"آفتاب مطهر"(2)

آنگاه این گروه خلاف کار که خفاش صفت آن خورشید درخشان را مزاحم پرش های خویش در تاریکی های جهل و خرافه و جمود می بینند ، هر چه توش و توان دارند به کار می گیرند تا این درخشش را خاموش کنند و اگر در حذف فیزیکی موفق نشدند ، کاری کنند که مردم به وی نگرایند .

 

Bookroom.ir File 3945

« فصل اول »

دانشور ژرف اندیش

• قله ی معرفت :

« الحمدلله رب العالمین و الصلوة و السلام علی سید انبیاء و المرسلین ، حبیب اله العالمین ابی القاسم محمد (ص) . و علی آله الطیبین و الطاهرین المعصومین ، لاسیما الامام المنتظر المهدی الحجة بن الحسن العسکری عجل الله تعالی فرجه و جعلنا من اعوانه و انصاره »

 

قال الله تبارک و تعالی فی کتابه : « الَّذِينَ يُبَلِّغُونَ رِسَالَاتِ اللَّهِ وَيَخْشَوْنَهُ وَلَا يَخْشَوْنَ أَحَدًا إِلَّا اللَّهَ وَكَفَى بِاللَّهِ حَسِيبًا ، کسانی که پیام های خداوند را می رساند و از او بیم دارند و از هیچ کس جز او هراسی ندارند ، خدا برای ارزیابی اعمالشان کافی است » . (احزاب/39)

 

استاد شهید علامه آیت الله مرتضی مطهری یکی از شخصیت های برجسته ی روزگار ماست. او از ذخایر علمی ، فکری و فلسفی نه تنها ایران ، بلکه جهان اسلام به شمار می آید ، اندیشمندی که عصاره مهم ترین اندیشه های زمانه را فرا گرفته بود و به خوبی آنها را تجزیه و تحلیل می کرد و در کنار ارزیابی آنها ، ابتکارات فکری و توانایی های ذهنی خویش را نیز به میراث فلسفی و علمی عالمان سلف می افزود .

او اندوخته های دانش خویش را با سبکی مطلوب و شیوه ای جذاب و شیوا و حتی المقدور با بیانی ساده عرضه می کرد . بر این اساس ، اغراق نیست اگر گفته شود که دهها سال باید بگذرد و از میان هزاران جوینده علوم اسلامی ، فردی چونان شهید مطهری برآید تا جویندگان معارف ناب از جویبارهای وجودش جرعه های حکمت و معنویت بنوشند .

شهید مطهری ابعاد گوناگونی داشت ، ولی همه توانایی های خود را برای حفظ اصالت مکتب قرآن و عترت به کار برد . به همین دلیل رهبر عظیم الشأن انقلاب اسلامی ، حضرت امام خمینی (ره) او را اسلام شناس راستین معرفی کردند .(1)

 

در میان دهها هزار شهید ایران اسلامی ، تنها یک تن بود که امام امت او را حاصل عمر و پاره تن خویش خواند ، (2) اما شهید مطهری چه ویژگی ای داشت که دیگر بزرگان ، با منزلت های بسیار ارزنده شان ، چنین مقامی را نزد امام امت و امت امام به دست نیاوردند ؟

 

در زمانی که شخصیت هایی برجسته و مشهور با پیشینه های مبارزاتی شناخته شده ، زمام امور انقلاب را در دست داشتند، کسانی که ستیزه جویی هایشان با ستم، گستاخانه تر و مدت توقفشان در بازداشت گاه ها و زندان های دستگاه استبداد ، افزون تر بود و به ظاهر تخصص و توانایی آنان برای مدیریت جامعه انقلابی از مطهری بیشتر بود ، چرا وی این گونه کانون توجه امام قرار گرفت و چنین ستایش های ناب و همراه با عواطف نثارش شد ؟

در پاسخ به این پرسش باید خاطر نشان ساخت که مطهری ، خالصانه در راه اعتلای حق گام برداشت و جان بر کف از ارزش های معنوی دفاع کرد و رسالت انبیاء و اولیاء را پی گرفت . وی کوشید حقایق مسلم را تبیین کند ، لغزشگاه ها را به مردم نشان دهد و آنان را از سقوط در دره های مخوف و باتلاق های خطرناک ، برحذر دارد . او با دلسوزی و پیگیری مداوم و طاقت فرسا می کوشید تا مردم را به سوی مسیر هدایت و راهنمایی کند تا راه درست را بشناسند و آن را بپیمایند .

