شبکه ایران
از عواملی که موجب میشد تا بعضی از مردم و حتی برخی خواص در دورهٔ پیش از انقلاب فریب گروهک موسوم به مجاهدین خلق را بخورند، نفاق و ظاهرسازی شدید آنان بود که به حق موجب تسمیهٔ آنان به منافقین شد. این نفاق البته پس از انقلاب هم به شکلی دیگر (وای بسا عمیقتر) در این گروهک وجود داشت و باز هم موجب فریب عدهای دیگر از جوانان این کشور و گمراهی آنان شد. آقای عسگر اولادی درباره نفاق اینان، خاطرهای از دورهٔ حضورش در زندان مشهد در دورهٔ ستمشاهی دارد:
«در زندان مشهد همراه اعضای سازمان مجاهدین خلق افرادی همچون طلاب، دانشجویان و کسبهٔ متدین، دستگیر شده و به زندان میآمدند. در بین اینها فردی به نام آقای مجد بود که بعد از انقلاب هم مدت کوتاهی در بسیج خدمت میکرد و امام جماعت اعضای مجاهدین شده بود. ایشان قرائت خیلی سخت گیرانهای در نماز داشت، مثلاً مد و لا الضالین را خیلی میکشید. یک روز که نماز به و لا الضالین رسید، خیلی طول داد، ناگهان یک دکتری از بین صف جماعت با ناراحتی گفت: «این مسخره بازیها چیست؟ چرامسخره بازی در میآورید؟ شمابه ما گفتید تاکتیکی نماز بخوانید. این نماز تاکتیکی نیست.» هنوز سخنان وی تمام نشده بود که خود مجاهدین خلق ریختند و جلوی دهان او را گرفتند.
این را برای نسل جوان میگوییم که بدانند چه شد خیلیها فریب خوردند و میخورند. چگونه مفسدین آمدند و بنایی را به دروغ تأسیس کردند، به روحانیت دروغ گفتند، به مراجع تقلید دروغ گفتند، به دانشجو دروغ گفتند، به طلبه دروغ گفتند، به متن مردم دروغ گفتند و فریب دادند و بر اساس همین دروغها، تعدادی از جوانان ما در دنیا سردرگم شدند. اینها به همه کس دروغ گفتند.»
(خاطرات حبیب الله عسگراولادی، انتشارات مرکزاسناد انقلاب اسلامی، صفحهٔ ۲۰۸)