۱۷۰۰۰شهید ترور سند نقض حقوق بشر است

Kkkkkkkkkkkkkkkkkkkkkkkkkkkkkkkkkkkkkkkkkkkkkkkkkk

با وجود امضاهایی که کشورهای مختلف دنیا پای اعلامیه جهانی حقوق بشر نهاده‌اند، در عمل در سراسر جهان هر روز این حقوق را نقض می‌کنند. عملکرد مدعیان حقوق بشر با مفاد این اعلامیه تفاوتی فاحش دارد. گواهی محرز بر نقض قوانین اعلامیه حقوق بشر، پرونده ۱۷۰۰۰شهید ترور در کشور ایران است. هفده هزار خانواده داغ‌دار، ۱۷۰۰۰ جنایت تروریستی که توسط گروهک‌ها صورت گرفته و اعضای این گروهک‌ها از سوی مدعیان حقوق بشر حمایت می‌شوند.

از موارد دیگر نقض حقوق بشر و حمایت از تروریسم می‌توان به حذف نام گروهک منفور منافقین(مجاهدین خلق) از لیست گروهک‌های تروریستی نام برد که این عمل که از سوی سازمان ملل صورت گرفت و نمونه‌ بارزی از حمایت تروریسم و شاهدی آشکار بر نقض حقوق بشر می‌باشد. گروهکی که جنایاتی سنگین را بر ملت و کشور ایران تحمیل کرده و برای رسیدن به مقاصد خود دست به قبیح‌ترین اعمال و بدترین انواع شکنجه زده و شخصیت‌های حقیقی و حقوقی برجسته‌ای از ملت ایران را ترور کرده است. عملکرد این گروهک از دیرباز تا کنون درباره ملت ایران به همین روند بوده؛ اما با این حال از سوی مجمامع بین‌المللی و مدافعین دروغین حقوق بشر حمایت می‌شود!

آنچه در ادامه می‌خوانید شرحی است بر سخنان برخی از خانواده‌های قربانیان تروریسم در ایران درباره نقض حقوق بشر از سوی گروهک تروریستی منافقین و واکنش آنان نسبت به حذف این گروهک از لیست گروه‌های تروریستی و همچنین پاسخ به این پرسش: «اگر روزی در دادگاهی با عوامل ترور عزیزتان رو به‌رو شوید به آن‌ها چه می‌گویید؟»

شهید حسین حاجی‌زاده

Hajizadeh

شهید حسین حاجی‌زاده ۵آبان۱۳۳۳ در شهر کرمانشاه دیده به جهان گشود. پدرش کشاورزی زحمتکش و مادرش خانه‌دار بود. او در خانواده‌ای پایبند به اصول اسلامی پرورش یافت و تحصیلات خویش را تا دوره متوسطه ادامه داد. در سال۱۳۴۹  ازدواج کرد که حاصل این ازدواج ۴ فرزند پسر به نام‌های حسن، عباس، علی و حمید است. مدتی پس از ازدواج به استخدام سپاه درآمد و کمر به خدمت به نظام جمهوری اسلامی ایران بست. وی در تاریخ ۲۷ماه رمضان‌۱۳۶۴ با حیله و مکر گروهک تروریستی منافقین به درجه رفیع شهادت نائل آمد.

آنچه در ادامه می‌خوانید شرحی است بر مصاحبه با عباس حاجی‌زاده (پسر شهید حسین حاجی‌زاده):

