آیا منافقین عبرت خواهند گرفت؟

عملیات مرصاد در گفت و گو با علی کردی

Nafegh 1

چکیده: پس از پذیرش قطعنامه 598 از سوی ایران، سازمان منافقین به این نتیجه رسید كه پذیرش قعطنامه كاملا از عجز و ناتوانی نظام است. رجوی تصور می‌كرد نظام در بحرانی‌ترین شرایط خود قرار گرفته و مردم كاملا از جنگ خسته شده‌اند و اگر یك نیرو با حمایت ارتش صدام به ایران حمله كند به راحتی می‌تواند تحولات جدید یرا ایجاد كند، اما رجوی در اوج خوش خیالی به عبور از مرز، فتح شهر به شهر و سرانجام سقوط تهران فكر می‌كرد . وی حتی در تشریح عملیات ،به جایگاه رژه نیروهایش در میدان آزادی تهران نیز فكر كرده بود. برای همین سریعا فراخوانی نیرو كرد و توانست بیش از 5 هزار نفر را به عراق بكشاند تا عملیات فروغ جاویدان را اجرا كند.

- به مناسبت عملیات مرصاد و پیروزی سپاه اسلام بر جبهه نفاق و بیگانه پرستی، به سراغ جناب آقای کردی – پژوهشگر ارشد دانشگاه امام حسین ع - رفتیم تا طی مصاحبه ای در مورد ماهیت سازمان مجاهدین خلق به عنوان غیر انسانی ترین و تروریستی ترین گروه ضد انقلاب که حتی در مدت حضور در عراق همچون بردگان وی در عراق علیه ملت ایران و عراق فعالیت داشتند و امروز نیز سند بندگی خودشان را به آمریکا داده اند ، بپرسیم.

1- با سلام جناب آقای کردی به عنوان اولین سوال، اگر امکان دارد در مورد خاستگاه شكل‌گیری منافقین و اهداف تشكیل آن توضیحی بدهید؟

با سلام و تشكر از زحمات شما، همانطور كه می‌دانید سازمان مجاهدین خلق ایران و یا اصطلاحا منافقین در سال 1344 شكل گرفت. خاستگاه آن دانشجویی بود كه سه تن از بنیانگذاران اصلی آن یعنی بدیع‌زادگان ،‌حنیف‌نژاد و سعید محسن از شاخه دانشجویی نهضت آزادی بودند. چون این افراد به این نتیجه رسیدند كه بعد از سركوبی قیام 15 خرداد و تسلط مجدد رژیم، امیدی به حركت‌های پارلمانتاری و اقدامات رفرم‌گونه نیست، تصمیم گرفتند یك سازمان با مشی مسلحانه تأسیس نمایند.

پس سازمان مجاهدین با رویكرد تشدید مبارزات قهرآمیز و زیرزمینی علیه رژیم پهلوی شكل گرفت. به طور كلی اعضای اولیه كه از نهضت آزادی جدا شدند معتقد بودند كه مهندس بازرگان برای اقدام چریكی و جنگ مسلحانه نه تنها آمادگی ندارد بلكه به آن هم اعتقاد ندارد. حتی زمانی این مطلب را به مهندس بازرگان گفتند و ایشان هم همین تحلیل منافقین را پذیرفتن و گفت كه اهل كار چریكی نیست.

 

2- ایدئولوژی منافقین بر چه مبنایی استوار است؟ و چه دلایلی باعث جذب تعدادی از افراد كم سن و سال به این گروه می‌شد؟ نقش مسعود رجوی در این میان چیست؟

بر خلاف تصور برخی‌ها، بنده معتقدم كه ایدئولوژی سازمان از همان ابتدا یك ایدئولوژی التقاطی بود. نمی‌توان بحث التقاط را به آستانه تفسیر ایدئولوژی سازمان در سال 1354 منحصر كرد بلكه از ابتدا سازمان مجاهدین هر چند بنیانگذاران آن به لحاظ اعتقادی مسلمان بودند اما رگه‌های ماركسیستی در اندیشه‌هایشان وجود داشت.

مجاهدین اولیه معتقد بودند كه اسلام روش و علم مبارزه ندارد. برای این كه ما علم مبارزه را یاد بگیریم و از فنون آن استفاده بكنیم باید كتب ماركسیست‌ها را مطالعه نماییم. همین تحلیل موجب رویكرد آنها به كتب ماركسیستی شد و در آموزش اعضا از تعالیم ماركسیسم استفاده می‌كردند . حتی حنیف‌نژاد به بهمن بازرگانی كه می‌دانست ماركسیست است اجازه داده بود كه از نزدیك با سازمان همكرای داشته باشد و اصول ماركسیسم را به اعضا یاد دهد. حتی اگر قصد وی جذب او به اسلام بود اما هدف اصلی آنها آشنا شدن هر چه بیشتر با علم مبارزه از طریق ماركسیسم بود.

