اختفای رجوی و مسئولیت ما

Masoud 2

از ژانویه 2003 (بهمن 1381) که تهاجم نظامی آمریکا به عراق آغاز شد، تا کنون « مسعود رجوی »رهبر گروه تروریستی مجاهدین خلق در انظار عمومی ظاهر نشده و در اختفا به سر می برد.

 

بعد از اشغال عراق، وی در پیامی کوتاه از نیروهای خود خواست که سلاح هایشان را به ارتش آمریکا تحویل دهند و پس از آن شواهدی به دست آمد که او در یک پایگاه آمریکا در عراق به نام «مرکوری» زیرنظر سازمان سیا قرار دارد.

 

اولین بار وی پس از 6 سال یعنی در ژانویه 2009( بهمن 87)، پیامی کوتاه به اعضای این گروه فرستاد و پس از آن و تاکنون به ارسال پیام از مخفیگاهش مبادرت می کند.

 

در مقایسه با پیام هایی که اسامه بن لادن و عبدالمالک ریگی از مخفیگاهشان منتشر می کردند، باید گفت که رجوی هیچ علاقه ای به نشان دادن چهره خود و حتی تصویر بسته ای از محل اختفایش ندارد. رعایت فوق العاده مسائل امنیتی در این باره نشان می دهد که اولاً رجوی احساس ناامنی بیشتری می کند، دوم اینکه ملاحظات سیاسی کشوری که وی در حال حاضر در آن به سر می برد باعث شده که هیچ تصویری از وی که موجب تنش احتمالی بین آن کشور با ایران شود، اجازه انتشار نیابد.

 

این پوشش فوق العاده امنیتی البته به این دلیل نیز هست که اصولاً گروه تروریستی منافقین بدون رجوی معنا ندارد و بخش مرکزی گروه می داند که باید وی را از هر گزندی مصون نگاه دارد تا تشکیلات این گروهک سر جایش باقی بماند.

 

مجاهدین خلق اکنون سال هاست بر این اصل که سازمانشان قائم به شخص رجوی است اذعان دارند و بر این امر صحه گذاشته و بارها بر روی آن تاکید کرده اند، حتی فراتر از این رفته و رجوی را برابر با تاریخ خود و اسطوره تمام نمای گروه خویش می دانند!

 

از این رو اعضای جداشده این گروه، اختفای رجوی را یک غیبت عمدی تلقی کرده و آن را به عقاید فرقه ای در جهت فضاسازی روانی برای کنترل نیروها تعبیر کرده و او را با «پرزیدنت گونزالو» مقایسه می کنند؛ مردی فربه که رهبری چریک های «راه درخشان» در پرو را بر عهده داشت.

 

تصاویری که به هنگام دستگیری گونزالو انتشار یافت و او را در حال اطاعت محض از پلیس نشان می داد این سئوال را به وجود آورد که آیا این فرد گیج و منگ که آخرین بار در سال 1979 در انظار دیده شده بود واقعاً می توانست رهبر راه درخشان باشد؟

 

او مرد اسرار آمیزی بود که خود را چهارمین شمشیر کمونیسم پس از مارکس، لنین و مائو می خواند. گوتزمن با نام مستعار چریکی پرزیدنت گونزالو خود را به صورت نیمه خدای یک جنبش سیاسی که شبیه کشیش های مذهبی بود در آورده بود و هاله افسانه ای که شکوه، فره و شکست ناپذیری گوتزمن را فرا گرفته بود مانع از آن می شد که حامیانش وی را با دیگر انسان ها مقایسه کنند.

 

گونزالو در مرحله ای اسیر این باور شد که نه تنها یک رهبر قابل است بلکه مسئولیتی ملی و جهانی دارد. محققان درباره استعدادهای نظری گوتزمن با هم اختلاف دارند ولی همگی او را سازمان دهنده برجسته ای می دانند که جذابیت و دقت فوق العاده ای دارد. گوتزمن تا پیش از دستگیری با زیرکی، تبلیغاتی به راه انداخته بود که این احساس را ایجاد می کرد که گویی راه درخشان در همه جا حضور دارد و عدم اطمینان از بابت مرده یا زنده بودن او بر ابهتش می افزود.

