دادگاه محاکمه عبدالرحمان آزمایش



دادستان : بسم الله القاصم الجبارین . ریاست محترم دادگاه انقلاب اسلامی مرکز ، ایدک الله تعالی . محترماً کیفرخواست صادره علیه متهم ، آقای عبدالرحمن آزمایش ، به شماره شناسنامه ۱۵۶۱ ، متولد ۱۳۳۰ ، متأهل ، تبعه ایران ، اهل تهران خیابان جمهوری اسلامی ، عضو مرکزیت تشکیلات اتحادیه کمونیست های ایران ، که در تاریخ ۲۴/۴/۶۱ دستگیر گردیده ، متهم است :

۱. عضو کادر مرکزی تشکیلات الحادی و محارب اتحادیه کمونیست های ایران . (صفحه ۱۲ – ۱۰)

۲. گرداننده و مسئول سازماندهی کل تشکیلات ( کمیته تهران ) ؛ توضیح اینکه کلیه نیروهای فعال در شاخه های محلات ، ارتباطات کارگری و تدارکات ، زیر پوشش کمیته تهران تحت مسئولیت وی قرار داشت . (صفحه ۱۰ – ۷)

۳. مسئول بخش کارگری سازمان ، توضیح این که یکی از مسئولیت های عمده این بخش ، نفوذ در کارخانه ها و به انحراف کشیدن و جذب کارگران به تشکیلات مذکور بوده . از جمله می توان از کارگران کارخانه های چیت ری ، تولید دارو ، کفش ملی ، هوفست ، مینو و ایران ناسیونال را نام برد . (صفحه ۷)

۴. شرکت در کنگره سوم سازمان و انتخاب وی به عنوان مسئول کارگری سازمان در همین کنگره . (صفحه ۱۰)

۵. نامبرده چون یکی از اعضای کنفدراسیون در آمریکا بوده و همچنین فردی بسیار فعال و مجرب می باشد ، از همان ابتدای عضویت در این سازمان ضد الهی ، کراراً ارتقای رده گرفته ، تا جائی که طی مدت کوتاهی به کنگره سازمان راه یافته و مسئولیت های عملی بسیاری به او واگذار شده است و تا زمان دستگیری همچنان در حوزه بالای سازمانی خود به فعالیت های تشکیلاتی ادامه می داده است .

همان طوری که قبلاً توضیح داده شد ، یکی از مسئولیت های نامبرده در ارتباط با سازمان متبوعش ، مسئولیت کارگری سازمان بوده ، که چندین کارخانه یاد شده را وی سرپرستی و هدایت می نموده ، نامبرده هدایت کلیه اعتصابات و حرکت های ضد انقلابی که توسط افراد گروهک مزبور در حوزه آن کارخانه ها صورت می گرفته به عهده داشته و همچنین در زمانی که مسئولیت تشکیلات تهران را به عهده داشته ، کلیه فعالیت هائی را که در تهران توسط این سازمان انجام می گرفته ، کلاً تحت مسئولیت سازمانی متهم قرار داشته است .

و به عنوان نمونه به چند مورد اشاره می شود : همان طور که مستحضر هستید حرکت به اصطلاح مسلحانه سربداران ابتدا قرار بود در تهران صورت بگیرد و لذا بایستی مقدمات تدارکاتی این حرکت آماده شود ، ولی به دلایلی منتفی و به جنگل های آمل کشیده شده و متهم در نقل و انتقال سلاح های سازمانی که در چندین چمدان جاسازی شده بود ، توسط اعضای تحت مسئولیتش نقش داشته است .

مورد دیگر ، مشارکت مؤثر در انتقال مسئول تشکیلات سربداران (حسین ریاحی) به جنگل بوده و دهها نمونه عملی دیگر که می توان به راحتی تشخیص داد ، که مسئول کمیته تهران در استخوان بندی یک سازمان الحادی و محارب یعنی چه ؟

لذا با توجه به مراتب فوق ، مجرمیت نامبرده از نظر این دادسرا محرز است ، لذا از محضر دادگاه محترم تقاضای صدور کیفر شرعی را دارم .

