« پاسخ به دروغ بافی های مجاهدین »

Vahab1 آقای مهدی جواهریان سازمان مجاهدین در اطلاعیه ای که به نام خواهر شما ( مهری جواهریان ) منتشر کرده است، مواضعی علیه شما گرفته است ،در عین حال که ممکن است خواهر شما خودش هم در جریان این اطلاعیه باشد ، اما به هر حال این موضع گیری نهایی سازمان در قبال شما است. اولین مسئله ای که در این اطلاعیه مطرح می شود این است که به نوعی تحقیر آمیز تلاش دارد بگوید که شما پس از حمله آمریکا ، توان ادامه مبارزه را نداشتید و درخواست خروج داده اید ! می گوید که برادر من در سال 1379 به ارتش آزادیبخش پیوسته است و بعد

مجاهدین و قاچاق انسان - شاهد30

Amir Baloochi من امیر بلوچی بچه ایرانشهر هستم. در سال 79 به طور قاچاقی از ایران خارج شدم و به کشور امارات متحده عربی رفتم. برای مدت کوتاهی آنجا کار کردم و از طریق یکی از دوستانم که شماره تلفن ازش گرفتم، به بهانه خارج رفتن یکی از رابط های سازمان را آنجا پیدا کردم و با سازمان آشنا شدم. به من گفت که تو شش ماه می روی عراق، یک ریلی را طی می کنی و بعد از این که ریل تمام شد در کشورهای خارجی کار پیدا کنی. اما بالعکس موقعی که رفتیم عراق دیدیم نه خبری نیست، به دروغ و بهانه کار کردن و پول و زندگی من را برده بودند

مجاهدین و قاچاق انسان - شاهد29

Ahmad Saboohi من احمد صبوحی هستم بچه ایرانشهر بخش اسپکه. در دبی مشغول کار بودم که یکی از رفیق هایم تلفن کرد و گفت که بیا، ما می رویم خارج، کشورهای اروپایی. با رابط های سازمان تماس داشتیم، بعد از آنجا ما را آوردند عراق و گفتند شما 6 ماه توی عراق هستید و بعد از 6 ماه شما را می فرستیم به خارج. آمدیم آنجا، توی سازمان که آمدیم، دیدیم نه، خبری از خارج نیست. بعد دیدیم که لباسهایمان را عوض کردند و به زور لباس تنمان کردند. برخوردهایشان طور دیگری بود. دیگر حرف برگشت نداشتیم و باید با آنها کنار می آمدیم تا روزی که یک

مجاهدین و قاچاق انسان - شاهد28

Eraghiمن محمد عراقی هستم بچه شاهین دژ در فروردین سال 81 در چابهار مشغول کار بودم که با یک هوادار سازمان به اسم عبد الماجد آشنا شدم و به اسم کار کردن در امارات که آدم فنی می خواهد - من فنی کار هستم، تأسیساتی هستم - گفت آنجا پول خوبی می دهند. وضعیت مالی من هم خوب نبود حتی گاهی اوقات در 24 ساعت یک وعده غذا هم نمی توانستم بخورم. من را با این بهانه به پاکستان کشاند. در پاکستان به من گفتند مجاهدین و فلان... من جا خوردم. گفتم مجاهدین چی؟ من آمدم برای کار کردن! من بچه دارم، زن دارم و ...

«نگاهی به گزارش دیده بان حقوق بشر درباره مجاهدین»

Human Watchسازمان دیده بان حقوق بشر که مقر آن در نیویورک است ، گزارشی در مورد نقض حقوق بشر در سازمان مجاهدین منتشر نموده است . موضوع این گزارش صرفاً برخورد خشونت آمیز سران این گروه با اعضایی که خواهان جدایی هستند را در بر می گیرد و مطلقاً ، موارد و مصادیق گوناگون نقض حقوق بشر از سوی سازمان مجاهدین را نادیده می گیرد. دیده بان حقوق بشر ، اعلام می کند : "موارد نقض حقوق بشر که توسط رهبری سازمان علیه اعضای ناراضی اعمال شده است ، شامل

