زندگی و مبارزات آیت الله مدنی (7)

Madani09

 





- ارتباط با امام در نجف ( 1344 – 1345 )
با تبعید امام (ره) به نجف اشرف کانون مبارزات سیاسی علیه رژیم پهلوی به آن شهر منتقل شد ومبارزان سیاسی برای کسب دستور وتکلیف به آن شهر سفر می کردند. رژیم پهلوی که از این ناحیه احساس خطر می نمود از مسافرت افراد سیاسی – مذهبی به عراق جلوگیری می کرد.ولی آنان به طرق مختلفی به آن شهر سفر می کردند واز حضرت امام رهنمود می گرفتند. شهید مدنی هم دراین زمینه ودر پی ممنوعیت رژیم مجبور به ورود غیرقانونی وقاچاقی به عراق شد وبه خدمت حضرت امام (ره)رسید واز نزدیکان آن حضرت شد. پیش تر اشاره شد که شهید مدنی از روحانیون مورد اعتماد و وثوق حضرت امام (ره) بود ودردیداری که تعدادی از همدانی ها با امام (ره) داشتند به آنان توصیه کرده بودند که از آیت الله مدنی تبعیت سیاسی- مذهبی کنند. حضور در نجف اشرف ودر محضر امام باعث شد تا ایشان جایگاه ویژه ای به خود اختصاص دهد. وی به محض حضور در نجف با اینکه خود از استادان برجسته ی حوزه ی علمیه ی نجف اشرف بود باحضور در نماز جماعت حضرت امام ارادت خود را به ایشان نشان داد. آیت الله راستی کاشانی از علمایی که از شاگردان امام (ره) در آن دوران بود، در این زمینه می گوید:
« ایشان در نجف همیشه در نماز جماعت امام (ره) شرکت می کردند وبه مناسبت های مختلف خدمت امام شرف یاب می شدند واز ایشان رهنمودهایی می گرفتند. با تمام وجود در مقام اطاعت وعمل کردن دستورات امام بود ودر تمام مراحل قدم به قدم از حرکت امام ورهنمودهای امام پیروی می کردند. اعتماد امام به آیت الله مدنی به گونه ای بود که در جلسات خصوصی که در مواقع حساس تشکیل می شد از ایشان دعوت می کردند. مثلاً:من مکرر یادم است با اینکه امام بنا نداشت مقامات عراق را بپذیرد ، لکن گاهی لازم می شد واجازه می دادند. وامام از چند نفر افراد معتمد ومورد وثوق که در نجف موقعیت خاصی داشتند دعوت می کرد تا در جلسات حضور داشته باشند تا مسائلی را برای سوء استفاده به امام نسبت ندهند. از جمله ی این افرادکه در جلسات حضور می یافتند آیت الله مدنی بود.»
این امر از یک طرف نشان دهنده اعتماد محض حضرت امام به شهید مدنی بود واز طرف دیگر نشان جایگاه ویژه ی شهید مدنی در حوزه ی علمیه ی نجف بود.با توجه به اینکه شهید مدنی از اساتید برجسته واز افراد پرهیزکار وخوشنام آن حوزه بود، توسط امام به جلسات دیدار با عوامل رژیم عراق دعوت می شد تا شائبه ی هرگونه تهمت ویا مورد سیاسی دیگر به وجود نیاید.
موقعیت شهید مدنی نزد امام ونیز جایگاهش در حوزه ی علمیه ی نجف باعث شده بود تا هر موقع امام به علتی نمی توانستند برای اقامه ی نماز جماعت حاضر شوند وی تنها کسی بود که به جای امام(ره) به اقامه ی نماز جماعت می پرداختند.
دیگر اقدام شهید مدنی در عراق تلاش در جهت تثبیت مرجعیت حضرت امام(ره) بود. وی به خدمت مراجع وبزرگان حوزه ی علمیه ی عراق به خصوص نجف اشرف می رسید ودر این زمینه اقدام می کرد. حجت الاسلام رحیمیان از طلاب وقت حوزه ی علمیه ی نجف در این باره می گوید:
« تعدادی از دوستان که علاقه مند به امام(ره) بودند ولی از دیگرمراجع تقلید می کردند با گواهی آیت الله حاج شیخ مجتبی لنکرانی وآیت الله سید اسدالله مدنی مبنی بر اعلمیت امام (ره) به تقلید وگروش به معظم له می شدند.»
حل مشکل طلاب ایرانی وشاگردان حضرت امام(ره) دیگر اقدام شهید مدنی بود. وی با توجه به اقامت طولانی مدت در عراق وارتباط با علمای حوزه ی علمیه ی نجف ونیز جایگاه ویژه وبرجسته اش در میان طلاب واستادان حوزه به مشکلاتی که برای طلاب ایرانی- که به خاطر حضرت امام (ره) به عراق می آمدند- به وجود می آمد رسیدگی می نمودوسعی می کرد آن مشکلات را حل کند .


