ترور و مشروعیت قهقرایی

چکیده: پس از آن كه بنی صدر در سخنرانی 22 بهمن 59 در میدان آزادی اعلام كرد كه در 14 اسفند به مناسبت سالگرد فوت دكتر مصدق با مردم صحبت خواهد كرد ، دفتر هماهنگی های رئیس جمهور پس از هماهنگی با گروه های ریز و درشت مخالف كه از سوی خط امام با عنوان كلی لیبرال شناخته می شدند مقدمات سخنرانی ابوالحسن بنی صدر را در دانشگاه تهران تدارك دید.

منافقین ( مجاهدین خلق ) كه در این زمان بیش از پیش به ائتلاف سیاسی با بنی صدر دست زده بودند با آمادگی كامل در این مراسم شركت كردند .

Image

 

بنی صدر و غائله 14 اسفند 59

پس از آن كه بنی صدر در سخنرانی 22 بهمن 59 در میدان آزادی اعلام كرد كه در 14 اسفند به مناسبت سالگرد فوت دكتر مصدق با مردم صحبت خواهد كرد ، دفتر هماهنگی های رئیس جمهور پس از هماهنگی با گروه های ریز و درشت مخالف كه از سوی خط امام با عنوان كلی لیبرال شناخته می شدند مقدمات سخنرانی ابوالحسن بنی صدر را در دانشگاه تهران تدارك دید.

منافقین ( مجاهدین خلق ) كه در این زمان بیش از پیش به ائتلاف سیاسی با بنی صدر دست زده بودند با آمادگی كامل در این مراسم شركت كردند . اگرچه در تحلیل های درون گروهی سازمان كه بعدها از زبان بازداشت شدگان شنیده شد هدف از شركت سازمان منافقین در غائله 14 اسفند را تشدید اختلاف میان خط امام به رهبری دكتر بهشتی و جناح لیبرال به رهبری بنی صدر معرفی كرده بودند اما نیروهای خط امام ، فرقی بین منافقین و بنی صدر نمی دیدند . فضای فرهنگی نامناسب و شعارهای تند و تحریك كننده ، زمینه را برای ایجاد محیطی ملتهب و خشن فراهم كرده بود . پس از رد و بدل شدن انواع شعارها از سوی طرفین ، بنی صدر كه همچون روزهای قبل خط تنش زایی را در سطح مسئولان ارشد نظام تعقیب می كرد به طور مكرر از طرفدارانش یعنی گارد فراقانونی ریاست جمهوری و منافقین كه آنها را مردم خطاب می كرد ، می خواست كه مخالفان را بازداشت نمایند .

افزودن بر تنش ها ، راهكار بنی صدر

ابوالحسن بنی صدر در تاریخ 5 بهمن 1358 كه در اولین دوره انتخابات ریاست جمهوری حائز اكثریت آراء و عهده دار قوه مجریه شده بود ، هنگامی كه نتیجه انتخابات اولین دوره مجلس شورای اسلامی در 24 اسفند همان سال و پیروزی ائتلاف بزرگ را مشاهده كرد ، یك تنه به مصاف مجلس رفت تا اثبات كند كه تمامیت خواهی همواره می تواند در چهره ای نو نمایان شود.

اولین اختلاف ها در نحوه تعیین نخست وزیر رخ دارد كه به موجب اصل 124 قانون اساسی نیازمند جلب نظر و تمایل مجلس بود . مجلس اول با ریاست آیت الله هاشمی رفسنجانی و اكثریت نیروهای خط امام خواهان نخست وزیری محمدعلی رجایی بود و این مسئله مورد حمایت حزب جمهوری اسلامی به دبیر كلی آیت الله بهشتی نیز بود . بنی صدر در ابتدا با فضاسازی منفی كوشید تا این خواست مجلس را در تقابل با پشتوانه مردمی آراء رئیس جمهور نشان دهد.

سرانجام پس از سه هفته كشمكش ، در تاریخ 18 مرداد 59 محمدعلی رجایی با 153 رأی موافق از مجموع 196 رأی مأخوذه به نخست وزیری رسید تا بعد از آن نزاع ها بر سر نحوه تعیین وزرای كابینه نخست وزیر ادامه یابد .

