شکنجه، ترور و روش زندگی آمریکایی

نویسنده: بنیاد هابیلیان(خانواده شهدای ترور کشور)
همان‌طور که بیشتر مردم می‌دانند، «سی‌آی‌ای» تقریباً از بدو تأسیسش در سال ۱۹۴۷ به ترور افراد می‌پرداخته است. هرچند، روی‌هم رفته، این سازمان ترورهای خود را مخفی نگه داشته است. آمریکایی‌ها، به شخصه، تا حدودی از این دست اقدامات پنهانی باخبر هستند، اما از آن نمی‌پرسند.
سکوت در برابر شیوه کار «سی‌آی‌ای» تقریباً نوعی توافق مخفی و نانوشته بین مردم و دولت آمریکا بوده است. دولت با عنوان دفاع از «امنیت ملی»، که بخشی از وظیفه‌اش می‌باشد، از اختیار مطلق برخوردار است تا مردم را ترور کند، اما این ترورها را تا جایی که بتواند از دید جامعه مخفی نگه می‌دارد. در شیوه حکومتی که مردم آمریکا به آن تن داده‌اند، دولت با کارهایی که به اسم «امنیت ملی» انجام می‌دهد، از آن‌ها در برابر تهدیدهای ناگوار محافظت می‌کند، بنابراین، لزومی ندارد مردم خود را درگیر چیزهایی مثل وجدان کنند.
در دفاع از «امنیت ملی»، دولت این حق را هم دارد که متهمین را شکنجه کند. پنتاگون، طی چندین دهه، به‌طور مخفیانه به سربازان در آموزشگاه‌های خود، شامل آموزشگاه بدنام «مدرسه آمریکایی‌ها» اصول شکنجه را آموزش می‌داده است.
هر از چندگاهی، ممکن است افشاگری‌هایی درباره طرح‌های مخفی «سی‌آی‌ای» و پنتاگون برای ترور یا شکنجه افراد در سطح جامعه مطرح شود. مانند افشای برنامه «فونیکس»...؛ طرح ننگین آمریکا در ویتنام که براساس آن هزاران نفر از مردم بی‌گناه این کشور شکنجه یا کشته شدند، چندین بار تلاش...؛ «سی‌آی‌ای» برای ترور «فیدل کاسترو» رئیس‌جمهور وقت کوبا و نیز کشف کتابچه‌های راهنمای شکنجه، متعلق به پنتاگون که در «مدرسه آمریکایی‌ها» تدریس می‌شده است.
وقتی این افشاگری‌ها صورت می‌گیرد، جامعه و خصوصاً رسانه‌های پرمخاطبِ همسو با حکومت در بهت عمیقی فرو می‌روند. تحقیق و تفحص‌ها انجام می‌شود. کمیته‌ها تشکیل می‌گردد. متهمین اعتراف می‌کنند و مسئولین پوزش می‌طلبند و قول می‌دهند این اتفاقات تکرار نخواهد شد. در پایان، جامعه قانع می‌شود و همه چیز به وضع طبیعی بر می‌گردد.