دادستانی انقلاب اسلامی مرکز .

سید اسدالله لاجوردی .

آیت الله گیلانی : آقای سید عبدالرحمن آزمایش ، کجایی هستی ؟

آزمایش : تهرانی هستم .

آیت الله گیلانی : شما مسئولیت کمیته این اتحادیه را در تهران داشتید یا نه ؟

آزمایش : بله .

آیت الله گیلانی : شما می دانید که از فرزندان عزیز کمیته آمل با آتش اتحادیه شما چهار نفر شهید و حدود ۷ نفر مجروح شده اند . درود حق به روان پاک شهدای آمل ، عموماً و شهدای کمیته آنجا ، خصوصاً . خب موارد اتهامات خود را شنیدی ، تکراراً می خوانم : " عضو کادر مرکزی تشکیلات الحادی و محارب اتحادیه کمونیست های ایران " درست است ؟

آزمایش : بله .

آیت الله گیلانی : " گرداننده و مسئول سازماندهی کل تشکیلات کمیته تهران ، توضیح این که کلیه نیروهای فعال در شاخه های محلات ، ارتباطات ، کارگری و تدارکات زیر پوشش کمیته تهران ، تحت مسئولیت وی قرار داشته است . " درست است ؟

آزمایش : بله .

آیت الله گیلانی : " مسئول بخش کارگری سازمان ، با این توضیح که یکی از مسئولیت های این بخش نفوذ در کارخانه ها و به انحراف کشیدن و جذب کارگران به تشکیلات مذکور بوده که از آن جمله می توان به کارگران کارخانه های چیت ری ، تولید دارو ، کفش ملی و ... را نام برد ، " این هم درست است ؟

آزمایش : بله .

آیت الله گیلانی : بند چهارم " شرکت در کنگره سوم سازمان و انتخاب وی به مسئولیت کارگری سازمان در همان شورا ." دیروز آقای طلوعی می گفت کنگره نبوده ، شورا بوده ، واقعاً کنگره بوده یا شورا ؟

آزمایش : فرقی نمی کند ، بعضی ها کنگره می گویند ، بعضی ها شورا .

آیت الله گیلانی : خوب بفرمایید ، شما در ارتباط با سربداران چه رتبه ای داشتید ؟

آزمایش : همان طور که در کیفر خواست عمومی مطرح شد ، زمانی که این بحث قیام فوری مطرح بود ، ابتدا قرار بود در تهران این کار را انجام بدهند ، در آن زمان من با این نظر مخالف شدم . البته این مخالفت نه به صورت یک دلیل اساسی ، بلکه بیشتر به حالت مخالفت با دلایلی بود که از آن طرف مطرح می شد ، مثلاً عنوان می شد که اگر این کار را بکنیم ، مردم با ما می آیند .

خوب من به طور حسی می گفتم این غلط است و نتیجه ندارد . به این طریق من به عنوان مخالف این جریان شناخته شدم . منتهی تصمیم گیری شد و به صورت مصوبه در آمد و گفتند باید در تهران انجام شود . دو نفر را به کمیته تهران فرستادند که یک نفر از نظر عملی ، کار را در دست بگیرد و فردی هم بیاید به کمیته تهران و توضیحات سیاسی بدهد .

بالطبع من نمی توانستم دیگران را قانع کنم . کاک اسماعیل و فرد دیگری به نام سید یا شهاب از کادر مرکزیت آمدند و یکی دو جلسه صحبت کردند تا بچه های کمیته تهران و مستقیماً با استدلالات آشنا بشوند و کارهای عملی شروع بشود .

بعد از این ، اسماعیل وارد کار شد ، یعنی اسماً من مسئول کمیته تهران بودم و عملاً او . نه تحت عنوان این که این مخالف است ، بلکه تحت عنوان اینکه کاری از دست من بر نمی آید ، او کار را در دست گرفت و آن زمان همان طور که از اسم " قیام فوری " بر می آید ، سرعت عمل خیالی مورد نظر بود و به این جهت کسی را احتیاج داشتند که به طرح معتقد باشد و کار را به سرعت جلو ببرد .