من سازمان مجاهدین خلق را یکی از کثیف‌ترین سازمان‌ها می‌دانم. تعبیر امروز من این هست که این‌ها فقط برای رسیدن به قدرت دست به ترور مردم زدند. مخالفت با نظام در هر جامعه و حکومتی شاید وجود داشته باشد. مخالفی که علیه کشور خودش اقدام مسلحانه می‌کند و هم‌وطن خودش را می‌کشد به بدترین و کثیف‌ترین راه‌ها متوسل شده است آن هم برای اینکه نیتش را به سرانجام برساند. اگر روزی دادگاهی تشکیل شود می خواهم از آن‌ها بپرسم: «در شرایطی که یک کشور خارجی به کشورمان تجاوز کرده و جنایاتی انجام داده، شما که ادعای وطن دوستی و میهن دوستی داشتید آیا آن موقع ایران وطن شما نبود؟ جنگ شروع شده بود و شما علیه کسانی که از خاک میهن خود محافظت می‌کردند، برخاستید و با دشمن بعثی هم پیمان شدید. ترور کردید. بمب‌گذاری کردید. مردم میهن‌مان را کشتید. آیا می‌شود گفت که این‌ها از سر وطن‌دوستی یا از سر نوع‌دوستی بوده است؟» من هویزه، سوسنگرد، اندیمشک و خرمشهر و مناطق جنگی را دیده‌ام. آن مصیبت‌هایی که بر سر مردم آمد، دیده‌ام. در شرایطی که دشمن خارجی بر روی خرخره مان پا گذاشته بود و ناموس مردم را به تاراج می برد عده‌ای به نام مجاهدین قامت راست کردند و با دشمن کشورمان هم پیمان شد. چگونه با دشمن همدست و هم پیمان شدند؟ چگونه اسلحه برداشتند و مدافعین خاک کشور خودشان را تیرباران کردند؟ اینان از وحشی ترین حیوانات هم وحشی‌ترند. من از بعثی‌های عراقی که به کشورم تجاوز کردند بدم می‌آید. دشمن بودند؛ ولی وقتی بحث منافقین پیش می آید، از تنفری که به آنان دارم بدنم می لرزد. بحث و ادای رعایت حقوق بشر برای آنان شعاری پوشالی است.

جانباز فریدون عباسی

Abasi

جانباز دکتر فریدون عباسی رئیس سابق سازمان انرژی اتمی ایران در ۸آذر۱۳۸۹ توسط عوامل موساد و منافقین مورد سوء قصد قرار گرفت و به درجه رفیع جانبازی نائل شد. در مسیر دانشگاه شهید بهشتی اعضاء موساد با همکاری گروهک منافقین با چسباندن بمب به در ماشین وی، قصد داشتند ایشان را به شهادت برسانند؛ اما دکتر عباسی متوجه شد و از این حادثه جان سالم به در برد.

آنچه در ادامه می‌خوانی بخشی از پاسخ جناب آقای دکتر فریدون عباسی به سوالات مطرح شده است:

«ترور‌هایی همچون ترور شهدای هسته‌ای توسط یک گروهک که ادعای آزادی بخشی و انقلابی داشته‌اند انجام نشده است بلکه به صورت تروریسم دولتی بود. مجامع بین‌المللی بعد از جنگ جهانی اول و به خصوص بعد از جنگ جهانی دوم توسط فاتحان جنگ به وجود آمد و میزان نفوذشان بر حسب قدرتی که آن زمان در فتح جنگ داشته‌اند متفاوت است. در این مجامع که بیشتر آن را کشورهای غربی تشکیل داده و آمریکا حرف اول را می‌زند و در نتیجه هیچ جای مطمئنی نیست! نمونه این موضوع بحث سلاح‌های شیمیایی عراق است، مگر کنوانسیون شیمیایی و منع استفاده از سلاح‌های شیمیایی نداریم؟ کدامیک از این مجامع بین المللی آن زمان که صدام در جنگ از بمب‌های شیمیایی استفاده می‌کرد آن را محکوم کرد؟ و تا زمانی که عراق به کویت حمله کرد بحث استفاده از سلاح‌های شیمیایی و سلاح میکروبی آن مطرح نشد و حتی زمانی هم که مطرح شد به دنبال منافع خودشان بودند و این موضوع بهانه‌شان بود. صدام در آن زمان به سمت ساخت سلاح هسته‌ای رفت ولی باز هم مجامع بین المللی در سکوت کامل بودند! مجامع بین المللی شکل گرفته است برای آنکه منافع قدرت‌های مطرح شده بعد از جنگ جهانی دوم را تامین کند و من اطمینانی به این مجامع ندارم.

برای من لذت بخش این است که با چنین دشمنی مبارزه کنم چون وقتی با دشمن قوی، مبارزه کنیم قوی می‌شویم.»

شهید اردشیر دودانگه

Dodang

شهید اردشیر دودانگه ۱فروردین۱۳۴۴ در شهر مسجد‌ سلیمان چشم به جهان گشود. وی تا اواخر دوره راهنمایی به تحصیلات خود ادامه داد. پس از آن در کارخانه سنگ‌بری مشغول به کار شد. شهید قبل از انقلاب همراه با برادران خود در تظاهرات علیه رژیم شاهنشاهی و پخش اعلامیه‌های امام شرکت می‌کرد. وی پس از پیروزی انقلاب اسلامی به استخدام جهاد سازندگی در آمد. شهید و دوستانش در جهاد مأموریت داشتند تا خانه‌های تیمی منافقین را رصد و شناسایی کنند. در ۹مهر۱۳۶۰ شهید دودانگه از سوی اعضای گروهک منافقین مورد سوء قصد قرار گرفت و به شهادت رسید.

