دادگاه محاکمه نسرین جزایری


دادستان : بسم الله القاصم الجبارین ؛ ریاست محترم دادگاه انقلاب اسلامی مرکز ، با احترام کیفر خواست صادره علیه متهم به مشخصات زیر تقدیم می گردد :

خانم نسرین جزایری ، فرزند هادی با نام مستعار پروانه ، به شماره شناسنامه ۱۲۰۱ ، متولد ۱۳۲۹ ، متأهل ، تبعه ایران ، اهل و مقیم تهران – شهرک غرب ، عضو فعال تشکیلات اتحادیه کمونیست های ایران ، تاریخ دستگیری ۲۹/۰۴/۶۱ .

• موارد اتهام :

۱. عضو و مسئول " کمیته پیک " تشکیلات الحادی و محارب اتحادیه کمونیست های ایران . (صفحه ۷)

۲. ارتباط با پیک تهران و مبادله محموله سازمانی در سر قرارها و ارتباط با پیک شهرستان های خوزستان ، شیراز ، اصفهان ، تبریز ، شمال ، کردستان ، مشهد ، قزوین ، اراک ، باختران و زنجان . (صفحه ۲۷ و ۲۵)

در این رابطه به مختصری از شرح وظایف پیک سازمان اشاره می گردد : توسط متهم با نمایندگان شهرستان هایی که به آنها اشاره شد ، ارتباط برقرار می شده است و در این ارتباطات محموله هائی از طرف سازمان به پیک شهرستان های مربوط توسط متهم داده می شده که شامل :

• نت ها و ملات های دست نویس مسئولین سازمان و اعضای مرکزیت که در آنها رهنمودها و دستورالعمل های تشکیلاتی نوشته می شده .

• نشریات داخلی سازمان که حاوی مواضع و نظریات مدون سازمانی بود و به این طریق شهرستان مربوطه در جریان مسایل درون گروهی تشکیلات قرار می گرفته است .

۳. توزیع نشریه سازمان با نام " حقیقت " ارگان علنی اتحادیه کمونیست ها و از طرف دیگر هر محموله ای که در آن نارسائی ها و نیازها و همچنین کمک های مالی جمع آوری شده از اعضا و هواداران شهرستان مربوطه را به ضمیمه داشته ، توسط متهم تحویل و به مسئول کل تشکیلات داده می شده است . (صفحه ۲۸ و ۱ و ۲)

۴. در اختیار گذاشتن محل شرکت بی.اچ.ام متعلق به پدرش به سازمان جهت پیشبرد امور تشکیلات . (صفحه ۲۳)

۵. اقدام جهت اجاره یک شرکت پوششی برای سازمان که این شرکت تا جریان حمله وحشیانه عوامل سازمان به آمل در اختیار تشکیلات اتحادیه بوده است . (صفحه ۲۸)

۶. مخفی نمودن مسئول کل تشکیلات جنگل ، آقای حسین ریاحی با نام مستعار ناصر بزرگ در منزل مسکونیش پس از واقعه خونین ۶ بهمن آمل .

( توضیح این که شخص مذکور در حمله به شهر آمل از ناحیه پا زخمی شده و از این منزل به عنوان محل امنی تا بهبود وضع جسمی خود استفاده می کرده است .)

۷. در اختیار گذاشتن اتومبیل خود جهت فعالیت های تشکیلاتی . (صفحه ۲۳)

۸. اختفای اسناد درون گروهی سازمان در باغچه منزل مسکونیش .

قابل توضیح این که این اسناد شامل دست نویس ها و جزوات سازمانی ، تحلیل ها و رهنمودهای تشکیلات در رابطه با جریانات کردستان . میکروفیلم ، عکس ها و تصاویر اعضای سربداران در جنگل و همچنین کارت های شناسائی ، مدارک و حکم های سپاه پاسداران و بسیج و غیره که از طریق به شهادت رساندن افراد این ارگان ها در درگیری ۲۲ آبان به دست آورده بودند می باشد . (صفحه ۳۰)

۹. نگهداری یک میلیون ریال وجه نقد سازمانی و عودت تدریجی آن به تشکیلات و همچنین نگهداری ۱۰۰۰ دلار وجه سازمانی که این مبلغ نیز به دستور مسئول تشکیلات به یکی از اعضا داده شده است .