به طور كلی وقتی تشكیلات سازمان در سال 1344 شكل گرفت عنوان مشخصی نداشت و اسم مجاهدین خلق ایران را به تأثیر از سازمان چریك‌های فدایی خلق ایران كه یك سازمان ماركسیست ـ لنینیستی بود، انتخاب كردند. سازمان مجاهدین خلق عملیات های مسلحانه خود علیه رژیم پهلوی را با انفجارات و بمب‌گذاری‌ها و ضربه به برخی مراكز مرتبط با رژیم سامان می‌داد.

اما در شهریور 1350 ساواك یك ضربه بزرگ بر سازمان وارد آورد. همانطور كه محققین و افراید كه مسایل سازمان را دنبال می‌كنند ، می‌دانند كه با نفوذ شاه مراد دلفانی سازمان متحمل این ضربه شد.

ظاهرسازی دلفانی و ساده‌اندیشی سازمان موجب شد تا تمام مسؤولان ، روابط خانه‌های تیمی سازمان لو برود. ساواك وارد علم شد و ضربه كاری و نهایی را بر سازمان وارد آورد و اكثر اعضا بازداشت و زندانی و بعد اعدام شدند. البته با سازماندهی مجدد، سازمان برای این كه نشان دهد هنوز حیات دارد دست به یكسری عملیات مسلحانه زد.

 

3- تغییرات ایدئولوژی در سازمان چگونه شكل گرفت؟

همانطور كه اشاره شد از همان ابتدا چه به شكل افراد سازمان مانند عبدی، نیك‌بین و یا كتب سازمان چون شناخت و تكامل، تمایل به ماركسیست در سازمان وجود داشت. اما در عین حال چون خود را یك سازمان مسلمان معرفی می‌كرد مورد حمایت مالی و معنوی مبارزین مسلمان و روحانیون بود. اما در سال 52 و با قرار گرفتن تقی شهرام و بهرام آرام در مركزیت سازمان روند ماركسیست شدن قوت گرفت. سرانجام به طور رسمی سازمان مجاهدین خلق طی انتشار بیانیه‌ای بسیار مفصل رد سال 1354 ماركسیست شد و آیه قرآن را از آرم خود حذف كرد. در بیرون زندان حدود 65 نفر و در داخل زندان 20 نفر ماركسیست شدند.

ماركسیست شدن سازمان مجب قطع حمایت‌های مالی و معنوی مبارزین مسلمان از این سازمان شد. حتی در زندان مساله قطع مراوده با آنها مطرح شد كه در نهایت علمایی چون آیت‌الله طالقانی ، لاهوتی ، مهدوی كنی ، هاشمی رفسنجانی ، انواری و كروبی فتوای بخش بودن آنها را صادر كردند

 

4- سازمان چگونه در سال 1357 مجددا شكل گرفت و تقویت شد؟

سازمان مجاهدین خلق در دی ماه 1357 با محوریت افرادی چون مسعود رجوی ، موسی خیابانی پس از آزادی از زندان با همان ایده‌های بنیانگذاران اولیه شكل گرفت و از ماركسیسم فاصله گرفت. در فضای انقلابی سال 57 كه مردم مسلمان به محوریت امام خمینی و روحانیت وارد صحنه سیاسی شدند، فرصت مناسبی برای گروه‌های سیاسی بود تا با بزرگ‌نمایی گذشته خود و تطهیر آن اقدام به جذب اعضا و سمپات نمایند. سازمان با انتشار تصاویر قربانیان خود تحت عنوان «مجاهد شهید» كاملا جنبه روانی را قبضه كرد، از سوی دیگر مبارزین واقعی برای حفظ وحدت و پیروزی بر رژیم شاه نمی‌توانستند ماهیت سازمان را افشا كنند كه این موقعیت بر موفقیت سازمان در جذب هواداران جدید تأثیر بسزایی داشت. برای نمونه وحتی كه سازمان عكس‌هایی از لیلا زمردیان به عنوان خواهر مجاهد شهید تكثیر می‌كرد تا الگویی برای زنان مسلمان باشد ، در آن زمان فضا اجازه نمی‌داد كه مطلعین اعلام كنند وی فقط پنج ازدواج تشكیلاتی كرده است و یا مثلا سایر زنان سازمان چگونه بوده‌اند و خواهر مجاهد شهید یك وصله ناجور است. پس مجاهدین خلق در بستر ناآ‌گاهی نسل جدید و سكوت مصلحت اندیشانه نسل گذشته كه سازمان را به خوبی می‌شناخت ، رشد و توسعه یافت.