آنچه در ادامه می‌خوانید بخشی از مصاحبه با برادر شهید دودانگه است:

«در کشور ما یک قاچاقچی را که می‌گیرند و حکم اعدامش می‌آید، بلافاصله صدای حقوق بشر بالا می‌رود! ولی این تروریست‌ها چندین سال است تحت پوشش غرب، هر جنایتی را مرتکب شده‌اند. اعمال و جنایات تروریستی‌ آنان برای همگان اثبات شده است. از مسئولین درجه یک تا مردم عادی را ترورکردند و تحت پوشش دموکراسی غرب زندگی‌شان را می‌کنند. با بیشترین امکاناتی که در اختیارشان قرار دادند و بدون هیچ محدودیتی هر کاری که بتوانند علیه نظام جمهوری اسلامی ایران انجام می‌دهند. در حال حاضر منافقین و آل سعود و اسرائیل با هم یکی هستند. آنها منتظر فرصت هستند تا ضربه‌شان را بزنند. داعش دنباله‌رو راه آن‌ها است. با خوراندن تفکر اشتباه خودشان و به اسم رسول‌الله شیعه را سر می‌برند. آن زمان هم منافقین همین تفکر را داشتند. این تفکر محکوم بوده و هست و خواهد بود. این افراد قابل اصلاح نیستند. این تفکرات جزء باورشان شده است. چیزی نیست که بتوانند از آن برگردند. غرب هم همه امکانات و اختیارات را به آنها داده است. منافقین گروهکی جیره‌خوار غرب است. تنها کشوری که در خاورمیانه آرامش دارد کشور ماست که از برکت همین خون شهدای مظلوم است. ان‌شاءالله که فراموش نشود این آرامش و امنیت، حاصل جان‌فشانی شهدای ما است. مدافعان حرم برای اینکه دشمن وارد شهرهای ما نشود به جنگ می‌روند، شهدای حرم هم ادامه دهنده راه همه شهدا هستند.»

شهید عباس گودرزی

Gdarzi

شهید عباس گودرزی خبرنگار واحد مرکزی خبر بود. وی در سال۱۳۸۸ برای ساختن مستند از همایش وحدت اقوام و مذاهب با حضور سردار شوشتری به سیستان و بلوچستان رفت؛ اما دشمنان اسلام و انقلاب سفری بی‌بازگشت را برایش رقم زدند. او سرانجام در صبح روز یکشنبه ۲۶مهر۱۳۸۸ در یک عملیات انتحاری توسط اعضای گروهک تروریستی جندالشیطان در محل همایش اقوام و مذاهب به شهادت رسید.

آنچه در ادامه می‌خوانید بخشی است از سخنان همسر شهید:

«افرادی که این جنایت‌ها را انجام می‌دهند، خیال خامی دارند که فکر می‌کنند اگر ما را به شهادت برسانند، ما از مبارزه با دشمن دست می‌کشیم. محال است که ما از مملکت و ولایت فقیه دست بکشیم. سران ممالک حامی گروهک جندالشیطان باید پاسخگو باشند. به چه جرمی همسر من به شهادت رسید؟ آنها باید جواب بی‌تابی‌های دختر کوچکم را بدهند. چطور دم از حقوق بشر می‌زنند در حالی که از یک گروهک تروریستی حمایت می‌کنند؟ خون همسرم به ناحق ریخته شد! همسر من اسلحه در دست نداشت و برای جنگ نرفته بود، بلکه او فقط به عنوان خبرنگار در همایش حاضر شده بود و او را ترور کردند.»