رسالت مهمی که شهید مطهری عهده دارش بود ، راهی خوفناک با دشمنانی پرشمار بود . زیرا وقتی مردم با آگاهی های رشد دهنده او به سوی درستی و راستی گام بر می دارند ، منافع دنیا طلبان و آنان که می خواهند بر گرده انسان ها سوار شوند ، در معرض آسیب و فنا قرار می گیرد .

آنگاه این گروه خلاف کار که خفاش صفت آن خورشید درخشان را مزاحم پرش های خویش در تاریکی های جهل و خرافه و جمود می بینند ، هر چه توش و توان دارند به کار می گیرند تا این درخشش را خاموش کنند و اگر در حذف فیزیکی موفق نشدند ، کاری کنند که مردم به وی نگرایند .

آنان راه سومی نیز می پیمایند و چون می بینند این چهره ها نزد مردم محبوب اند و اشتیاق جامعه اسلامی به آنان قابل توجه است ، دست به خیانتی دیگر می زنند ، بدین سان که اندیشه ها و باورهای تأثیر گذارشان را تحریف می کنند . دشمن این اقدامات را بر ضد شهید مطهری انجام داد ، ولی موفق نشد .

در همان جو اختناق بسیار بودند کسانی که به اندیشه ها و آرمان های آن دانشمند مطهر عشق می ورزیدند و در سال هایی که وی پنج شنبه و جمعه به قم می آمد ، از شهرهای گوناگون به این دیار می آمدند تا از بیاناتش بهره گیرند ، زیرا در اندیشه ها ، آموزه ها و بیانات او درهای گرانبهایی می یافتند که جاهای دیگر از آنها خبری نبود . وی دارای نبوغی بود که در هر مبحثی از موضوعات عقلی و نقلی گوی سبقت را از همگان می ربود .

طبعاً مردم به چنین کسی عشق می ورزیدند و از راههای دور و نزدیک ، برای شنیدن سخنانش گرد می آمدند . گفته هایش تولید فکر و محصول ذهن خلاقش بود و او در اندیشه و عمل مستقل بود . (3)

• وارث راستین انبیاء :

از بزرگترین نعمت هایی که خدای متعال به انسان ها مرحمت فرموده ، پس از نعمت حیات و خرد ، موهبت هدایت از سوی فرستادگان اوست . اگر حق تعالی نعمتش را از این راه تمام نفرموده بود ، بشریت هرگز راه سعادت حقیقی و ابدی خویش را نمی یافت و به مرتبه و مقامی که پروردگار برایش مقرر ساخته بود ، نمی رسید ؛ پس از انبیاء نیز این وظیفه بر عهده اوصیای آنان بوده است .

در مرتبه سوم هدایت بشر به دست عالمان انجام می شود . در قرآن کریم می خوانیم :

 

« وَإِذْ أَخَذَ اللّهُ مِيثَاقَ الَّذِينَ أُوتُواْ الْكِتَابَ لَتُبَيِّنُنَّهُ لِلنَّاسِ وَلاَ تَكْتُمُونَهُ فَنَبَذُوهُ وَرَاء ظُهُورِهِمْ وَاشْتَرَوْاْ بِهِ ثَمَناً قَلِيلاً فَبِئْسَ مَا يَشْتَرُونَ ، خدا از صاحبان کتاب پیمان گرفت که کتاب خدا را برای مردم آشکار سازند و پنهانش نکنند ... » (اعراف/187)

 

در قرآن میثاق هایی از سوی خدای متعال ، میان او و بندگان بیان شده است . یکی از آنها پیمانی کلی است که تمام بندگان به طور تکوینی ، با پروردگار خویش دارند و بر حسب روایات این پیمان در عالم ذر بسته شده است و قرآن نیز بدان اشاره دارد :

 

« وَإِذْ أَخَذَ رَبُّكَ مِن بَنِي آدَمَ مِن ظُهُورِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَأَشْهَدَهُمْ عَلَى أَنفُسِهِمْ أَلَسْتَ بِرَبِّكُمْ قَالُواْ بَلَى شَهِدْنَا أَن تَقُولُواْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ إِنَّا كُنَّا عَنْ هَذَا غَافِلِينَ ، و پرودگارت از پشت بنی آدم ، فرزندان شان را بیرون آورد و آنان را بر خودشان گواه گرفت و پرسید : آیا من پرودگارتان نیستم ؟ گفتند : آری گواهی می دهیم تا در روز قیامت نگویید که از آن بی خبر بودیم .» (اعراف/172)

 