Madani15

4- فعالیت های سیاسی در همدان ونجف ( 1346- 1350)
اقدامات شهید مدنی در جهت کمک به تثبیت موقعیت حضرت امام(ره) در نجف به طور قطع دور از چشم رژیم نبود واین تلاش ها به مقامات بالای کشور گزارش می شد. بنابر این طبیعی بود که وی به محض ورود به کشور مورد تعقیب وکنترل دقیق قرار گیرد. وقتی شهید مدنی در اوایل سال 1346 وارد ایران شد فرمانداری کل همدان در صورت جلسه ای که تنظیم کرد با اشاره به فرا رسیدن ماه محرم وصفر تاکیدکرد:
« در سال جاری روحانیون مشروحه ذیل به دلائل قبلی وایجاد تشنج وتحریک از منبر رفتن در تمام حوزه ی استحفاظی اعم از شهرها وقراء محروم خواهند بود و واحد های انتظامی با نظارت کامل مراقبت خواهند نمود. چنانچه اشخاص منظور ازمنبر استفاده نمودند بلافاصله با تنظیم پرونده به ساواک اعزام شوند : 1- ابوالقاسم حسین پناه 2- محمد تقی عالمی دامغانی 3- سید محمود هراوه ای 4- سید اسد الله مدنی.»
شهید مدنی علی رغم این ممنوعیت به محض ورود به کشور فعالیت های سیاسی خود را تداوم داد ویکی از اقدامات وی انتشار اعلامیه ی امام خمینی(ره) در زمینه ی جنگ های شش روزه ی اعراب بود . اعلامیه ی شدید اللحن امام خمینی که به مناسبت جنگ شش روزه ی اسرائیل علیه اعراب( مصر، سوریه واردن) صادر شده بود توسط شهید مدنی به ایران آورده تکثیر ومنتشر شد که نقش زیادی در آگاه کردن مردم نسبت به این قضیه داشت. در نامه ای که سرپرست شهربانی همدان به شهربانی کل ارسال می کرد قید می کند:
« اعلامیه ی مذکور را سیداسدالله مدنی دهخوارقانی که از ایادی خمینی واز روحانیون ناراحت است واخیراً از نجف به ایران مراجعت کرده ودر همدان اقامت دارد به همدان آورده است.»

همچنین حضور شهید مدنی در همدان باعث شده بود تا مبارزان مذهبی به حضور وی می شتافتند واز مبارزات سیاسی ونیز رهنمودهای حضرت امام(ره) آگاه می شدند.
علی آقا محمدی از مبارزان مذهبی همدان در این باره می گوید:
« در زمانی که آیت الله مدنی در همدان بودند غالب مبارزان مذهبی که به همدان می آمدند به منزل ایشان می رفتند ومنزل ایشان جایگاه مطمئنی برای پناه گرفتن مبارزان بود. مثلا من یادم می آید یک روزی آیت الله ربانی شیرازی که تحت تعقیب بود به همدان آمده بود وبه منزل شهید مدنی رفته بود. مبارزان همدان به دیدن ایشان می رفتند. این جور اتفاقات در منزل آیت الله مدنی امری عادی وروزمره بود وبسیار اتفاق می افتاد که افراد مبارز وبرجسته به منزل ایشان مراجعه می کردند.»
در این دوران با توجه به اینکه وی ممنوع المنبر بود به برگزاری مجالس دعا مبادرت می کرد ودر آن مجالس به بیان اهداف نهضت اسلامی می پرداخت. یکی از این مجالس اجرای دعای ندبه بود که در آن مجالس نام امام خمینی به عنوان رهبر برده می شد. این گونه مجالس همواره مورد تهدید قرار می گرفت ومأموران رژیم درصدد تعطیل کردن این گونه مجالس یا اسم نبردن از امام (ره)بودند که شهید مدنی نه فقط با آن مخالفت می کردند بلکه تأکید می نمودند که علاوه بر برگزاری این مجالس اسم امام هم باید برده شود. حاج علی اصغر فرید از یاران شهید مدنی وکسی که تلاوت دعا را برعهده داشت در این باره می گوید:
« بنده در آخر دعای ندبه ای که صبح جمعه در مهدیه برگزار می شد ضمن دعا نام مبارک حضرت امام(ره) را هم می بردم با این مضمون:

مولانا المجاهد الاعظم، آیت الله الموسوی الخمینی.ومرگ ولعن بر اسرائیل وصهیونیسم می شد. از آنجا که بعضی از گردانندگان مجلس از نام بردن امام وحشت داشتند می گفتند که از طرف ساواک می آیند وما را می گیرند ومهدیه را تعطیل می کنند؛ اما شهید مدنی می گفتند که حتماً باید نام امام(ره) را ببرید؛ بنابراین درجواب معترضان عرض می کردم که اگردعا کنم حتماً نام امام را خواهم برد. بالاخره معترضان ناچار شدند دست اینجانب را از میکروفون کوتاه کنند. بعد از دو هفته که دعای بنده تعطیل شد روز جمعه ی هفته ی سوم آیت الله مدنی بنده را فرا خواندند واز علت تعطیلی دعا سؤال کردند . عرض کردم بعضی مصلحت ندانستند که بنده نام امام را بیاورم. آیت الله مدنی با تأکید فرمودند : شما نام مبارک امام بزرگوار را ببرید . اگر اشخاص مانع شدند حتی خود من هم مهدیه را ترک می کنم.»
سخنرانی وموضع گیری در قبال اتفاقات رخ داده علیه علما وروحانیون سیاسی از دیگر اقدامات شهید مدنی در این دوره بود. پیش تر وی در قبال دستگیری حاج شیخ محی الدین انواری که در واقعه ی اعدام حسنعلی منصور دستگیر شده بود واکنش نشان داده وخواستار آزادی وی شده بود. به دنبال دستگیری حاج سید احمد خمینی ونیز مورد ایذاء واذیت رژیم قرار گرفتن وی، در خلال یک سخنرانی حمله ی شدید اللحنی به رژیم کرد.حاج سید احمد خمینی که در سال 1346 جهت رسیدگی به امور بیت حضرت امام به ایران آمده بود، توسط رژیم تحت فشار قرار گرفت تا بیت معظم له تعطیل شودکه با استنکاف حاج سید احمد روبه رو شده بود. بنابراین مأموران رژیم اقدام به دستگیری وی کرده بودند. شهید مدنی که آن روزها در همدان بود واقامتگاهش مرکز وملجأ مبارزان سیاسی ، سخنرانی شدید اللحنی علیه رژیم ایراد کرد واین گونه اعمال رژیم را تقبیح نمود. گزارشگر ساواک در این مورد این گونه گزارش داد:
« آقای سید اسدالله مدنی اظهار می داشت در چندی قبل یکی از پسرهای آقای خمینی را موقع ورود به کشور دستگیرکرده اند وفعلاً در زندان قصر به سر می برد. وی در اینجا دیگر هرچه دلش خواست به دستگاه رژیم وسازمان امنیت بد گفت ومردم هم تصدیق می نمودند.»
این اقدامات باعث شد تا مأموران رژیم همچون دفعات پیشین در قبال درخواست وی مبنی برصدور گذرنامه ی خروج از کشور مقاومت نمایند ودر نهایت با پا درمیانی آیت الله العظمی حکیم مجبور به صدور گذرنامه شدند. در نامه ای که رئیس اداره ی یکم عملیات وبررسی در جواب به استعلام ساواک درباره ی سوابق وی ونیز صدور گذرنامه به وی ارسال شده است، تأکید شده که:
« با توجه به اینکه این شخص مورد توجه آیت الله حکیم می باشد در صورت تصویب، پس از احضار ودادن تذکرات لازم با عزیمتش به عراق موافقت نمایید.»
وی پس از اخذ گذرنامه وبعداز مسافرت به مشهد وتهران وقم به عراق مراجعت کرد. در اثر این شفاعت ونیز با توجه به جایگاهش نزد آیت الله حکیم رژیم در ورود وخروج وی از کشور چندان سختگیری نمی کرد ووی به آسانی می توانست بین ایران وعراق تردد ومبارزان مذهبی به خصوص مبارزان همدان را سازماندهی کند واز برنامه های نهضت اسلامی آگاه نماید. وی همچنین در این مدت واسطه ی میان روحانیون بزرگ با حضرت امام(ره) بود.از جمله ی این موارد در گزارش ساواک انعکاس یافته است که طی آن شهید مدنی نامه ای از امام (ره) به محمد تقی عالمی دامغانی- روحانی مبارز همدان- ارسال کرده بود.
جایگاه ویژه ی شهید مدنی نزد آیت الله حکیم این امکان را به وی داده بود تا براحتی پیامهای بین ایران وعراق رامبادله کند. اگرچه تحت کنترل شدید ساواک بود ولی فعالیت های سیاسی خود راهمچنان تداوم می داد وبه طور علنی از امام(ره) حمایت وبه نفع معظم له تبلیغ می کرد.این تبلیغ ها به حدی بود که ساواک همدان در گزارشی به مرکز اعلام کرد که :
« به قرار اطلاع، اسدالله مدنی دهخوارقانی در همدان به نفع آیت الله خمینی فعالیت وبیش از یک سوم اهالی همدان را مقلد خمینی کرده است ودر هر محفل ومجلسی از خمینی تمجید می کند و وی را اعلم قلمداد می نماید.»
چنین گزارشی نشان از عمق فعالیت های شهیدمدنی دارد؛چرا که وی توانسته بود علی رغم ممنوع المنبر بودن وتحت نظر قرار گرفتن در انجام دادن وظیفه ی سیاسی- مذهبی خود، به طور کامل موفق شود. چنین فعالیت هایی در میان مبارزان سیاسی- مذهبی جایگاه خاصی به وی بخشیده ودایره ی فعالیت هایش از حدود همدان وشهرهای حومه فراتر رفته بود.وی به شهرهای گوناگون سفر می کرد وضمن دیدار با مبارزان آن شهر آنان را از نهضت حضرت امام آشنا می کرد. داشتن چنین جایگاهی باعث شده بود که وقتی به ایران می آمد، به مناسبت های مختلف از سوی مجامع مذهبی به سخنرانی دعوت شود.