بعد از آن با آغاز جنگ تحمیلی ، اختلاف بر سر نحوه مدیریت و فرماندهی امور جنگ نیز بالا گرفت و نگاه منفی بنی صدر به نقش سپاه و نیروهای مردمی در جنگ زمینه ساز بحرانی تر شدن اوضاع دفاع ملی و برانگیختن اعتراض شدید نیروهای مردمی و فرماندهان نظامی و چهره های سیاسی خط امام گردید و در مقابل ، بنی صدر تلاش می كرد با سخنرانی های خبرساز ، اقتدار خود را حفظ كرده و موقعیت سایسی خود را كه در پی اصطكاك با دو قوه مقننه و قضائیه تضعیف شده بود ، بهبود بخشد .

بنی صدر در سخنرانی 17 شهریور 59 حزب جمهوری اسلامی را به انحصارطلبی متهم كرد و ضمن تلاش برای پیگیری خط تنش زائی در بین سطوح عالی مسئولان نظام در شرایط بحرانی جنگ ، از جمله چنین گفت كه : به این گروه كه دل خوش كرده است به قبضه حكومت ، هشدار می دهم كه من نظریه تو را افشا كردم . ضابطه های خود را گفتم ، دفعه دیگر در صورتی كه اصلاح نشوید ، نوبت به افشای با اسم و رسم می رسد"

بنی صدر در سخنرانی روز عاشورا و روز 22 بهمن همان سال ، سعی كرد چهره ای نابسامان و استبدادی از جامعه ایران پس از پیروزی انقلاب اسلامی ارائه دهد . او در 22 بهمن 59 در حالی كه كمك به جبهه ها در گرو تقویت روحیه مردم و تحكیم اعتماد آنها به دولت نخست وزیر بود ، از كسری صد میلیارد تومانی بودجه ، از بین رفتن آزادی های سیاسی و اقتصادی ، حاكمیت چماق ، تعطیلی مدارس سخن گفت و با تشویق به ایستادگی و اعتراض در برابر آنچه انحصار طلبی می نامید ، از سلطه فضای اختناق و ترور توسط انحصارطلبان مستقر در قوه قضاییه خبرداد .

صف بندی جدی نیروهای سیاسی

در ماه های پایانی سال 59 می توان دو جریان اصلی صحنه سیاسی كشور را كه در قالب دو جبهه سیاسی رودرروی یكدیگر قرار گرفته بودند شناسایی كرد.

در یك سو جبهه ای مركب از چهره های سیاسی منتسب به امام خمینی كه عموما از روحانیون بودند و در سوی دیگر جبهه ای متشكل از نیروهای ریز و درشت مخالف كه برای سهم بیشتری از قدرت سیاسی ، به صورت متحد عمل می كردند.

در سال های ابتدایی دهه 60 مردم این تقابل را به نام تقابل خط امام با لیبرال ها می شناختند اگرچه آیت الله بهشتی در سخنان خود مایل بود دو طرف منازعه را معتقدان به اسلام فقاهتی و غیرمعتقدان به اسلام فقاهتی بشمرد كه خود حكایت كننده حساسیت های مذهبی سیاسی دكتر بهشتی و حزب متبوعش بود.

از جمله وقایعی كه موجب شد تا تقابل خط اسلام فقاهتی با غیر آن مشخص شود ، سخنان حسن نزیه مدیر عامل شركت نفت در زمان دولت موقت بود كه در كنگره وكلای دادگستری كه ریاست آن را بر عهده داشت گفته بود " تطبیق مسائل سیاسی ، اقتصادی و قضایی با احكام اسلام در شرایط حاضر نه مقدور است و نه ممكن و نه مفید . " یك روز بعد دكتر بهشتی طی سخنانی در كانون توحید به اظهارات او پاسخ گفت و بعد از آن موجی در مخالفت با نزیه در جامعه ایجاد شد .