مجاهدین و قاچاق انسان - شاهد27

Poorshabani من محمدرضا پورشعبانی هستم از طریق برادرم که در عراق بود، طی یک تماس تلفنی و آن وعده و وعیدهایی که برای خارج داده بودند، در سال 80 از مرز ترکیه به عراق منتقل شدم. بعد از چند وقت که توی قرارگاه اشرف بودم، دیدم تمام مناسباتشان دروغ و کشک و پوشال است و خواستم برگردم، ولی راه برگشتی وجود نداشت، چون باید دو سال در خروجی خود سازمان می ماندیم و بعد هم می دادنت تحویل عراق و اینکه عراق کی تحویل می داد به ایران معلوم نبود، بعضی ها می گفتند باید تا چند سال توی زندان ابوغریب عراق بمانیم.

« قلعه ی الموت رجوی »

Goharyنامه و شعری از حمید رضا گوهری از همدان در مورد فرقه رجوی تاریخ باید قضاوت کند .فرقه ای که برای تصاحب ایران زمین دست به هر جنایت و خیانتی می زند .فرقه ای که صورت دهشتناک خود را زیر نقاب مخفی کرده است و با نام اسلام از هیچ جنایتی فروگذار نیست .با یک ایدئولوژی آمیخته ای از اسلام و مارکسیست .هر جنایتی را به نام خلق قهرمان ایران انجام می دهند ولی رجوی بارها و بارها در نشست های خود به ملت ایران توهین کرده است ، مخصوصاً به قشر روشنفکر جامعه ؛ که چرا با سازمان منافقین همکاری نمی کنند وچرا ملت ایران

مجاهدین و قاچاق انسان - شاهد26

Abarkar من محمداکرم ابرکار، بچه سرباز هستم. سال 81 از امارات به سازمان رفتم. نزدیک به یک سال داخل سازمان بودم. آدمهایی که داخل سازمان بودند خیلی با ما بد رفتار کردند و هر کار دلشان می خواست با ما می کردند. داخل سازمان کارهایی می کنند که دست به خودکشی بزنی، دست به کارهای دیگر بزنی، واقعاً این سازمان بود که همه جوانها را می کشید طرف خودش به بهانه کار و زندگی و ... بعد از یک سال زمانی که از جنگ برگشتیم با سازمان اختلاف پیدا کردم، بعد از نزدیک یک سال از سازمان جدا

مجاهدین و قاچاق انسان - شاهد25

Mehrdad Shirmohamadi من مهرداد شیر محمدی اهل تهران هستم یک روز که در خانه نشسته بودم، اینها با من تماس گرفتند و به من زنگ زدند. از آلمان هم تماس گرفتند. یک دختری بود به من گفت که من یک دانشجوی آلمانی هستم و دارم یک پروژه تکمیل می کنم درباره زندگی جوانهای ایران. می خواهم با زندگی جوانهایی که در ایران زندگی می کنند بیشتر آشنا شوم. من پرسیدم که شماره من را چطوری بدست آوردید؟ گفت که شماره ات را از داخل دفترچه راهنما پیدا کردم و با شما تماس گرفتم و می خواهم با شما صحبت کنم. این حرفها را زد و به من گفت که پاسپورتت را

« راز قتلگاه،پدیده خودکشی در سازمان مجاهدین »

Sadبسم الله الرحمن الرحیم سهیل خطار،داوود احمدی،کامران بیات ،میر فرهاد حسینیان ،آلان محمدی ،حجت عزیزی ، نسرین احمدی و... اینها و دهها نفر دیگر ، کسانی هستند که در سرنوشتی سیاه وتلخ در بیابانهای عراق ، بر اثر فشارهای روانی ، خودکشی کرده و یا خود کشانده شدند. یکی از این افراد، " سهیل خطار " است.در یک هم زمانی ناگوار ، هنگامی که خانواده اش در جستجوی او به بیابانهای عراق می رسند ،یک قبر را تحویل آنها می دهند که پیکر فرزند آنها را در آغوش گرفته است .به آنها می گویند که فرزندشان در یک نبرد بزرگ کشته

«سید اسماعیل موسوی »