پس از بحث سیاسی دو نفر از اعضای کمیته تهران موافق شدند ، ولی بقیه قانع نشدند . ولی مرکزیت تصمیم گرفت ، علیرغم تمام اینها ، این کار را انجام دهد . اسماعیل به همراه یکی دیگر از افراد کمیته تهران که مسئول امور داخلی تشکیلات تهران بود ، امر پخش اسلحه را به عهده گرفتند که من در جریان کار نبودم . چون اسماعیل مسئول نظامی بود ، او از طرفی با انبار اسلحه ارتباط داشت و از طرف دیگر ، مستقیماً با کمیته تهران در تماس بود و اسلحه ها را به صورت چمدان هایی به آنها تحویل داد .

اواخر مرداد ماه یا اوایل شهریور ماه ، هم سید و هم مرکزیت به این نتیجه رسیدند که چون کمیته تهران به هر دلیلی به این کار پر اهمیت اعتقاد ندارند ، بالطبع شکست از قبل تضمین شده است . به این جهت این جریان منتقل به شمال شد و اسماعیل و آن دو نفر دیگر که با این کار موافق بودند ، به شمال رفتند و بقیه ماندند و بقیه اعضا و هواداران نیز همان طور که یکی از آقایان گفت به صورت داوطلبی رفتند .

در رابطه با چمدان های اسلحه ، بعداً به من اطلاع دادند ، یکی از آنها جایش مناسب نیست و باید عوض شود ، من هم از اعضای کمیته تهران سؤال کردم ، کی می تواند این چمدان را مخفی بکند ؟ که یکی از این اعضا گفت می تواند و این کار را انجام داد .

آیت الله گیلانی : شما اگر پیامی دارید می توانید بیان کنید ، شما جرمتان روشن است ، یعنی این تشکیلات شما علاوه بر الحاد ، مقابل ۴۰ میلیون جمعیت واقع شده بود ، یعنی یک گناه ملی و یک گناه الهی دارد . شما مغز متفکر این سازمان بوده اید و جرم شما با جرم آقای جهانگیر احمدی خیلی فرق می کند .

گناه امثال جهانگیر احمدی از ناحیه امثال آقای طلوعی ، ریاحی و آزمایش است . شما سبب اغوای این فرزندان شدید و این حادثه خونین به وجود آمد ، که البته به نفع جامعه مسلمین شد و شما که آدم با شعوری بودید ، تلاش کردید که این گروه شکسته نشود .

این گروه با رفتن به جنگل جرم خودشان ، بلکه مجازات شان را اعلام کردند که ما سربدارانیم ، یعنی بعداً که ما را دستگیر کردید ، سر ما باید بالای دار برود . واقعاً اینها جزای خودشان را با زبان خودشان اعلان کردند .

جنابعالی مغز متفکر بودید و گناه شما و امثال شما در این اتحادیه ، اغوا کردن و به انحراف کشیدن افکار بوده ، جرم شما مشخص و کیفر شما را هم گروه شما با زبان خودشان تعیین کرده اند . در عین حال دادگاه ، دادگاه انقلاب اسلامی است و " ما برای وصل کردن آمدیم ، نی برای فصل کردن آمدیم ."

شما اگر از این جمعیتی که آمده اند ، تقاضا و درخواستی دارید می توانید صحبت کنید که بعداً راه برای دادگاه باز باشد تا با این جمعیت نجیب بتواند صحبت کند .

آزمایش : من مطلب دفاعی ندارم . تمام مطالبی که صحبت شد صحیح بود . فقط امیدوارم خدا از گناهان من بگذرد و ظرف مدت کوتاهی که من با این سازمان بوده ام ، همان طور که در کیفر خواست مطرح شده ، نقش فعالی داشتم و به اندازه تمام آنها که قدیمی بودند یا از من بیشتر توی سازمان بودند ، برای اهداف سازمان فعالیت کردم و از این نظر امیدوارم که خدا مرا ببخشد و همین طور امت شهید پرور و امام امت مرا ببخشند ، عرض دیگری ندارم .

آیت الله گیلانی : متشکر ، بفرمایید .