 

5- فرآیند تبدیل شدن سازمان به یك سازمان كاملا مخالف جمهوری اسلامی چگونه شكل گرفت؟

سازمان در ابتدای پیروزی انقلاب با پای‌بندی كامل ظاهری به امام و نظام اسلامی شعارهای خود را مطرح كرد. اما در واقع مترصد بود تا قدرت را به دست گیرد زیرا در تحلیل مسعود رجوی ، روحانیت فاقد تشكیلات لازم برای اداره سیاسی كشور بود. از این رو در ابتدا سعی كردند با فعالیت‌های سیاس و پارلمانی به شكل نرم وارد قدرت شوند. از آن سو، شناخت آگاهانه و مبتین بر بصیرت امام خمینی(ره) از ماهیت این سازمان، اجازه نداد كه سازمان تا همین حد هم وارد رأس قدرت شود. در این مرحله سازمان تنها توانست با جنبش نیروهای خود در سطح نهادها ، به نفوذی‌های خود سازمان دهد.

بعد از این مرحله سازمان وارد مخالفت‌های علنی با جمهوری اسلامی شد كه به شكل میتینگ‌های سیاسی و تظاهرات‌های آشوب‌طلبانه بروز كرد. در این مقطع سازمان و رهبری آن با نمایش «مظلومیت» و ظلم گروه‌های چماقدار و حزب الهی ، سعی در همراه كردن افكار عموی جامعه با خود بودند.

پس از عبور از این مرحله كه رفته رفته با تهدید همراه بود سرانجام در 31 خرداد 60 سازمان منافقین وارد فاز مسلحانه شد. با فرار رجوی از ایران ، موسی خیابانی و اشرف ربیعی همسر اول مسعود رجوی در ایران ماندند تا عملیات نظامی علیه جمهوری اسلامی را شكل دهند. در سال 60 حداقل 300 نفر توسط منافقین ترور شدند. البته نیروهای انقلاب نیز تشیكلات حجیم و قوی سازمان را در هم شكستند و سرانجام باقیمانده تشكیلات به فرانسه و بعد از آن به عراق رفت.

 

6- سازمان تحت چه تحلیلی عملیات فروغ جاویدان را انجام داد؟

پس از پذیرش قطعنامه 598 از سوی ایران، سازمان منافقین به این نتیجه رسید كه پذیرش قعطنامه كاملا از عجز و ناتوانی نظام است. رجوی تصور می‌كرد نظام در بحرانی‌ترین شرایط خود قرار گرفته و مردم كاملا از جنگ خسته شده‌اند و اگر یك نیرو با حمایت ارتش صدام به ایران حمله كند به راحتی می‌تواند تحولات جدید ی را ایجاد كند، اما رجوی در اوج خوش خیالی به عبور از مرز، فتح شهر به شهر و سرانجام سقوط تهران فكر می‌كرد . وی حتی در تشریح عملیات ،؛ به جایگاه رژه نیروهایش در میدان آزادی تهران نیز فكر كرده بود. برای همین سریعا فراخوانی نیرو كرد و توانست بیش از 5 هزار نفر را به عراق بكشاند تا عملیات فروغ جاویدان را اجرا كند.

 

7- آیا واقعا این نیروی 5 هزار نفره توان چنین كاری را داشت؟

بیش از نیمی از این نیروها اصلا آمادگی رزمی نداشتند . بسیار عجولانه در گروه‌های نظامی آن‌ها را آموزش دادند كه تنها هر نیرو فرصت 15-10 دقیقه می‌یافت تا تمرین تیراندازی كند. بنابراین ارتش رجوی و یا بهتر است بگوییم ارتش خصوصی صدام همانطور كه خانم سینگلتون می‌گوید، حتی توان مقابله با یك تیپ ایران را نداشت چه رسد به اینكه بیاید و با عبور از چندین شهر به راحتی به تهران برسد.

 

8- عملیات مرصاد و به اصطلاح « فروغ جاویدان » چقدر طول كشید و نتایج آن چه بود؟

سازمان مجاهدین با دستور آتش مریم رجوی همسر سوم و محصول انقلاب ایدئولوژیك مسعود رجوی كه در واقع رییس جمهور ایران!هم محسوب می‌شد، در سوم مرداد روز دوشنبه عملیات خود را آغاز كرد.

با آتش توپخانه عراق و در یك صف 10 كیلومتری نیروهای سازمان سوار بر 600 تانك و نفربر از مرز عبور كردند. سپس شهر كرند را گرفته و به سمت اسلام‌آباد حركت كردند. در این زمان نیروهای رزمنده اسلام اجازه دادند تا منافقین با همان خوش خیالی وارد ایران شوند و به حركت خود ادامه دهند. سپس در تنگه چهار زبر مورد حمله شدید نیروی هوایی و هوانیروز ایران قرار گرفتند و مفتضحانه مجبور به عقب‌نشینی شدند.

عملیات 72 ساعت به طول انجامید و منافقین در ابتدایی‌ترین شكل عملیاتی وارد این جنگ شدند كه خودشان تعبیر «پیك نیك مرگ» را از آن داشتند.

- جناب آقای کردی از وقتی که گذاشتید کمال تشکر و قدردانی را داریم.

- موفق باشید.


دی 1402
شنبه 1 شنبه 2 شنبه 3 شنبه 4 شنبه 5 شنبه جمعه
1
2
3
5
6
7
8
9
10
11
12
14
15
16
17
18
19
21
22
23
28
29