اعتقاد دكتر بهشتی و اطرافیان او به اسلام فقاهتی و اختلاف نگرش آنان با گروههای مخالف ، زمانی عمیق تر شد كه در جریان تصویب قانون اساسی در مجلس خبرگان قانون اساسی كه آیت الله بهشتی نایب رئیسی آن را بر عهده داشت ، اصل مربوط به ولایت فقیه مطرح و با اكثریت آراء نمایندگان مردم ، تصویب گردید.

خط امام در برابر غائله 14 اسفند 59

واقعه چهاردهم اسفند در دانشگاه تهران از آن رو كه نشان دهنده نزدیكی مخاطره آمیز منافقین و بنی صدر بود و قصد تنش زایی بنی صدر را آشكار می كرد ، با واكنش بسیار شدید نیروهای خط امام روبه رو گردید.

در ابتدا امام خمینی (ره) آیت الله موسوی اردبیلی دادستان كل كشور را مأمور رسیدگی قضایی سریع و قاطع به این واقعه كردند كه در پی آن گزارشی توسط یك هیأت قضایی تهیه و تقدیم دادستان كل كشور شد كه در آن به بیش از دوازده مورد ارتكابی كه دارای عناوین مجرمانه بودند تصریح شده و در بخش نتیجه چنین آمده بود " دلایل كافی به مجرمیت بنی صدر ، دفتر بنی صدر ، دفتر هماهنگی و در پی آن گروهك های محارب كه اسامی آنها قبلا ذكر گردید ، گردآوری شده است . "

آیت الله بهشتی و شهید رجایی نخست وزیر وقت عمل بنی صدر را نكوهش كردند و امام خمینی (ره) نیز در پاسخ به تلگراف آیت الله گلپایگانی كه حاكی از " نگرانی آن حضرت در قضایای شوم دانشگاه " بود ، اعلام كردند كه " باید گروهها و دسته های منحرف سیاسی و غیرسیاسی بدانند كه من با احساس كامل با آنان برخورد اسلامی می كنم و به شرارت های ضد اسلامی خاتمه می دهم . " پس از آن امام خمینی (ره) با فرا خواندن آقایان آیت الله بهشتی ، آیت الله خامنه ای ، آیت الله موسوی اردبیلی ، آیت الله هاشمی رفسنجانی ، مهندس بازرگان ، بنی صدر و شهید رجایی به جماران و برخورد ارشادی و حمایتی ، رؤسای سه قوه را از انجام مصاحبه تا پایان جنگ تحمیلی منع كردند و اعلامیه ای در صبح روز 25 اسفند 59 از سوی امام خمینی (ره) صادر شد كه نتیجه برخی تصمیمات و توافقات برای كاهش اختلافات را بیان می كرد.

سه ماه بعد در روز 20 خرداد 60 بنی صدر به دستور امام خمینی (ره) از فرماندهی كل قوا بركنار شد زیرا دامن زدن او به اختلافات داخلی مانعی جدی بر سر راه كسب پیروزی نظامی در جبهه های جنگ محسوب می شد. پس از عزل بنی صدر از فرماندهی كل قوا ، سیل انتقادات صریح از سوی چهره های سیاسی بلندپایه نظام كه عمدتا از اعضای مؤثر حزب جمهوری اسلامی و یا خط امام بودند متوجه عملكرد او شد .

پایان كار، 20خرداد 60 ؛

امام خمینی در سخنرانی 10 اردیبهشت 1360 خطاب به گروه های سیاسی مسلح ضمن اتمام حجت گفتند : " صلاح شما و صلاح ملت شما و صلاح همه این است كه اسلحه ها را زمین بگذارید و از این شیطنت ها دست بردارید و به آغوش ملت برگردید . " به دنبال این سخنرانی ، سازمان منافقین كه خطاب امام خمینی را متوجه خود می دید ، با ارسال نامه ای ضمن تشریح مظلومیت های سازمان ، تقاضای دیدار با امام خمینی را مطرح نمود كه توسط امام رد شد . امام خمینی دیدار را مشروط به بازگرداندن اموال غارت شده بیت المال و تحویل اسلحه ها دانستند و اظهار داشتند كه سازمان در نامه اش " ناشیگری " كرده و نظام را تهدید به قیام مسلحانه كرده است . پس از این سازمان با ارسال نامه ای به بنی صدر در اقدامی سیاسی خواستار تضمین او برای تحویل اسلحه ها گردید كه با مخالفت و خودداری از ضمانت بنی صدر مواجه شد . بنی صدر با این كار به نوعی موضع گیری علنی در مقابل امام دست زد و با این كار هرچه بیشتر به منافقین نزدیك شد و از سوی دیگر باعث شد كه هواداران خط اما مدر موضع گیری علیه بنی صدر قاطع تر شوند .