و در سوره ای دیگر می فرمایند : « أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يَا بَنِي آدَمَ أَن لَّا تَعْبُدُوا الشَّيْطَانَ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُّبِينٌ * وَأَنْ اعْبُدُونِي هَذَا صِرَاطٌ مُّسْتَقِيمٌ ، از فرزندان آدم آیا با شما پیمان نبستیم که شیطان را نپرستید ، زیرا دشمن آشکار شماست و مرا بپرستید که راه راست این است ؟ » (یس/59 و 60)

این یک پیمان الهی است برای همه انسان ها . میثال دیگر ، میثال خدا با پیامبران است :

« وَإِذْ أَخَذَ اللّهُ مِيثَاقَ النَّبِيِّيْنَ لَمَا آتَيْتُكُم مِّن كِتَابٍ وَحِكْمَةٍ ... ، و خدا از پیامبران پیمان گرفت که شما را کتاب و حکمت داده ایم ... » (آل عمران/81)

 

میثاق سوم با علماست . خداوند نمی فرماید میثاق انبیاء ، بلکه می گوید : « الذین اوتوا الکتاب ، یعنی کسانی که به کتاب های آسمانی دانایند . این پیمان پیمان استوار است با لام قسم و نون تأکید (لتبیننه) . ای کسانی که از احکام و معارف دینی آگاه شدید آنچه را به آن دسترسی یافتید ، به دیگران برسانید و آنها را برای مردم بیان کنید .

میلیاردها انسانی که روی کره زمین زندگی می کنند به طور مستقمی ، با پیامبران تماسی ندارند و اگر هم پیامبری بخواهد با همه مردم در تماس باشد ، امکان پذیر نیست . از این روی لازم است آنان که پیام او را به خوبی دریافت کرده اند ، به دیگران برسانند به ویژه آنگاه که فرستاده الهی در میان مردم نباشد .

در تبلیغات دینی اگر این کار فرهنگی ترک شود ، همه مردم مسئول اند و بازخواست می شوند و اگر کسانی به قدر کفایت برخاستند و شریعت و معارف الهی را برای مردم تبیین کردند . این واجب از دیگران ساقط می شود . این واجب کفایی به توان علمی ، فکری و ذهنی نیاز دارد و همگان توانایی انجام آن را ندارند .

هدایت انسان ها به سوی سعادت اخروی و دنیوی از راه آموزه های دینی ، واجب ترین واجبات کفایی است که در درجه نخست بر دوش پیامبران است و سپس اولیای الهی این وظیفه را بر عهده می گیرند و پس از آن ستارگان درخشان ، عالمان دیگر این مسئولیت خطیرند . به همین دلیل در منابع روایی آمده است : قال رسول الله : « علماء امتی کانبیاء بنی اسرائیل ، دانشوران امت من چونان پیامبران بنی اسرائیل هستند . » (4)

 

قال النبی (ص) : « رحم الله خلفائی . فقیل یا رسول الله و من خلفاؤک ؟ قال : الذین یحیون سنتی و یعلمونها عباد الله ، رسول اکرم (ص) فرمودند : خدا رحمت کند بر جانشینان من . گفته شد : ای فرستاده الهی خلفای شما چه کسانی هستند ؟ فرمود : آنان که سنت مرا احیاء کنند و به بندگان خدا بیاموزند .» (5)

 

قال النبی : « الفقهاء امناء الرسول ، رسول اکرم (ص) فرمودند : عالمان دین ، امانتداران فرستاده خدایند .» (6) قال الامام الصادق : « ان العلماء ورثة الانبیاء ، امام صادق (ع) فرمودند : عالمان وارثان پیامبرانند .» (7)

پیامبران درهم و دیناری به ارث نگذاشته اند ، بلکه میراث آنان هدایت ، تعلیم ، ارشاد ، مقاومت ، احیای نفوس ، تصحیح مسیر بشریت و اینگونه امور است . وجه شباهت عالمان به پیامبران این است که پیامبران در برابر جامعه ، تعهدات اجتماعی و تکالیف انسانی و اجتماعی داشته اند و وارث آنها کسی است که بتواند جای خالی پبامبران را در میان افراد بشر پر کند .