شهید سیدمحمدحسن مهیمنیان

Set

شهید سیدمحمدحسن مهیمنیان ۱۲شهریور۱۳۰۴ در شیراز و شهیده رباب اسماعیلی ۱۲مهر۱۳۰۶ در شهرستان برازجان استان بوشهر بدنیا آمدند. سال۱۳۳۱با هم ازدواج کردند که حاصل این ازدواج 5 فرزند بود. سیدمحمدحسن کارمند و همسرش خانه‌دار بود. پس از چند سال زندگی در شهرستان برازجان به شیراز آمدند. با شروع فعالیت و مبارزات مردم علیه رژیم پهلوی، شهید مهیمنیان و همسرش نیز در تظاهرات‌ها شرکت می‌کردند. او بعد از پیروزی انقلاب با مرحوم دکتر طاهری که از فعالان و افراد موثر در مبارزات علیه رژیم شاه بود همکاری‌هایی برای راه اندازی حزب جمهوری اسلامی در شیراز داشت. شهید مهیمنیان نیز از کید منافقان در امان نماند. قرار بود یکی از جلسات حزب جمهوری ۹مرداد۱۳۶۰ در منزل دکتر طاهری برگزار شود؛ اما بخاطر به آتش کشیدن مطب دکتر طاهری توسط گروهک منافقین کنسل شد. عناصر گروهک تروریستی منافقین که از کنسل شدن جلسه بی‌اطلاع بودند، شبانه به منزل دکتر طاهری هجوم آورده و خانه را از ۳طرف به رگبار بستند. در این حمله چند نفر مجروح شده و ۴ نفر از جمله سید‌محمد‌حسین مهیمنیان و رباب اسماعیلی که در منزل دکتر طاهری حضور داشتند به شهادت رسیدند.

آنچه در ادامه آمده است بخشی از سخنان فرزند شهید است:

«اوایل انقلاب ترور‌ها زیاد شده بود. ما خودمان از ترور ضربه خوردیم و قربانی ترور هستیم. ۱۷۰۰۰ شهید ترور کم نیست بعد ایران را متهم می‌کنند و می‌گویند ایران از تروریست‌ها حمایت می‌کند. اصلا فرض بر اینکه همه این مسائلی که شما می‌گویید درست باشد و ما مقصر باشیم، چند نفر را در این قضایایی که مد نظر دارید ایران کشته است؟ شما که خودتان عملا از عاملان ۱۷۰۰۰ قربانی ترور در ایران حمایت می‌کنید؛ از منافقینی که ابزار دست سناتورهای آمریکایی هستند. ان شاءالله بنیاد هابیلیان مقدماتی را فراهم کند که ایران بتواند بصورت همه جانبه حق پایمال شده‌اش را بگیرد.»

شهید مصطفی داداشی

Dadashi

مصطفی داداشی ۲۰تیر۱۳۴۲ در استان مازندران به‌ دنیا آمد. وی در مقطع متوسطه مشغول تحصیل بود و در قائم شهر سکونت داشت. وی در ۳۰شهریور۱۳۶۰ در ساختمان بسیج قائم‌شهر توسط عناصر تروریستی سازمان مجاهدین خلق مورد سوء قصد قرار گرفت و به شهادت رسید.

بخشی از سخنان آقای شعبان داداشی(برادر شهید):

«به منافقین می‌گویم انسان‌های خیانت‌کاری بودید. اگر از خدا نمی‌ترسیدم، همان بلایی را که آن‌ها سر شهدای گرامی درآوردند سرخودشان در می‌آوردم.

آن‌ها جوان‌های ساده و با ایمان را به شهادت رساندند. در تمام کوچه‌های قائم‌شهر نام شهدا نوشته شده است. در این شهر منافقین ترورهای بسیاری انجام دادند.»

شهید غلامرضا ابریشمیبایگی 

 

Bayg

شهید غلامرضا ابریشمی‌بایگی در سال۱۳۴۶ در مشهد متولد شد. وی پس از اتما تحصیلات سوم راهنمایی به  همراه پدرش در  مغازه اغذیه فروشی مشغول به کار شد. زمانی که انقلاب به اوج خود رسیده بود همراه سایر مردم مشهد در راهپیمایی ها شرکت می کرد و بعد از پیروزی انقلاب وارد بسیج شد. بعد از به شهادت رسیدن برادرش اشتیاقش برای رفتن به جبهه دو چندان شد. تیرماه۱۳۶۴ بود که در جبهه کردستان، در یک درگیری با گروهک تروریستی کومله به مقام والای شهادت رسید.

بخشی از سخنان مادر شهید نسبت به حذف اسم گروهک منافقین از لیست ترویست:

«سازمان ملل به چه دلیل نام این گروهک تروریستی را از لیست گروهک‌های تروریستی حذف کرده است! یعنی آنان از جنایاتی که گروهک منافقین در ایران انجام داده‌اند آگاهی ندارد! یعنی واقعا آگاهی نداشته که این‌ کار را کرده‌اند؟!

وجدان منافقین بیدار نیست وگرنه این همه جنایت نمی‌کردند.»

 


دی 1402
شنبه 1 شنبه 2 شنبه 3 شنبه 4 شنبه 5 شنبه جمعه
1
2
3
5
6
7
8
9
10
11
12
14
15
16
17
18
19
21
22
23
28
29