مرصاد، تصویری از گورستان منافقین

منبع: روزنامه جمهوری اسلامی ۱۲ مرداد ۱۳۶۷
لحظه¬ای که تلکس خبری رویتر از۳۰متربه۳خط تقلیل می¬یابد لحظه جالبی است . وقتی منافقین ومنافقات بطرف اسلام¬آباد سرازیر شده بودند ، هماهنگ با عربده جوئیهای رادیو بغداد، تلکس¬های خبری رویتر و آسوشیتدپرس و یونایتدپرس و فرانس¬پرس هم شروع بکارکردند . فقط خبری که روی یکی ازاین تلکس¬ها درباره همین خریت منافقین آمده بود ، حدود ۳۰مترطول داشت . محتوای خبراین بود که اینها چنین وچنانند و چنین وچنان خواهندکرد و ایها¬الناس منتظر باشید که خبر تغییرحکومت ایران را بزودی برای شما مخابره خواهیم کرد!... ۴۸ساعت بعد ، همان خبرگزاری تلاش کرد یک خبرکوچک درباره همین موضوع روی تلکس بیاورد ولی نتوانست بیش از ۳خط خبرجورکند . خبرگزاریهای دیگرهم سردوبی رمق شدند وتماشایی بودلحظه¬ای که دستگاههای گیرنده تلکس دراینجا خیلی صریح با انگشتان کند خود آنها رابه تمسخر گرفته بودند. پیدا بود که انگشت¬های پانچیست رویتر و یونایتدپرس و فرانس-پرس وآسوشیتدپرس از رمق افتاده¬اند. آنچه دراین فاصله زمانی توانسته بود خبر۳۰متری این کعب¬-الاخبارها را به ۳خط تقلیل دهد ، بازوان نیرومند بسیجی¬های سراسر ایران اسلامی و عشایر منطقه اسلام-آباد بود . تحلیلی که سازمان سیا به منافقین داده بود و آنها براساس آن به این حماقت بزرگ کشانده شده بودند ، این بود که دراسلام¬آباد مردم به آنها می¬پیوندند و تعدادشان دوبرابر میشود و این تعداد همواره درادامه راه با حالت تصاعدی بالا میرود و سرانجام هنگامیکه به میدان آزادی تهران میرسند همه مردم ایران به آنها می¬پیوندندوآنها رابه تخت سلطنت میرسانند! شاه وملکه (رجوی و زن ابریشمچی) هم دربغداد مشغول تمرین سان و سلام بودند درحالیکه عکسهایشان که چیزی از عکسهای آن زوج ناکام قبلی کم نداشت درتویوتاها و ریوهای اهدایی ارتجاع عرب بطرف اسلام¬آباد حمل میشد ... شاید موج فزاینده بسیجی¬ها که سرتاسر جبهه را پرکرده¬اند، بطلان تحلیل احمقانه منافقین را به آنها فهمانده باشد و آنها در دشت حسن¬آباد وتنگه چهارزبر فهمیده باشند که مردم ایران با اسلام هستند و آتش خشمشان بسوی منافقین زبانه میکشد . این واقعیت رااگرصدام و رجوی هم نمیدانستند ، اکنون آنها هم خوب فهمیده¬اند . درعین حال برای آنکه هم منافقین و صدام وهم ارباب مشترکشان ، آمریکا بفهمند که تحلیلهایشان ازآنچه درایران اسلامی میگذرد چقدرباواقعیت فاصله دارد ، یکی دونمونه ازخاطرات سفر به منطقه اسلام¬آباد رادر اینجا میاورم . نمونه اول مربوط به مسئولین است . فرماندارکنگاور یک ازشهدای درگیریهای سرپل¬ذهاب است. یکی ازهمراهان او که تا لحظه شهادت درکنارش بود میگفت : برای دفع حمله متجاوزین بعثی به پادگان ابوذر ، بهمراه فرماندار ازکنگاور به سرپل ذهاب رفتیم . درحال دفاع ازپادگان بودیم که فرماندارزخمی شد . بااین حال به نبرد ادامه داد. دراین حال یک منافق که همراه متجاوزین بعثی بود به ما گفت اگر مایل هستید اسیرشوید بیائید ماشما را به عراق ببریم ولی اگرمقاومت کنید کشته خواهید شد. فرمانداربه او جواب داد : دراینجا کسی نیست که ذلت اسارت یا پشت¬کردن به نبردرا بپذیرد . فرمانداراین را گفت و آن منافق و همپالکی¬های بعثیش رابه رگبار بست . درهمین حال عده¬ای ازمتجاوزین بعثی به ما حمله کردند ودرهمین ماجرا تعدادی ازما ازجمله فرماندار شهیدشدند. استاندار باختران میگفت ۶ماه بود که به این برادرمان اصرار میکردیم فرمانداری کنگاور را بپذیرد . او فقط یک شرط داشت و آن این بود که هروقت خودش تشخیص بدهد لازم است به جبهه برود ، نیازی به کسب موافقت ازمقامات بالاتر نداشته باشد و به تشخیص خودش راهیِ جبهه شود . بالاخره این شرط را پذیرفتیم و او فرماندارشد وحالا اینطور عاشقانه به دیدار معبودرفت . نمونه دیگر مربوط به مردم است . درراه بازگشت ازجبهه ، شب درکنگاور ماندیم . مسئول تدارکات جبهه درآن منطقه را درمنزل امام جمعه دیدیم . اومیگفت دیشب به ۳۷روستا خبردادیم برای جبهه ، نان وماست لازم داریم . تاامروزظهریعنی درمدت یک نصف روز فقط از۵روستا ، ۳کامیون خاورنان و ۲وانت تویوتا ماست آوردند. با این آمادگی که مردم دارند و باآن حضورگسترده¬ای که درجبهه¬ها پیدامیکنند ، هیچ سرنوشتی برای منافقین جزتبدیل شدن دشت حسن¬آباد به گورستان آنها وجود نداشت ، سازمان سیا وصدام هرتحلیلی میخواهند داشته باشند. بدین ترتیب بازهم به این نقطه میرسیم که آنچه درعملیات مرصاد برسر منافقین آمد خواست خدابود. خدااراده کرد این عناصر کوردل که سرسپردگی به صدام کافر و ریگان و ارتجاع عرب را برخدمت به مردم مظلوم وطنشان ترجیح میدهند را گرفتار عذاب خودنماید و آنها رابدست مؤمنین ، راهیِ جهنم کند .( ان ربک لبالمرصاد )