از نتايج سحر

Taghi2بنام خدا سال 1380 سازمان مجاهدين ، عملياتي بنام " سحر" را اجراء مي كند كه بر اساس آن افراد قديمي سازمان بايد از دورن خانواده ه، اقوام و بستگان نزديكشان ، هر تعداد كه مي توانند نيروي وفادار براي سازمان جمع آوري كنند و به عراق بياورند . نيروي وفادار ظاهراً مي بايست با پاي خود به درون اين گروه برود ، در حالي كه تمام كساني ( كه تعداد آنها نيز بسيار كم است و نشان مي دهد كه مجاهدين حتي در بين اقوام خود هواداري ندارند ) در اين عمليات جذب شده اند با حيله و فريب به قرارگاههاي آنها در عراق كشانده شده

اعتماد خیانت شده

Pakdelبنام خدا امروز كه من اينجا نشسته ام شكي در باطل بودن فرقه رجوي ندارم .مخصوصاً رجوي را هدف مي گيرم ، چرا كه ذره اي انسانيت در وي وجود ندارد ، كه اگر داشت لحظه اي به اين سئوال فكر مي كرد كه چرا نيرويي كه حاضر بود از خانه و خانواده اش بگذرد، در طي يك پروسه از تو متنفر مي شود و حتي رو در روي تو مي ايستد؟! اين كلمات مربوط به سخنان تكان دهنده آقاي حسين پاكدل است .حسين پاكدل برادر يكي از كادرهاي مهم مجاهدين بنام اكبر پاكدل است كه با نام مستعار مهندس كريم در

اسامي جداشدگان سازمان مجاهدين

Human Rights" بنام خدا "   با موافقت نماينده صليب سرخ در ايران و مسئولين امر بازگشت اعضاي جداشده از سازمان مجاهدين ، اين امكان براي خبرنگار سايت هابيليان پيش آمد كه با تعدادي از اين افراد كه در قالب يك گروه 100 نفره به ايران بازگشته اند ، مصاحبه هايي انجام دهد . ضمن تشكر و قدرداني از عزيزان دست اندر كار اين امر، ليست اسامي اين گروه به شرح زير مي باشد :   1. سيد كريم امامي 2. حسين

مصاحبه با اعضاي بازگشته سازمان مجاهدين

Baluchبنام خدا 100 نفري كه به تازگي از اردوگاه مجاهدين بازگشته اند ، با خود حكايتها به همراه آورده اند و سينه پر از دردي دارند ، آنها گواه روشني بر ضد مردمي بودن اين سازمان مي باشند. عوامل اين سازمان دست به كثيف ترين روشهاي مافيايي براي به اسارت آوردن آنان زده اند. غالب اين افراد كساني هستند كه تحت عنوان " كاريابي " به قرارگاه اشرف منتقل شده اند و با وعده ماهي 3000 دلار حقوق، اين انسانهاي نيازمند را به دام فرقه منحط خود گرفتار آوردند. تعدادي از اهالي بلوچستان

از چاله اي به چاه !

Kalateدر ميان تمام خيانتهايي كه سازمان وابسته مجاهدين در جنگ بر عليه مردم ايران انجام داد، خيانت به اسراي ايراني ، بي ترديد يكي از پليدترين كارها بود.اسرايي كه بنا بر معاهدات مابين دو كشور و اقدامات انجام شده مي بايست 13 سال پيش به ايران بازمي گشتند ، توسط اين خائنان به گروگان گرفته شده اند و از بازگشت آنها به ميهن جلوگيري مي شود.   همكاران بازجويان بعثي اسراي ايراني در سازمان مجاهدين ، در

بازگشت

Shwim1تهران ، فرودگاه مهر آباد ۲۳ / ۱۰ / ۸۳ بازگشت جمعی از اعضای جدا شده سازمان مجاهدين روز هجران و شب فرقت يار آخر شد...   بازگشت جمعی از اعضای جدا شده سازمان مجاهدين   روناک دشتی و شهرام دشتی   روناک دشتی و شهرام دشتی مشروح اين خبر را در سايت ايران اينترلينک بخوانيد عکس ها ازايرنا

برای ابراهيم خدابنده

Ebijune2004برای ابراهيم خدابنده ابراهيم خدابنده ، بنده خدايي است كه ۲۵ سال به دنبال سراب مجاهدين خلق بوده است ، اكنون قريب به دو سال است كه به ايران بازگشته است!   ابراهیم خدابنده   عاقبت جان تو در چشمه مهتاب افتاد پيچشت داد خدا ، در نفست آب افتاد نور در كاسه ظلمت زده چشمت ريخت خواب از چشم تو اي شيفته خواب افتاد چشمه شد، زمزمه شد، نور شد و نيلوفر آن دل مرده كه يك چند به مرداب افتاد كارت از پيله پوسيده به پرواز كشيد عكس پروانه برون از قفس قاب افتاد عادتت

غارنشینان

Salmani4گفتگو با حسن سلمانيان (۲) * وقتی مي خواستند بيايند مثلاً يك عمليات خمپاره زني بكنند در مرز و يا در شهر ، از نقطه آغاز چند دنبال اين كار بودند ، نفرات پشتيباني و عمليات و تعداد روزهايي كه پشت اين كار بودند ، به چه ترتیب بود ؟ اول بايد شناسايي مي كردند و مي ديدند چه كسي بهتر است براي رفتن ، بعد تيم بندي مي كردند و بعد يك مرحله آموزش داشتند براي عمليات كه بايد مي ديدند. و آموزشهاي تخصصي هم داشتند ،مثلاً آن موقع كه يك مركز 150 نفر بود 100 نفر آن پشت يك تيم بود ، يكي غذايش راآماده مي كرد ، يكي