Esmaeel Mosaviمتولد 1344 بجنورد –فرزند سید علی دانش آموز تاریخ شهادت 5/8/1360 سید جواد در خانواده ای محروم در روستای خراشا در بجنورد به دنیا آمد و پس از گذراندن دوران ابتدایی در روستا ، برای ادامه ی تحصیل به بجنورد رفت. او از کودکی در انجام فرایض دینی کوشش زیادی داشت و از آغاز انقلاب اسلامی در پخش اعلامیه های حضرت امام خمینی ( ره ) نقش مؤثری داشت. بعد از انقلاب با بسیج مستضعفین و بخصوص در زیمنه جبهه و جنگ همکاری داشت. وی در

مجاهدین و قاچاق انسان - شاهد24

Abdolrahim Nazariبسم الله الرحمن الرحیم من عبدالرحیم نظری هستم از شهرستان آق قلا، خودم هم بچه ترکمن هستم. از سال 81 برج 5 من به صورت قانونی وارد ترکیه شدم، آمدم برای کار داشتم دنبال کار می گشتم که تقریباً مایحتاجم (پول تو جیبی ام) تمام شده بود، بعد یکی از هوادارها آمد و گفت: "می خواهی بروی کار کنی؟" من هم گفتم: "آره می خواهم بروم کار کنم" به من گفتند اگر می خواهی کار کنی، اول باید دو سه ماه بروی عراق، یک دوره ببینی، بعد تو را می فرستیمت کشور آلمان. ما از مرز قاضی عنتب

مجاهدین و قاچاق انسان - شاهد23

Adel Khalkhalizar من عادل خلخالی زر هستم، اهل تهران، ساکن شهران هستم. حدود 4 سال در سازمان منافقین بودم، از ترکیه به آنها وصل شدم. در مدتی که آنجا بودم، با مسئولان بالای سازمان درگیری هم داشتم، حتی به برخورد فیزیکی هم کشید. اجازه برگشت به من نمی دادند و من را تهدید کردند. بعد از این که آمریکا به عراق حمله کرد، دست بستگی برایشان به وجود آمد که دیگر نمی توانستند سر نیروهایشان را زیر آب کنند. چون آمریکا اسامی نفرات را داشت توسط آی دی کارتهایی که صادر کرده بود. دست بستگی داشتند و ما توانستیم از این فرصت استفاده

مجاهدین و قاچاق انسان - شاهد40

Naser Usefi  به نام خدا ناصر یوسفی هستم اهل کرج سال 1381 در اواخر تابستان یکی از دوستانم با من تماس گرفت و گفت به ترکیه بیا. بعد از رفتن به ترکیه ایشان را ندیدم. شماره ای که به من داده بود، گفت با این شماره تماس می گیری یک آقایی می آید. من توی ذهن خودم گفتم حتماً ایشان برای کار یا یک قاچاقچی نفری است که افراد را از ترکیه به خارج به کشورهای اروپایی می برد. بعد از صحبت و چند ساعتی که با هم بودیم، گفتم که من دوستم شهرام را می خواهم. گفت ایشان فعلاً تشریف ندارند. جایی هستند. خلاصه با من یک هفت هشت ساعتی

مجاهدین و قاچاق انسان - شاهد22

Mohsen Malia من محسن مالیا هستم بچه تهران. دوستی داشتم به نام امیر تلاوتی که با هم یک دوازده سالی بود رفیق بودیم. گفته بود که برادرم 3 سال است گم شده است. من خیلی ناراحت شده بودم. گفتم انشالله که پیدا شود. گفت به اینترپل و ... اطلاع دادیم، گفتم خدا را شکر انشالله که پیدا خواهد شد. چند ماهی گذشت و آمد در مغازه من که سی دی رایت کند - من خدمات کامپیوتری داشتم - گفت که احمد زنگ زده و گفته که اگر می خواهی، بیا اروپا. گفتم کجا؟ گفت دانمارک، می آیی برویم؟ من هم از خدا خواسته گفتم آره! باشد، برویم، هم تفریح است،
فروردین 1403
شنبه 1 شنبه 2 شنبه 3 شنبه 4 شنبه 5 شنبه جمعه
1
2
3
4
5
8
9
10
11
12
16
17
18
19
20
22
23
24
25
26
27
28
29
30
31