفا كرده ، سيره نويسان اهل سنت تا شش مورد ذكر كرده اند . سه موردي كه اينان به موارد منقول از مجلسي (ره) در بحار افزوده اند ، عبارتند از :

قتل ابوعفك ، كه شاعري كهنسال و يهودي بود و قريب به 120 سال داشت . پس از بازگشت پيروزمندانه پيامبر از جنگ بدر ، ابوعفك شعري در ذم پيامبر سرود و سالم بن عمير (يا سالم بن عمرو) نذر كرد كه وي را به قتل برساند . (7) البته در اين مورد هيچگونه دستوري از پيامبر (ص) صادر نشده بود و سالم بن عمير شخصاً به آن مبادرت ورزيد .

 

قتل سفيان ابن نبيح الهذلي كه نقل از ذهبي در المغازي ،‌ پيامبر (ص) از اقدامات او در گردآوري نيروي انساني براي جنگ با آن حضرت آگاهي يافت و محمد بن مسلمه را به قتل وي مأمور كرد . (8)

 

قتل ابن سنينه يهودي كه به نقل صاحبان سيره پس از آن صورت گرفت كه كعب بن الاشرف به قتل رسيد و دسيسه هاي او و همراهي اش با كفار قريش در براندازي نظام سياسي حاكم در جامعه نوپاي اسلامي در مدينه آشكار گرديد .

در اين برهه زماني ، پيامبر به نقل صاحبان سيره دستوري عام صادر كرد مبني بر اين كه : " من ظفرتم به من رجال يهود فاقتلوه ؛ به هر يك از مردان يهود كه دست يافتيد او را بكشيد ." پس از اين دستور محيصه ابن مسعود اقدام به قتل ابن سنينه نمود . (9)

 

در خصوص اين مورد نيز پيامبر دستور جداگانه اي صادر نكرد و دستور عام آن حضرت اقدامي تاكتيكي بر خانه نشين كردن مخالفان (يهودي) و ترساندن آنان بود ، زيرا يهود با همكاري منافقان مدينه به سركردگي عبدالله بن ابي ، جو رعب آميزي ايجاد كرده بودند .

لذا نمي توان اين مورد را اقدام تروريستي در سنت نبوي دانست ،‌ موارد سه گانه مذكور از منابع ياد شده را تقريباً تمامي صاحبان سيره از جمله : ابن هشام ، طبري و سايرين نيز نقل كرده و انكار نكرده اند .

 

4 – 4 صحت سندي اخبار وارده

احاديث منقول در خصوص آنچه حكايت از اقدام خشونت آميز و غافلگيرانه عليه برخي شهروندان غير نظامي مدينه به دستور پيامبر مي كند ، تماماً از سوي سيره نويسان و تاريخ نگاران اهل سنت وارد منابع حديثي اسلام شده است ،‌ حتي احاديث و نقل قول هايي كه در بحار الانوار آمده اند ، از كتب تاريخ و سيره اهل سنت اقتباس شده اند ؛

از جمله : المنتقي في مولود المصطفي ، المغازي واقدي ، المغازي ذهبي ، سيره ابن هشام ، تاريخ طبري و كامل ابن اثير ، حتي در يك مورد نيز كه مرحوم مجلسي در تفسير مجمع البيان در خصوص بررسي شأن نزول آيات 1 تا 5 سوره حشر به موضوع كعب بن الاشرف مي پردازد ، آن را از سيره ابن اسحاق نقل مي كند . (10)

 

 

 

پی نوشت ها:

1. پيشين ،‌ ج 1 ، ص 437

2. بسام ضوء ، مجله الفكر العربي ، ش 64 ،‌ الارهاب :‌ هو في الاساس مصطلح من مصطلحات القانون الجزايي يركز علي وصف الافراد او الجماعات الذين يستخدمون القوي من اجل تخويف الاخرين في سبيل تحقيق اهداف و مكاسب محض خاصه .

3. الامين ، ص 327

4. مجلسي ، بحارالانوار ، ج 20 ، ص 10 و 158

5. همان ، ص 7

6. همان ، ص 12 – 13

7. الذهبي ، المغازي ، ج 1 ، ص 174 – 175

8. همان ، ص 346

9. ابن اسحاق ، ص 139 – 320

10. الطبري ، ج 14 ، ص 626 – 651

 

سنت نبوي در مقابله با تروريسم (1)


فروردین 1403
شنبه 1 شنبه 2 شنبه 3 شنبه 4 شنبه 5 شنبه جمعه
1
2
3
4
5
8
9
10
11
12
16
17
18
19
20
22
23
24
25
26
27
28
29
30
31