وقتی اشتهاردی های مقیم تهران به احداث مسجدی مبادرت نمودند از شهید مدنی دعوت کردند تا با سخنرانی خود مسجد فوق را که مزین به نام حضرت سیدالشهدا بود افتتاح کند. در اطلاعیه ای که هیئت اشتهاردی های مقیم تهران در این زمینه منتشر کردند این موضوع به اطلاع همگان رسیده شد.در این اطلاعیه قید شده بود:
« به مناسبت ماه مبارک رمضان معبدی از معابد اسلامی ومسجدی که به نام مقدس سیدالشهدا(ع) تأسیس شده است وبا همت جمعی از مردمان خدمتگزار به دین ودیانت به پا گشته با مقدم حضرت حجة الاسلام والمسلمین ، عالم فاضل متقی با ورع حضرت آیت الله آقای حاج سید اسدالله مدنی تبریزی –مدظله- که از مدرسین محترم حوزه ی علمیه ی نجف اشرف می باشند افتتاح می شود.»
آیت الله مدنی در آن مسجد مدت دو ماه به اقامه ی نماز وسخنرانی پرداخت وپس از پایان ماه مبارک رمضان به نجف رفت. وی در نجف به محضر حضرت امام رسید ومکتوباتی که از طرف مبارزان مذهبی به امام نوشته شده بود را به معظم له ارائه داد. وی در نجف همچنین به مشکلات طلاب ایرانی مقیم نجف رسیدگی می کرد وتا حد توان به حل آن مشکلات مبادرت می ورزید. حجت الاسلام رحیمیان از روحانیونی که آن زمان در عراق تحصیل می کرد، در این باره می گوید:
« تا اوایل سال 1348، آن دسته از یاران امام که مخفیانه از ایران به عراق آمده بودند به دلیل نداشتن گذرنامه تقریباً در عراق محبوس وهواره با مشکلات وخطراتی مواجه بودند وبه صورت عادی نیز مسافرت به خارج عراق برای آنان مقدور نبود؛ درحالی که برای توسعه ی فعالیت ها وارتباطات نهضت تحرک وسفر
به کشورهای دیگر ضرورتی قطعی بود. سرانجام بعد از پیگیری های فراوان آیت الله مدنی ووساطت آیت الله حکیم، این مجموعه توانستند از کنسولگری ایران در کربلا گذرنامه بگیرند واز این به بعد بود که حقیر مانند سایر برادران هرساله در ماه های محرم وصفر ورمضان به سفرهای مکرر تبلیغاتی به کشورهای کویت، قطر، امارات، لبنان، سوریه وعربستان سعودی بروم وبا این وساطت بود که توانستم سه بار به ایران بیایم.»
شهید مدنی که با مبارزات سیاسی خود در همدان ونجف برای عوامل رژیم به چهره ی شناخته شده ای تبدیل شده بود پس از بازگشت دوباره به تهران (در سال 1350) به شدت زیر نظر مأموران ساواک قرار گرفت.عوامل رژیم این بار با حساسیت ویژه ای تمام اقدامات وی را زیر نظر داشتند ونسبت به وی سختگیری بیشتری اعمال می کردند. اساساً سخت گیری ها در آغاز دهه ی 50 شدت عجیبی پیدا کرد.بعد از ورود به همدان ممنوع المنبر شد واز ایراد سخنرانی ها در مساجد همدان منع گردید. یاران نزدیکش یکی یکی به ساواک احضار شدند واز آنها تعهد ارتباط نداشتن با شهید مدنی گرفته شد. در ورود وخروج افراد به محل اقامت شهید مدنی در همدان چنان سخت گیری می کردند که کمتر کسی خطر ورود به منزل را به جان می خرید. این اقدامات به حدی بود که شهید مدنی تقریباً از دست انجام دادن فعالیت ها ومبارزات سیاسی ناتوان شده بود. این امر موجب شد تا وی به فکر خروج از همدان وتداوم مبارزات در نقطه ای دیگر باشد. بنابر این ابتدا تصمیم گرفت به زادگاه خود-آذرشهر- برگرددورهبری مبارزات آن سامانه را در اختیار گیرد؛ ولی رژیم پهلوی که سابقه ی مبارزات وی در آذرشهر را می دانست، از ورود وی به زادگاهش ممانعت کرد . در این حین بود که عده ای از روحانیون خرم آباد که بعد از فوت آیت الله روح الله کمالوند فاقد زعیمی برجسته بودند واز طرفی آوازه ی تدین وتفقه ونیز فعالیت مبارزاتی شهید مدنی در همه جا پیچیده بود، از وی دعوت کردند تا به خرم آباد برود وضمن تدریس در حوزه ی علمیه ی کمالیه رهبری مبارزات شهر را در دست گیرد. بنابر این شهید مدنی با توجه به موقعیت خود در همدان دعوت روحانیون خرم آباد را پذیرفت وعازم آن سامان شد.


