خاطرات حاج احمد قدیریان

منبع: خاطرات حاج احمد قدیریان


پس از آن که بنی صدر فرار کرد ، رجایی و باهنر به عنوان رئیس جمهور و نخست وزیر انتخاب شدند . کشمیری که نفوذی سازمان منافقین بود در دفتر دولت به کار گماشته شد . هنگامی که رجایی و باهنر قصد ملاقات با حضرت امام را داشتند ، کشمیری هم همراه آنها بود .

زمانی که وارد جماران شدند ، دم در ورودی بیت امام برادران سپاه پاسداران از ورود کشمیری ممانعت به عمل آوردند و گفتند که کیف شما را بایستی بازدید کنیم . کشمیری مخالفت کرده که خیر در کیف من اسناد مهمی است و نمی توانم به شما نشان بدهم .

آقای رجایی و باهنر اصرار می کنند که ایشان مورد تأیید ماست ، بگذارید بیاید . برادران سپاه قبول نمی کنند که کشمیری با کیف بدون این که بازرسی شود داخل بیت شود و او با حالت قهر از جلوی در به دفتر نخست وزیری بر می گردد .

در آن کیف بمبی جاسازی شده بود که در بیت امام منفجر شود که الحمدالله نشد ، اما زمانی که شهید رجایی و باهنر به دفتر دولت برگشتند آن ساک منفجر و رجایی و باهنر به شهادت رسیدند .

ما در اوین جلسه داشتیم آقای رفیق دوست هم در اوین بودند ، وقتی متوجه انفجار شدیم با هم به نخست وزیری رفتیم . تقریباً چند دقیقه ای بعد از انفجار با آقای رفیق دوست وارد سالن شدیم . از آقای محمدی مسئول دفتر آقای رجایی پرسیدم که رجایی و باهنر کجا هستند که ناگاه دیدیم دو نفر را که کاملاً سوخته اند و شناخته نمی شوند داخل پتو گذاشتند .

به قسمت سردخانه که رفتیم ، خانم شهید رجایی، از دندان های طلایی او را شناخت و همسر باهنر نیز او را شناخت ، وی به هنگام دیدن جنازه باهنر به ایشان گفت : " آقای باهنر خوش به حال تو که رفتی ."

مقابله نظام مقدس جمهوری اسلامی با اعضای این سازمان


در سال ۱۳۶۱ – ۱۳۶۰ دستگاه قضایی و امنیتی کشور با همکاری سپاه و کمیته، مقر گروه های مختلف را شناسایی و متلاشی ساخت . خانه های تیمی منافقین محاصره و اعضای آن دستگیر شدند .

در آن سال در زعفرانیه تهران خانه ای را به مبلغ ماهانه ۲۵۰۰۰ تومان اجاره کرده بودند . خانه ای بسیار مجلل بود ، حدود یک ماه این خانه تحت نظر بود و سرانجام مشخص شد که موسی خیابانی و زن رجوی و دیگران در این خانه به سر می برند .

یک روز معین این خانه محاصره شد و فردی که خیلی شبیه موسی خیابانی بود دستگیر شد. بعداً وقتی که موسی خیابانی کشته شد و جنازه او را دیدیم ، آقای لاجوردی مشکوک بود که این خود موسی است یا نه ، لذا از داخل زندان بعضی از افراد آن خانه را که آوردند ، آنها گفتند : بله موسی خیابانی است .

در خانه زعفرانیه پس از تخلیه اسناد و مدارکی پیدا شد ، همچنین مقداری اشیای مسروقه از بانک ها نیز به دست آمد . موسی خیابانی وقتی متوجه محاصره خانه می شود پا به فرار می گذارد و از دیوار خانه فرار می کند و خود را به ماشین پژو ۵۰۴ ضد گلوله می رساند ، هنگام سوار شدن یک تیر از پشت به وی اصابت می کند و کنار ماشین به هلاکت می رسد .

عصر آن روز سازمان قصد حمله به اوین می نماید ، شهید لاجوردی به من فرمودند : مراقبت نمایید و بنده هم آماده باش دادم و مسئله مراقبت از اوین برای چند روزی ادامه داشت تا این که تعدادی از خانه های تیمی آنها به تصرف در آمد ، رهبری بخشی از این خانه ها در غرب تهران به عهده حسینی همدانی بود .