۱۰. وی در ارتباط با مسأله جنگل و قیام مسلحانه علیه نظام جمهوری اسلامی ایران به عنوان یکی از مهره های مهم تشکیلاتی در سازمان به این نظر رأی مثبت داده است . (صفحه ۳۰)

• گردش کار پرونده :

متهم طی بیش از سه سال فعالیت سازمانی با تشکیلات محارب و الحادی اتحادیه کمونیست های ایران نقش ویژه ای در پیشبرد اهداف ضد الهی و ضد مردمی سازمان داشته و علاوه بر نیروی انسانی خود که مدت های مدید ، وقف خدمت به سازمان نموده ، امکانات بسیاری در این رابطه در اختیار سازمان گذاشته و هیچگونه مضایقه ای در این راه ننموده است .

در این رابطه تایپ کتاب ها و جزوات سیاسی منجمله کتاب های " مسئله ارضی " ، " انقلاب مشروطه " از خدمات به اصطلاح فرهنگی نامبرده به سازمان می باشد و در طی این فعالیت ها ارتباط مستقیم با مرکزیت تشکیلات داشته است .

لازم به تذکر است که وی پس از دستگیری به هیچ وجه روحیه همکاری با دادستانی نداشته و حقایق خود را کتمان نموده است . موارد اتهامی ذکر شده مستند به گزارشات و اقاریر متهم در مراحل بازجویی بوده و مجرمیت و سرسپردگی متهم از نظر دادسرای انقلاب اسلامی مرکز محرز و مسلم است . از حضور ریاست محترم دادگاه های انقلاب اسلامی تقاضای اشد مجازات را برای متهم دارم .

دادستان انقلاب اسلامی

سید اسدالله لاجوردی

آیت الله گیلانی : شما کجائی هستید ؟

جزایری : تهرانی .

آیت الله گیلانی : شوهر شما کیست ؟

جزایری : مسعود اسدی .

آیت الله گیلانی : ایشان هم از افراد همین سازمان بودند ؟ دستگیر شده ؟

جزایری : بله .

آیت الله گیلانی : خوب ، کیفر خواست شما خوانده شد ، بند اول " شما عضو و مسئول کمیته تایپ بوده اید ؟ "

جزایری : من دو سال و نیم در آمریکا بودم ، بعد از ۶ ماه جذب کنفدراسیون احیا شدم . در سال ۵۷ به ایران آمدم ، در سال ۵۸ از طرف بچه های اتحادیه در اینجا با من تماس گرفته شد . از اواسط سال ۵۸ من یک هوادار تشکیلاتی بودم و مسئولیت پیک را گرفتم که مسئولیت زیاد مهمی نبود .

قرارهای تشکیلاتی از طرف مسئول تشکیلات مشخص می شد و از طرف مسئول تشکیلات شهرستان های دیگر هم مشخص می شد و من قرارها را اجرا می کردم . چیزی را که به من می دادند به پیک شهرستان ها می دادم و چیزی را هم که آنها می آوردند می گرفتم و به مسئولم می دادم .

این مسئولیت از اواسط ۵۸ تا پاییز۶۰ با من بود که به همراه یک نفر دیگر این کار را می کردم . اسم آن فرد تقی بود که در پاییر ۶۰ از اتحادیه برید و در همان موقع هم مسئولیتم را به دو نفر دیگر تحویل دادم و بعد از آن دیگر پیک شهرستان ها نبودم .