 

اختفای رجوی اما در اصل با همان انگیزه « اسامه بن لادن » و « عبدالله اوجالان »، «عبدالمالک ریگی» از رهبران متواری گروه های تروریستی « القاعده »، « پ ک ک »و « جندالله» سرچشمه گرفته است. آن ها می دانستند که مرتکب جرائمی شده اند که در صورت گیرافتادن در دام قانون، راه نجات و گریزی برایشان نخواهد بود.

 

اوجالان در یک عملیات مشترک و هماهنگ بین چند کشور دستگیر شد، ریگی با کار ظریف اطلاعاتی نیروهای امنیتی ایران به دام افتاد و محل اختفای بن لادن با سال ها صرف وقت، تمرکز و برنامه ریزی شناسایی شد.

 

یکی از برنامه های آمریکا برای به دام انداختن بن لادن تعیین جایزه برای کسانی بود که اطلاعاتی از وی در اختیار نظامیان آمریکایی قرار دهند. در ابتدا مبلغ این جایزه 25 میلیون دلار بود، اما پس از آنکه گزارش ها حکایت از آن داشت که این گروه تروریستی بخش اعظم توانایی خود را برای آموزش و طراحی حملات تروریستی بازسازی کرده و تلاش می کند تا به طور پنهانی عملیات هایی را در داخل آمریکا به راه بیندازد این مبلغ به 50 میلیون دلار افزایش یافت و در سنای آمریکا تحت عنوان «عدالت براي اسامه بن‌لادن» تصویب گردید.

 

تصویب قانون «عدالت برای اسامه بن لادن»، برای این ابرقدرت می توانست یک نقطه ضعف به حساب آید، چرا که اقتدار سازمان های اطلاعاتی و اشراف آن ها را زیر سئوال می برد، اما با توجه به جنایات صورت گرفته توسط بن لادن محاکمه ای غیابی بود که تحت تعقیب قراردادن و مجازات وی را مشروع و مورد قبول عام می ساخت، بنابراین در اصل، یک حرکت تهاجمی و مقتدرانه محسوب می شد.

 

دولت کلمبیا نیز براي اطلاعاتي که به دستگيري يا کشته شدن رهبر چریک های فارک منجر شود چهار ميليون دلار جايزه تعيين کرده بود.

 

اما در زمینه مبارزه با گروه تروریستی مجاهدین خلق، در حال حاضر به نظر می رسد سیاستمداران ما دچار انفعال شده و اختفا و تحرک آن ها را به واسطه حمایت کشورهای غربی می دانند و به این حمایت عادت کرده اند و پناه دادن به رهبران این گروه را پذیرفته اند، والا با خروج از انفعال در این زمینه به کمترین اقدام، یعنی تحت تعقیب قرار دادن رهبر فراری این گروه تروریستی با تمام ابزار ممکن مبادرت می نمایند.

 

اعلام رسمی تعیین جایزه برای افرادی که اطلاعاتی از محل اختفای رجوی داشته باشند، یکی از مؤثرترین این ابزارهاست؛ ابزاری که برای بسیاری از افراد انگیزه جستجو ایجاد میکند و از سوی دیگر باعث می شود که مرکزیت این گروه احساس ناامنی بیشتری کرده و دچار اشتباه شود.

 

البته بسیاری پس از این پیشنهاد خواهند گفت که جمهوری اسلامی نباید با این کار، رجوی را بزرگ کند، در آن صورت باید پاسخ بدهند که برای به دام انداختن این جنایتکار کوچک چه کرده و چه پیشنهادی دارند؟

 

ماهنامه راه‌نما


فروردین 1403
شنبه 1 شنبه 2 شنبه 3 شنبه 4 شنبه 5 شنبه جمعه
1
2
3
4
5
8
9
10
11
12
16
17
18
19
20
22
23
24
25
26
27
28
29
30
31