Madani06

5- مبارزات سیاسی شهید مدنی در خرم آباد ( 1351- 1354)
شهید مدنی در بدو ورود به خرم آباد به حوزه ی علمیه ی کمالیه رفت وآنجا را به عنوان محل اقامت ونیز تدریس خود قرار داد. حوزه ی علمیه ی کمالیه میراث روحانی شجاع وبی باک آیت الله روح الله کمالوند بود که سابقه ی مبارزاتی زیادی داشت ودر جریان انجمن های ایالتی و ولایتی ونیز لوایح شش گانه ی رژیم شاه در سال های آغازین دهه ی چهل فعال بود. وی نیز به سان دیگر روحانیون مبارز بعد از تبعید امام تربیت نیرو را وجهه ی همت خود قرار داد. به خرم آباد بازگشت وبا بنیاد نهاد مدرسه ی علمیه ی کمالیه به تربیت نیروهای مذهبی ونیز سازمان دهی مبارزات سیاسی – مذهبی مردم خرم آباد پرداخت. برادران جرایری وبرادران رحیمی( شهید نورالدین وسید فخرالدین) از جمله شاگردان برجسته ی آیت الله کمالوند بودند . بعد از فوت آیت الله کمالوند حوزه ی علمیه ی برجای مانده از وی فاقد آن زعیمی بود که بتواند اداره ی آن مرکز علمی را برعهده بگیرد وبه تدریس در آن حوزه وتربیت نیروی مذهبی ومبارز تداوم دهد ودعوت علمای خرم آباد از شهید مدنی در این زمینه بود.



زندگی و مبارزات آیت الله مدنی (6)



فروردین 1403
شنبه 1 شنبه 2 شنبه 3 شنبه 4 شنبه 5 شنبه جمعه
1
2
3
4
5
8
9
10
11
12
16
17
18
19
20
22
23
24
25
26
27
28
29
30
31