حمایت از اشغالگری و تروریسم

Behroozi2مصاحبه با غلام رضا بهروزی بسم الله الرحمن الرحیم * سازمان مجاهدین، اکنون استراتژی مبارزه اش و نسبتش را با آمریکا و موضع اش را در مقابل اشغال عراق چگونه توجیه می کند ؟       _ قبل از این که جنگ شروع بشود ، در ماه رمضان 81 که آخرین سخنرانی رجوی بود و رجوی فهمید که حمله ای در کار است ، گفت که اگر کسی عمداً و آگاهانه به سمت ما شلیک کند ، چه کرد چه آمریکایی ما از خودمان دفاع می کنیم . اما عملاً موقعی که مورد حمله قرار گرفت ، ما که در همان صحنه بودیم ،

دختران زنده بگور شده

Lesani4* آقای جواهریان در بین صحبتها یی که قبلاً داشتیم ، به برادرت که با خانمش به عراق آمده بود و ماجراهایی برایشان اتفاق افتاده بود ،اشاره کردی. این مسئله ای که بین برادرتان و خانم شان بود و سازمان با آن برخورد کرد ، چه بوده است ؟       _ برادرم بعد از من به عراق آمد ، ایشان با خانمش آمد، که دختر خاله من هستند ، بعد از آمدن به قرارگاه اشرف ، اینها را از همدیگر جدا کردند، خانم ایشان را آوردند در قسمتی در پایگاه بدیع زادگان که من بودم. در بدو ورود هر کسی را

مجاهدین و قاچاق انسان - شاهد43

Asadolah Amiri  من اسدالله امیری هستم. در سال 1381 در دبی کار می کردم. یکی از نفرات سازمان آنجا ما را گول زد و گفت شما را می برند به کشورهای خارجی تا آنجا کار کنید و به شما زبان یاد می دهند تا شما را به کشورهای اروپایی ببرند. بعد پاسپورتهای جعلی برایمان درست کردند و از آنجا ما را به عراق فرستادند. سال 1381 در بغداد بودم، بعد از بغداد ما را آوردند به قرارگاه اشرف. از آنجا در قرارگاه اشرف، 25 روز در ورودی بودیم. بعد از ورودی ما را بردند پذیرش. آنجا به ما گفتند اینجایی که شما آمدید، ما با جمهوری اسلامی ایران

بحرانهای حقوقی سازمان مجاهدین

Ebi15مصاحبه با ابراهیم خدابنده * آمریکا بعد از 30 ژوئن که رسماً قدرت را به عراقی ها واگذار کرد ،راجع به سازمان تصمیم گیری کرد ، که خودش یک کار غیر حقوقی است . اصل این تصمیم بر اساس استدلال سازمان استوار شده ، که مدعی هستند که اگر ما را به ایران تحویل بدهید و مسترد کنید، در معرض شکنجه و اعدام قرار می گیریم ،آنها هم پذیرفته اند و می گویند که این به لحاظ حقوق بشری دارای اشکال است .

کمپ جداشدگان و نحوه خروج از آن

Behroozi4* شما ضمن معرفی خودتان بگویید که چه تاریخی به کمپ آمدید، چند روز داخل کمپ بودید و نحوه بازگشتتان به ایران را هم بگویید.       _ من غلامرضا بهروزی ، در تاریخ 16 خرداد سال 1384 وارد کمپ آمریکایی ها شدم و در تاریخ 6 تیر هم وارد ایران شدم. یعنی مجموعاً 20 روز توی کمپ بودم.همین که وارد کمپ شدیم، بحث برگشت شد و آمریکایی ها گفتند که شما می توانید اینجا بمانید و در مورد شرایط و ضوابطی صحبت کردند که در هر کمپی هست و باید رعایت شود و چون کمپ ما، نظامی بود شرایطش یک مقداری با کمپ های دیگر فرق می