این تاج افتخار مسئولیت های عظیم دارد و عالمان دینی باید مردم را به سوی حق ، دیانت ، کمال ، شرف و عزت رهنمون شوند . آنان را از گمراهی برهانند و به ساحل نجات و رستگاری برسانند ، تا چنین مدال افتخاری نصیب شان شود . (8)

 

هدایت الهی امانتی است که باید به تمامی انسان ها برسد و قرآن درباره آن تأکید بسیار می فرماید : تا مبادا نکته ای پوشیده بماند و اغراضی مانع رسیدن حقایق دینی به مردم شود و موضوع میثاق کتمان گردد . آنگاه قرآن می افزاید : برخی (یعنی عالمان بنی اسرائیل) به این پیمان عمل نکردند و سبب گمراهی مردم شدند . از این رو چنین افرادی را مورد لعنت قرار می دهد .

روایات پرشماری که درباره دانش و آموزش ، اوصاف عالمان و منزلت دانشمندان نزد خدا بیان شده ، گویای این حقیقت است که آنان بالاترین و ارزشمندترین نعمت های الهی را در اختیار مردم قرار می دهند .

عن الصادق(ص): « اذا کان یوم القیامة جمع الله عزوجل الناس فی صعید واحد و وضعت الموازین ، فتوزن دماء الشهداء مع مداد العلماء ، فیرجع مداد العلماء علی دماء الشهداء ، امام صادق (ع) فرمودند : آنگاه که روز قیامت فرا رسد ، خداوند مردم را در عرصه ای بلند گرد آورد و تزازوی اعمال بر پا شود . پس خون شهیدان با مرکب دانشمندان سنجیده می گردد و مرکب آنان بر خون شهیدان برتری می یابد .» (9)

 

ارزش این که دانشمندی سطری بر کاغذ بنگارد که موجب هدایت دیگران شود ، از خون شهید برتر است . البته خون شهیدی که در راه احیای حقیقت و اعتلای اسلام ریخته می شود ، بسیار ارزشمند است ؛ ولی این روایت در پی اثبات اهمیت هدایت عالم است ، زیرا او با این کار والاترین خدمت را به انسانیت می کند .

از سوی دیگر کتمان حقایق دین و جلوگیری از نشر آن و نیز تحریف باورها و ارزش های الهی و معنوی ، بدترین خیانت است و افرادی که با تحریفات لفظی و معنوی ، سبب گمراهی مردم می گردند ، کارنامه ای آشفته تر از قاتلان حضرت سیدالشهداء دارند .

قرآن می فرماید : « وَكَذَلِكَ جَعَلْنَا لِكُلِّ نِبِيٍّ عَدُوًّا شَيَاطِينَ الإِنسِ وَالْجِنِّ يُوحِي بَعْضُهُمْ إِلَى بَعْضٍ زُخْرُفَ الْقَوْلِ غُرُورًا وَلَوْ شَاء رَبُّكَ مَا فَعَلُوهُ فَذَرْهُمْ وَمَا يَفْتَرُونَ ، بدین سان برای هر پیامبری دشمنانی از شیاطین انس و جن قرار دادیم که برای فریب یکدیگر ، سخنان آراسته القا می کنند . اگر پروردگارت می خواست چنین نمی کردند . پس با افترایی که می زنند رهایشان سازد .» (انعام/112)

 

اگر این دو اصل را بپذیریم که بالاترین خدمت به بشریت ، نشر معارف دین است و بالاترین خیانت محروم کردن انسان ها از حقایق دینی است ، آنگاه خواهیم توانست موقعیت علامه شهید مرتضی مطهری را ارزیابی کنیم .

بحمدلله از صدر اسلام تا کنون عالمانی بوده اند که نه تنها مایه مباهات جامعه اسلامی ، بلکه افتخار بشریت اند . خدماتی که عالمان و به ویژه دانشمندان شیعه انجام داده اند ، دارای ارزشی فوق العاده است . گمان نکنید کتب اربعه و دیگر منابع روایی به راحتی بته دست ما رسیده است . یکی از این مشاهیر شیخ صدوق (ره) است .

این دانشمند بزرگوار سالیان متمادی از این شهر به آن شهر مسافرت می کرد تا از یک راوی ، حدیثی بشنود ، آن را ضبط کند ، به صورت کتابی در آورد و در اختیار دیگران قرار دهد . وی در یکی از کتاب هایش نوشته است این حدیث را در فرغانه از فلان شیخ سنی شنیده ام . فرغانه در آسیای مرکزی است . این دانشمند با امکانات اندک آن روزگار با مشقت بسیار به آن شهر و شهرهای دیگر می رفت تا روایتی بشنود و جوامع روایی را تدوین و تبویب کند .