در جستجوي فرزند

M Sadeghi مادر علي صادقي ، وقتي در جستجوي فرزندش به عراق مي رود و او را مي يابد ، پسرش را هم چنان اسير مي بيند. يك آن به او اجازه داده نمي شود كه تنها با فرزندش سخن بگويد و به او مي گويند در ايران چشم ها را در مي آورند و ناخن ها را مي كشند و... برای ديدن سخنان اين مادر ؛ اينجا را کليک کنيد.

غم برادر

39ديدن اشكهاي پدر و مادر ، اگر چه دردناك ، اما طبيعي است ، اما غم برادر داشتن و پي گير حال و روزگار برادر بودن و در فراقش اشك ريختن ، حكايت از دردهاي جانكاهي دارد كه گفتني نيست .   گفتگويي را با برادر اسماعيل رضايي ، يكي از اسراي مجاهدين ببينيد. برای ديدن فيلم اينجا را کليک کنيد.

غارنشینان

Salmani4گفتگو با حسن سلمانيان (۱) حسن سلمانیان اهل نیشابور ، در تاریخ 21 /4/67 اسیر شد،پس از یک سال حضور در اردوگاه موصل 3 با وعده اعزام به اروپا به سازمان مجاهدین می پیوندد. * چه کسی از طرف سازمان به اردوگاه آمد و شما را تشویق به پیوستن به سازمان کرد ؟ مهدی ابریشمچی ، اسدالله مثنی ، کمال نیکنامی ، کریم قریشی و... * اینها شخصاً با شما برخورد کردند ؟ بله ، مهدی ابریشمچی مستقیم با من برخورد

آزادي به شرط پيوستن به سازمان مجاهدين !

27گفتگو با رضا ايزانلو رضا ایزانلو هستم. سرباز نیروی انتظامی بودم در پاسگاه مرزی صالح آباد و در تاریخ 28 بهمن 76 همراه با دونفر دیگر به نامهای سرباز وظیفه حسین شجاعی و گروهبان محسن کعبند در حال گشت اطراف پاسگاه بودیم که یکباره در کمین تيم مجاهدين افتادیم و توسط آنها اسیر شدیم. ما را به عراق بردند. در ابتدا حدود سه چهار ماهی در قرارگاه کوت بودیم و بعد به مدت چند ماه هم در زندان اشرف زندانی بودیم. در این مدت کمابیش تلاش می کردند برایمان از تاریخچه خودشان و سازمانشان و نوارهایشان صحبت کنند. هیچ

اشك هاي پدر

Sadeghi1 رفتي و روز مرا تيره تر از شب كردي بي تو در ظلمتم ، اي ديده نوراني من بي تو ، اشك و غم و حسرت، همه مهمان منند قدمي رنجه كن از مهر به مهماني من صفحه ي روي ز انظار نهان مي دارم تا نخوانند بر اين صفحه پريشاني من پدر و مادرهايي كه يقين دارند فرزند آنها هيچ تمايلي به دوري از آنها و ماندن در سازمان مجاهدين ندارد ، دردي مضاعف را تحمل مي كنند ، رنج دوري فرزندان و غم جانكاه اين كه كاري نمي توانند براي فرزندشان انجام دهند. پدر مراد علي صادقي يكي از همين آدمها

دور تسلسل و چرخه ی باطل

26قسمت دوم گفتگو با آقای غلامرضا موسوی *در یک دوره ای تقریباً از سال 79 به بعد مفاهیم جدیدی در سازمان مطرح می شود ، طعمه ، عملیات جاری ، غسل هفتگی و حوض ، اینها چه معنی داشت و سازمان به چه علت این مباحث را مطرح کرد؟ _ پس از سال 1376 سازمان یک سری عملیات انجام داد که نیروها به داخل کشور می آمدند که نهایتاً به شکست منجر شد، چند عملیات در مرز و در شهرها انجام شد ، اما نتیجه ای نداشت و به این جمع بندی رسیدند که خط خوب پیش نمی رود، و یک علتی دارد. معمولاً روش

اشكهاي مادر

M Abozar هنگامي كه اعضاي سازمان مجاهدين ، به ايران باز مي گردند و يا به اروپا مي روند ، قبل از همه ديده هاي اشكبار و دلهاي تنگ شده خانواده آنان و بخصوص مادران آنان ملتهب ديدارشان مي باشد. بسياري از مادران ، در حسرت اين كه اي كاش فرزندشان ، راهي براي بيرون رفت از اسارتگاه بيابد ، دست پشت دست مي كويند و به درستي نمي دانند كه دست نيازشان را بايد به پيش چه كسي دراز كنند!   مادر ابوذريان را در جلسه انجمن نجات در مشهد ديدم ، او كه
دی 1402
شنبه 1 شنبه 2 شنبه 3 شنبه 4 شنبه 5 شنبه جمعه
1
2
3
5
6
7
8
9
10
11
12
14
15
16
17
18
19
21
22
23
28
29