جمهوری اسلامی ایران و قصۀ پر غصۀ تروریسم سازمان‌یافته

Soldier Dies During Anti Militant Operation In Jks Ganderbal1

از تاریخ پر فراز و نشیب ایران اسلامی در سال‌های پس از پیروزی انقلاب اسلامی کاملاً پیداست که ایران کنونی یکی از قربانیان مظلوم تروریسم سازمان یافته است، برای روشن شدن موضوع ابتدا یادآور می‌شویم که بر اساس میزان سازمان‌یافتگی، تروریسم به دو گونه تقسیم می‌شود:

تروریسم غیرسازمان‌یافته که در برخی اوقات از آن با عنوان خشونت کور نیز یاد می‌شود در این نوع از تروریسم کاربران ابزار ترور و خشونت هدف خاصی را دنبال نمی‌کنند و بدون سازماندهی کافی دست به نابودی مخالفان عقیدتی و سیاسی خود می‌زنند.

تروریسم سازمان‌یافته که در آن تروریست‌ها با تمسک جستن به تشکیلات و به صورت سیستماتیک به نابود کردن دشمنان خویش می‌پردازند.

هر محقق با انصافی با رجوع به تاریخ معاصر پس از انقلاب می‌تواند در‌یابد که ملت ایران با نوع دوم تروریسم به خوبی دست و پنجه نرم کرده است. در ادامه به معرفی برخی از تشکیلات تروریستی و برخی اقدامات آنها خواهیم پرداخت:

منافقین: این سازمان تروریستی که از سال 1344 توسط چند تن از دانشجویان ایرانی تأسیس شد تا به امروز به حیات خویش با اتکاء به فعالیت‌هایی همچون ترور فرماندهان نظامی و شخصیت‌های برجسته کشوری در کنار مردم عادی و همراهی با دشمنان ملت ایران از صدام گرفته تا رژیم صهیونیستی و آل سعود به حیات خویش ادامه داده است.

کومله: این جریان تجزیه‌طلب و تروریست که از سال 1357 وارد فاز مبارزه مسلحانه با مردم و نظام شد و با ایجاد آشوب و ناآرامی در منطقه کردستان ایران سعی در جدا کردن این استان از کشور داشت.

حزب دموکرات کردستان: این تشکیلات تجزیه‌طلب نیز که اکنون رهبری آن را خالد عزیزی بر عهده دارد در سال‌های اولیه پیروزی انقلاب اسلامی در کنار کومله به موج ترور و خشونت در کردستان دامن می‌زد. از جمله اقدامات دو گروهک تجزیه‌طلب فوق همکاری با گروهک تروریستی منافقین در کردستان است.

پژاک: این سازمان تروریستی و تجزیه‌طلب نیز در سال 1383 تشکیل شد و با پیروی از سیاست‌های آمریکا و استکبار جهانی به عملیات تروریستی و قاچاق انسان در مناطق مرزی دست می‌زند.

جندالشیطان: این گروهک تروریستی به رهبری عبدالمالک ریگی از سال 1382 تأسیس شد و با مرگ عبدالمالک ریگی در سال 1389 تقریباً از هم پاشید.

البته این تنها تعداد اندکی از گروهک‌های تروریستی فعال علیه ملت ایران بوده است.

با تأملی کوتاه در فهرست فوق می‌توان پی به تنوع گروهک‌های تروریستی فعال ضد ملت ایران برد. اما سؤال اساسی این است که به راستی هدف قدرت‌ها و دولت‌های حامی این جریانات رنگارنگ تروریستی از فالوده خوردن با رهبران تروریست‌ها چیست؟ اگر با ذهنی استراتژیک به این مقوله بنگریم درخواهیم یافت:

  1. اصلی‌ترین هدف حامیان گروهک‌های تروریستی، درگیر کردن ایران اسلامی در جبهه‌های مختلف جنگی است تا قدرت تصمیم‌گیری استراتژیک را از استراتژیست‌های نظامی ایران سلب نمایند و توان نظامی کشور را هر چه بیشتر فرسایش دهند.
  2. نکته دیگری که اتاق فکرهای اصلی پرورش تروریسم در پی آن هستند دامن زدن به نزاع‌های قومی و مذهبی است تا با فعال‌سازی نقاط حساسیت‌برانگیز جامعه هر نوع اعتراض و اعتصابی اعم از معیشتی و... را با انجام اعمال تروریستی در راستای مخالفت با نظام سیاسی سوق دهند.
  3. ناامن‌سازی در مقاطع حساس و بحرانی مانند بروز مشکلات اقتصادی با اتکاء به نیروی رزمی گروهک‌های تروریستی می‌تواند نظام سیاسی یک کشور را ناکارآمد جلوه داده و موجب سلب اعتماد عمومی از هر حکومتی شود.
  4. شاید بتوان آخرین مقصود حامیان تروریسم را هدف قرار دادن سرانگشتان و نخبگان نظام دانست. این تزی است که بی‌تردید سران منافقین با وجود شکست آن حامی آن هستند و سعی می‌کنند با استفاده از نفوذ و ثروتی که از طریق حامیان خویش به دست آورده‌اند ضرورت آن را به مراکز تصمیم‌گیری در نهادهای سیاسی غرب القا کنند. نمونه این تاکتیک مرگ‌آور را در پرونده ترور دانشمندان هسته‌ای شاهد بوده‌ایم.

با تمام این اوصاف اگر نگاهی به وقایع اخیر ایران بیاندازیم می‌توان گفت علی‌رغم تمام تلاش‌های تروریست‌ها و حامیان‌شان، آن‌ها توانایی بازی کردن یک نقش فعال در تحولات سیاسی‌اجتماعی ایران را از دست داده‌اند. برخی از عوامل چرایی این مسئله را می‌توان چنین بر‌شمرد:

  1. همان‌طور که از لحاظ استراتژیک اثبات شده است داشتن تجربه جنگی در ابعاد مختلف نه تنها باعث نابودی یک نیروی نظامی نمی‌شود بلکه تجربه جنگی فرماندهان و نیروهای نظامی را بالا می‌برد. عاملی که می‌تواند منجر به بالا رفتن سطح کارآمدی یک ارتش حرفه‌ای شود.
  2. اقداماتی مانند تقریب مذاهب اسلامی و تقریب میان قومیت‌های مختلف از جمله عواملی است که می‌تواند استراتژی استفاده از تروریسم با هدف ناامن‌سازی داخلی را تا حد زیادی خنثی سازد.
  3. شییع باشکوهی که ملت ایران پس از ترور سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی انجام داد در حقیقت با اجرای یک رفراندم غیرمستقیم به حامیان تروریسم اعلام کرد که انقلاب اسلامی هنوز در بین مردم عادی طرفداران جان بر کف بسیاری دارد.
  4. استراتژی‌زدن نخبگان و سرانگشتان نظام نیز با عنایت به نهادینه‌سازی فرهنگ جهاد و شهادت در داخل کشور کاملاً عقیم خواهد ماند.

با توجه به موراد فوق به طور قطع می‌توان گفت استراتژی استفاده ابزاری از تروریسم سازمان‌یافته یک تفکر منسوخ و پوسیده است.      

      

  


فروردین 1403
شنبه 1 شنبه 2 شنبه 3 شنبه 4 شنبه 5 شنبه جمعه
1
2
3
4
5
8
9
10
11
12
16
17
18
19
20
22
23
24
25
26
27
28
29
30
31