کتاب های درسی متداول در حوزه ها ، از آن چه کسانی است ؟ متن لمعه را شهید اول نوشته و شهید ثانی بر آن شرحی نگاشته است ، لیکن همه عالمان اینگونه نبوده اند . فریب نام ها و چهره ها را نخورید ، بررسی کنید نوشته های آنان چه اندازه با میزان اهل بیت سازگار است . نمی شود آدمی دینش را از هر کسی یاد بگیرد . همان گونه که عالمان وارسته و شریف بسیارند ، شیاطین نیز در این لباس وجود دارند که موجب گمراهی مردم می شوند .

در چنین شرایطی که حق و باطل در جامعه دارای چهره هایی همسان اند ، تشخیص حقایق برای مردم دشوار است . افزون بر وظایفی که بر عهده عموم طبقات است ، نیاز به جهاد فکری و معنوی وجود دارد . جهاد در برابر تحریف ، الحاد ، انحراف و التقاط .

در عصر شهید مطهری ، تفسیرهای نادرست و قرائت های منحرف میان مردم نشر می یافت که با معارف ناب ، فرسنگ ها فاصله داشت . در چنین شرایطی یک مرد میدان هویدا شد که جان بر کف با این انحرافات به مبارزه برخاست .

این دانشمند بزرگ یکه تاز عرصه جهاد علمی و دینی بود ، با وجود آن که حتی برخی آشنایان جاهل و دوستان نادان به سنگ اندازی ، تهمت و ملامت او پرداختند ، این انسان وارسته وظیفه خویش را شناخت و در راه انجام وظیفه هیچ چیز مانعش نشد . استاد مطهری مصداق روشن این آیه است :

« يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ مَن يَرْتَدَّ مِنكُمْ عَن دِينِهِ فَسَوْفَ يَأْتِي اللّهُ بِقَوْمٍ يُحِبُّهُمْ وَيُحِبُّونَهُ أَذِلَّةٍ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ أَعِزَّةٍ عَلَى الْكَافِرِينَ يُجَاهِدُونَ فِي سَبِيلِ اللّهِ وَلاَ يَخَافُونَ لَوْمَةَ لآئِمٍ ....، ای مردم کسانی که ایمان آورده اید ، هر کس از شما از دینش باز گردد چه باک ، زود است که خدا مردمی را آورد که دوستشان بدارد و دوستش بدارند ، در برابر مؤمنان فروتن و در مقابل کافران سازش ناپذیر ، در راه خدا جهاد می کنند و از ملامت سرزنش کنندگان نمی هراسند .» (مائده/54)

شهید مطهری وظیفه خویش را به بهترین شکل انجام داد ، باوردهای نادرست و اندیشه های منحرف را افشا کرد ، حقایق ناب را باز گفت ، کج فکری ها و ناروایی ها را برنتابید و به راه خود ادامه داد و سرانجام به فیض بزرگ شهادت رسید . (10)

 

پی نوشت:

1. مصاحبه رادیویی به مناسبت فرا رسیدن سالگرد شهادت آیت الله مطهری

2. " من این فرزند بسیار عزیزی را از دست داده ام و در سوگ او نشستم که از شخصیت هایی بود که حاصل عمرم محسوب می شد ... من گرچه فرزند عزیزی که پاره تنم بود از دست دادم ، لکن مفتخرم که چنین فرزندان فداکاری در اسلام وجود داشت و دارد ... " ( فرازی از پیام امام خمینی به مناسبت شهادت آیت الله مطهری )

3. سخنرانی در دانشگاه تهران به مناسبت یازدهمین سالگرد شهید مطهری ، 19/2/1369

4. مجلسی ، محمد باقر ، بحارالانوار ، ج 2 ، ص 22 . الحیاة ، ج 2 ، ص 280

5. شهید ثانی ، منیة المرید ، ص 10 . الحیاة ، ج 2 ، ص 281

6. مجلسی ، محمد باقر ، بحارالانوار ، ج 1 ، ص 216

7. الکافی ، ج 1 ، ص 32 . الحیاة ، ج 1 ، ص 280

8. در این زمینه کتاب هویت صنفی روحانی به قلم محمد رضا حکیمی خواندنی است .

9. شیخ صدوق ، امالی ، مجلس 32 ، ص 233

10. سخنرانی در مسجد اعظم قم به مناسبت سالگرد شهادت استاد مطهری ، 11/2/1379

 

 

"آفتاب مطهر"(1)

 


فروردین 1403
شنبه 1 شنبه 2 شنبه 3 شنبه 4 شنبه 5 شنبه جمعه
1
2
3
4
5
8
9
10
11
12
16
17
18
19
20
22
23
24
25
26
27
28
29
30
31