پس از قطعی شدن این موضوع كه بنی صدر حذف شدنی است و به زودی بركنار می شود ، منافقین درگیری های خیابانی را تشدید كردند. درگیری های پراكنده ای كه در پی توزیع نشریات سازمان در نقاط شلوغ شهر رخ می داد ، هیچ گونه واكنش مثبتی را از سوی مردم بر نمی انگیخت و این گونه حركات سازمان روز به روز دچار ركود و انزوای بیشتری می شد و رفته رفته رهبری سازمان به این نتیجه رسید كه برای برون رفت از بحران موجود باید با استفاده از امكانات قانونی ریاست جمهوری كه در اختیار بنی صدر است برای دستیابی به توان برپایی یك راهپیمایی بزرگ مسلحانه برای درگیری مسلحانه احتمالی استفاده كرد.

رهبران منافقین با ارایه این تحلیل درون سازمانی به كادرهای پایین سازمان كه كارهای پراكنده كافی است و راهبرد مشروعیت قهقرایی با موفقیت انجام گرفته و آمادگی لازم در مردم ایجاد شده تا منویات رؤسای سازمان جامه عمل بپوشد ، به تدارك مقدمات برپایی غائله 30 خرداد 60 پرداختند.

در واقع كادر رهبری سازمان ، برگزاری یك راهپیمایی بزرگ مسلحانه و كسب آمادگی برای رویارویی گسترده و مستقیم با انقلاب را بخش پایانی راهبرد " مشروعیت قهقرایی " می دانست .

 

 

Mardom

 

قدم به قدم تا 30 خرداد 60

در ماه های پیش از این ، منافقین و بنی صدر راهی را پیموده بودند كه سرانجامی جز رویارویی مستقیم مسلحانه با انقلاب در پی نداشت ؛ به ویژه پس از آنكه بنی صدر به حكم امام خمینی در روز 20 خرداد 60 از فرماندهی كل قوا بركنار گردید و به دنبال آن محل سكونت و كار او به تصرف سپاه و كمیته درآمد و او متواری شد ، سازمان منافقین در 21 خرداد 60 با صدور اعلامیه ای مسئولیت حفاظت از جان او را بر عهده گرفت و در زمانی كه در سراسر كشور راهپیمایی هایی در مخالفت با بنی صدر برپا شده بود ، اقدام متقابل سازمان منافقین در حمایت از بنی صدر موجب بروز درگیری های خونبار پراكنده در سراسر كشور گردید و فضای سیاسی به شدت ملتهب شد .

منافقین سرانجام با صدور اطلاعیه 22 خرداد و دعوت به مبارزه علیه نظام جمهوری اسلامی عملا به حضور علنی خود در جامعه ایران پایان داد . از سوی دیگر فردای روزی كه رئیس مجلس در تاریخ 24 خرداد برای بررسی عملكرد رئیس جمهور و طرح عدم كفایت بنی صدر با امام خمینی دیدار كرده بود ، اعلام راهپیمایی جبهه ملی در مخالفت با لایحه قصاص ، عكس العمل شدید امام خمینی را در پی داشت این اعلام موضع امام خمینی باعث انسجام بیشتر در نیروهای خط امام گردید و منافقین كه در تاریخ 26 خرداد اعلامیه شدید اللحنی علیه جمهوری اسلامی صادر كرده بودند و مردم را به قیام عمومی فرا خوانده بودند ، هیچ نتیجه ای از این دعوت نگرفتند و پاسخی جز خشم از سوی مردم دریافت نكردند . سرانجام طرح دو فوریتی بررسی عدم كفایت رئیس جمهور در روز 27 خرداد در مجلس تصویب شد و دكتر بهشتی در یك مصاحبه مطبوعاتی پیرامون « نحوه تعیین رئیس جمهوری بعدی با مراجعه به آرای عمومی » سخن گفت.