برگی دیگر از شکنجه و زندان در فرقه رجوی

Asman2من محمود آسمان پناه هستم از کرمان.       در بهمن ماه سال 97 برای سربازی ثبت نام کردم و بعد از این که آموزشی ام تمام شد، رفتم 81 زرهی باختران. در آنجا بعد از عملیات مرصاد، نام منافقین را شنیدم، من تا آن موقع فکر می کردم جنگ فقط بین ایران و عراق است. از آنجا که آمدم برای مرخصی ، پسر همسایه مان به نام احمد حسامی که با رادیو صدای مجاهد آشنایی داشت ،گفت که اگر می توانی، شب بیا خانه مان، من برایت رادیو بگیرم. من هم شب به خانه شان رفتم و رادیو گرفتیم. در رادیوشان هم یک جشنی داشتند پخش می کردند

مجاهدین و قاچاق انسان - شاهد42

Nosrat Mohammadi  بسم الله الرحمن الرحیم من نصرت الله محمدی هستم، بچه اسلام آباد غرب که توسط یکی از همشهریانم فریب خوردم و من را گول زد و به سازمان منافقین برد. من هم که از نظر مالی وضعیتم خوب نبود. با شعارهای دروغین می گفت که می برمت آنجا، بعد از شش ماه می فرستنت اروپا و تمام امکانات زندگی هم برایت فراهم می کنند. من را از مرز خارج کرد و برد به عراق. نزدیک به دو ماه توی زندان های عراق بودیم، استخبارات عراق ما را تحویل منافقین دادند. هنگام ورودمان به منافقین دریافتم که

حزب کمونیست کارگری ، مسئول فشار بر جداشدگان

Dozd  در اول ژوئیه ،حزب کمونیست کارگری ، زیر نقاب فدراسیون پناهندگان ،که خود را متولی امور پناهندگان می داند، که در حقیقت باید گفت متولی وخیم تر کردن وضعیت پناهندگان می باشد، با خود بزرگ بینی ، و در واکنش به افشاء شدن اهداف آنها از سوی سایت هابیلیان ،که طمع اندوزی آنان برای یارگیری از میان جداشدگان سازمان مجاهدین و گرفتن ماهی از آب گل آلود را در منظر دید و نظاره تمام کسانی که به نوعی با این قضیه درگیر هستند قرار داد ، اطلاعیه ای صادر نمود. اصحاب خوش خیال حزب

جایگاه زنان در سازمان مجاهدین

Ebi07مصاحبه با ابراهیم خدابنده * یکی از بحث های اساسی که در سازمان وجود دارد بحث زنان است ،سازمان در رویکردی فرمالیستی یک سری شعارهای فمینیستی را مطرح می کند و پشت آنها مخفی می شود، اما می دانیم که هم اکنون زنان در یک موقعیت کاملاً محصور شده ای هستند ، زنان ناچارتر از مردان هستند ، اگر زنان بخواهند جدا بشوند جایی را ندارند که بروند ، کاری ندارند که بکنند ، خیلی هایشان اصلاً ناامید هستند ، چشم اندازی برای آینده ندارند .ولی خیلی هایشان هم نسبت به مردها پر انگیزه تر دارند کار می

مصاحبه با علی عزیزی

Azizi2با سلام ، من علی عزیزی هستم ، بچه صحنه هستم ، سرباز بودم در سال 1366 که در یک عملیات به نام عملیات نصر 3 در منطقه زبیدات اسیر شدم و به دست نیروهای عراقی افتادم.     از آنجا به شهر الاماره و بعد ما را به زندان بغداد منتقل کردند ، بعد از مدتی که در این زندان بودیم ، ما را به زندان دیگری در پادگان الرشید ، منتقل کردند. بیش از 2 ماه در آن زندان بودیم ، از آنجا ما را به اردوگاه انتقال دادند ، اردوگاهی که ما را بردند نزدیکی های شهر صلاح الدین بود ، به اسم

