احترام به پدر و مادر

منبع: بنیاد هابیلیان(خانواده شهدای ترور کشور)
شهید کامیاب، به پدر و مادرش احترام بسیاری می گذاشت و آنچه در توان داشت برای خوشحالی و رضایت آنان انجام می داد. از سوی دیگر، مرحومِ پدرِ شهید کامیاب نیز که می دید به آرزوی دیرینه اش رسیده و پسرش در شمار طلاب حوزه علمیه در آمده است، بسیار خوشحال بود، چرا که می دانست که پس از او در بین فرزندانش کسی هست که راه پرفراز و نشیب او را ادامه دهد؛ زیرا او نیز مانند پسرش سال ها در کسوت روحانیت با رژیم پهلوی در مبارزه بود و ظلم و ستم هایی را که عمال رژیم در حق او و خانواده اش انجام داده بودند، از یاد نمی برد. وی شاهد آن بود که پسرش همان راهی را دنبال می کند که او می خواهد و این اوج شادمانی یک پدر است.
سید محمد کامیاب در این باره می گوید:
وقتی از شهید کامیاب صحبت می شد، هنگامی که به چهره پدرم نگاه می کردم، احساس می کردم که از درون شاد و خوشحال می شود و از این که پسرش قدم به حوزه علمیه گذارده، لذّت می برد. همین رابطه عاطفی شدید بین کامیاب و والدینش باعث می شد که او هر چه بیشتر به آنها مهربانی و احسان کند.
سید جمال الدین کامیاب در این باره می گوید:
شهید کامیاب به پدرم علاقه زیادی داشتند. همین طور به مادرم ابراز محبت می کردند. اگر هر زمان، حتی نیمه شب، پدرم از گناباد تلفن می کردند که بیایید به گناباد، ایشان به آن جا می رفتند و نمی گفتند که کار دارم و نمی توانم بیاییم. به ما نیز توصیه می کرد که همیشه قدردان پدر و مادر باشید و به آنها احترام بگذارید و کمکشان کنید و هیچ گاه ندیدم که از پدرم تقاضای مال یا پول کند. وی مرتب ایشان را از گناباد به مشهد می آورد تا چند روزی در خدمتش باشد.