اطلاعیه تهدیدآمیز منافقین در 28 خرداد كه به نمایندگان مجلس در مورد شركت در جلسه بررسی عدم كفایت بنی صدر هشدار داده بود ، نتیجه ای نبخشید و پس از آن كه امام خمینی در 28 خرداد به مناسبت نیمه شعبان ، پیام مهمی درباره توطئه های جبهه داخلی ضد انقلاب صادر كرد ، سازمان منافقین در 30 خرداد با اعلام جنگ مسلحانه علیه جمهوری اسلامی به زعم خود متولد شد و به باور تاریخ نگاران به حیات خود در جامعه ایران پایان داد .

دو روز بعد در اول تیر ماه 1360 امام خمینی بنی صدر را از مقام ریاست جمهوری بركنار كرد . متن پیام امام بدین شرح است : " بسم ا... الرحمن الرحیم ، پس از رأی اكثریت قاطع نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی مبنی بر این كه آقای ابوالحسن بنی صدر برای ریاست جمهوری اسلامی ایران كفایت سیاسی ندارد ، ایشان را از ریاست جمهوری اسلامی ایران عزل نمودم " .

ترور جست و جوی برون رفت از بن بست دو چهرگی

پس از آن كه مردم مورد ادعای سازمان در حمایت از منافقین هیچ اقدامی مثبتی نكردند و با حضور صدها هزار نفری در خیابان های تهران حركت آشوبگرانه كادرهای سازمان را بی نتیجه ساختند ، بنی صدر و رجوی به فرانسه گریختند . اما بخش مهم كادرهای سازمان كه در واقعه 30 خرداد بازداشت نشده بودند ، به حیات مخفیانه خود ادامه دادند و این بار ، سرخورده از حمایت مردمی ترور را جایگزین راهبرد " تظاهرات بزرگ مسلحانه شورشی " كردند تا اثبات شود كه حتی می توان با قتل مردم و انقلابیون ، باز هم مدعی حمایت از مردم و انقلاب بود ! كادرهای سرگشته سازمان كه به دنبال هدفی برای تخریب بودند ، ترور را برگزیدند تا در غیاب مردم و حتی به رغم میل مردم ، از آن به عنوان آخرین بخش از اجرای راهبرد " مشروعیت قهقرایی " استفاده كنند.

و اینچنین بود كه در روز 7 تیر ماه 1360 دفتر مركزی حزب جمهوری اسلامی منفجر شد و دبیر كل حزب آیت ا... دكتر سید محمد حسینی بهشتی به همراه عده زیادی از اعضای عالیرتبه حزب ، اعضای كابینه و نمایندگان مجلس به شهادت رسیدند تا از یكسو ماهیت سازمان منافقین را بر مردم آشكار سازد و حاكمیت را به یاران امام در جناح معتقد به اسلام فقاهتی برسد ؛ تا چندی بعد محمدعلی رجایی با رأی قاطع مردم به ریاست جمهوری برگزیده شود و با دستانی پاك و چشمانی زلال كمر به خدمتگزاری مردم ببندد و اسطوره " بی ریایی در خدمت به خلق " گردد و تجربه طعم شیرین معنویت و عدالت انقلاب اسلامی را برای مردم ممكن سازد و از سوی دیگر این واقعیت را به اثبات رساند كه آخرین راهبرد سازمان یعنی " ترور به مثابه حلقه آخر مشروعیت قهقرایی " نتیجه ای جز سیر قهقرایی مشروعیت اجتماعی سازمان در نگاه مردم نداشت .

منبع: سایت مرکز اسناد انقلاب اسلامی


دی 1402
شنبه 1 شنبه 2 شنبه 3 شنبه 4 شنبه 5 شنبه جمعه
1
2
3
5
6
7
8
9
10
11
12
14
15
16
17
18
19
21
22
23
28
29