پایان یک خط انحرافی

Behroozi2بنام خدا مصاحبه با غلامرضا بهروزی از اعضای بازگشته سازمان مجاهدین غلامرضا بهروزی ، جزو آخرین دسته از اعضای جداشده از مجاهدین است که به ایران بازگشته اند و ضمناً تا تیر ماه 1384 در روابط مجاهدین حضور داشته است. *از جمله بحثهای فراوانی که می شود انجام داد ، نگاهی به وضعیت نیروها ، پس از ضربات استراتژیکی است که سازمان مجاهدین در عراق خورده است و تغییراتی که در روشهای جاری آنها با نیروها و هم چنین تفاوت رفتار نیروها با گذشته است ،الان ما شاهدیم که در این دوران اخیر به خصوص بعد از خلع سلاح نیروها

مجاهدین و قاچاق انسان - شاهد41

Jamshid Saraee1  اسم من جمشید سرایی است، بچه آق قلا هستم. در سال 81 برای کار به ترکیه رفتم و در ترکیه با اینها آشنا شدم که به من گفتند: شما را می بریم عراق، برای شش ماه در عراق بمانید، یک پروسه ای طی کنید، بعد از آن هر جا خواستید می فرستیمان. ما هم رفتیم و نزدیک 7 ما در پذیرش بودیم، یک پروسه ای در پذیرش طی کردیم، نقشه خوانی و آموزش سلاح و اینها را هم دیدیم، بعد از 7 ماه وارد ارتش شدیم. نزدیک دو سال در ارتش بودیم، بعد از دو سال من خودم گفتم میخواهم انصراف بدهم که قبول نکردند و گفتند فعلاً باش، خودمان تعیین

جداشدگان،آرمانخواهان پشیمان

Ebi11بسم الله الرحمن الرحیم مصاحیه با ابراهیم خدابنده سازمان مجاهدین ادعا می کند اعضایی که جدا می شوند ،به دلیل شرایط سخت است ، بالاخره انسانها یا در مبارزه می کشند یا نمی کشند ،و آنها که استقامتشان کم است ، از سازمان جدا می شوند.در دیدگاه آنها این منطقی ترین دلیلی است که برای جدایی می آورند . ته در پیرامون این موضوع توضیحات بسیاری هست و تا کنون داده شده است ، که از می توان به

مجاهدین و قاچاق انسان - شاهد39

Molazehi  من محمد نعیم ملازهی، بچه سراوان هستم. یکی از فامیل هایمان توی سازمان بود که به ما زنگ زد و گفت بیایید. چون خودش اول دبی بود، ما هنوز فکر می کردیم که دبی است. از سازمان هم هیچ خبری نداشتیم و نمی دانستیم چنین سازمانی هست. با ما تماس گرفت و به ما گفت به پاکستان بیایید، آنجا من خودم کارتان را درست می کنم و می برمتان. بعضی ها از پاکستان می روند دبی. ما فکر کردیم که ما را هم همینطوری می خواهد ببرد به دبی. وقتی که رفتیم پاکستان، یک شماره تلفن به ما داده بود که بهش زنگ زدیم و یک شماره تلفن دیگر

« مصاحبه با علیمراد مهدی پناه »

Mehdipanah1من علیمراد مهدی پناه اهل قصر شیرین هستم.   در سال 79 یکی از فامیل هایمان که در عراق، در سازمان مجاهدین بود، به صورت تیم تروریستی به داخل آمدند و از من به عنوان پوشش استفاده کردند. من هم مجبور شدم بعد از رفتن آنها ایران را ترک کنم، چون در مرز درگیری شده بود و نفر زخمی شده بود و دستگیر شده بود. من هم از ترس این که مبادا در هچل اینها بیفتم، ناچار شدم از طریق مرز ایران به عراق بروم و خودم را به سازمان مجاهدین معرفی کنم. سال 82 خانواده ام که خبری از من
فروردین 1403
شنبه 1 شنبه 2 شنبه 3 شنبه 4 شنبه 5 شنبه جمعه
1
2
3
4
5
8
9
10
11
12
16
17
18
19
20
22
23
24
25
26
27
28
29
30
31