آیت الله گیلانی : شرح وظایف پیک سازمانی را که اینجا توضیح داده اند، مورد قبول شماست؟

جزایری : درست است . نت هایی که مسئول تشکیلات (که یک دوره فرامرز و یک دوره وحید بود) می دادند ، به اضافه نامه های داخلی به شهرستان ها می دادیم . در مواردی که شهرستان ها کوچک بودند و امکانات چاپ نداشتند ، روزنامه هم می گرفتند .

این که در یکی از بندهای کیفر خواست نوشته اند توزیع " حقیقت " به صورت پخش نبوده ، درست است ، اما شهرستان هایی مثل قزوین که امکان چاپ نداشت ، ۶۰ – ۵۰ تا روزنامه می گرفتند .

آیت الله گیلانی : پس تمام این فصول بند دوم را قبول دارید ؟

جزایری : بله .

آیت الله گیلانی : در اختیار گذاشتن محل شرکت پدر خود را هم قبول دارید ؟

جزایری : بله ، یعنی اساساً خودم برای کار تایپ از آن استفاده می کردم .

آیت الله گیلانی : " اقدام جهت اجاره یک شرکت پوششی برای سازمان " ، این را هم قبول دارید ؟

جزایری : بله .

آیت الله گیلانی : بند پنجم " مسئول تایپ نشریات درون گروهی سازمان و همچنین دسته بندی و جاسازی آن جهت انتقال به پیک های کل ایران که مشروحاً بیان شد " .

جزایری : از اواسط سال ۵۸ که من به عنوان هوادار تشکیلاتی متشکل شدم ، تا پایان سال ۶۰ کار تایپی هم می کردم . کس دیگری به اسم فرهاد هم بود که در پاییز ۶۰ از اتحادیه برید. در سال ۶۰ و ۶۱ من به خاطر بیماری فلج عصبی دیگر کار تایپی نکردم و یا اگر کرده باشم ، خیلی جزئی بوده و در پرونده توضیح داده ام .

آیت الله گیلانی : " مخفی نمودن مسئول کل تشکیلات جنگل ، آقای ریاحی با نام مستعار ناصر بزرگ " .

جزایری : درست است ، ولی آن موقع که این کار را کردم نمی دانستم که ایشان مسئول کل تشکیلات سربداران هستند . خودشان هم می دانند که من آگاهی نداشتم .

آیت الله گیلانی : ایشان را شما در منزل خودتان مخفی کردید ؟

جزایری : بله ، به مدت ۱۵ روز . زمانی که به خانه ما آمدند ، خوب شده بودند ، از اواسط اسفندن بود . در صورتی که ۶ بهمن ایشان تیر خورده بودند . حدود یک ماه و نیم از آن تاریخ می گذشت و حدود ۱۵ روز یعنی تا عید ۶۱ در منزل ما بودند .

آیت الله گیلانی : " در اختیار گذاشتن اتومبیل خود جهت فعالیت های تشکیلاتی ."

جزایری : من این را در بازجویی توضیح داده ام . سازمان خودش اتومبیل داشت ، همان تقی که در کار تایپ با من بود آن را می راند ، فقط در چند مورد محدود از اتومبیل من استفاده کرده اند ، که قبلاً صادقانه توضیح داده ام .

آیت الله گیلانی : " اختفای اسناد درون گروهی سازمان در باغچه منزل مسکونیت ."

جزایری : درست است ، ولی من نمی دانم که این مدارک چه بوده . این را گویا بعداً اضافه کرده اند . چون آن زمان که این اسناد مخفی شد ، خرداد یا تیر ۶۰ بود و این اسناد مال بعد از بهمن است و چون آقای ریاحی در منزل ما بودند ، گویا بعداً اینها را مخفی کرده اند .

آیت الله گیلانی : بند نهم " نگهداری یک میلیون ریال وجه نقد سازمانی ؟ "

جزایری : بله در یک مورد فرامرز به من ۰۰۰/۱۰۰ تومان پول داد و من دو هفته نگه داشتم و بعد هم به تدریج از من گرفت .

آیت الله گیلانی : این دلارها را هم اقرار می کنید ؟

جزایری : بله ، اینها کمک مالی بود که دانشجویانی که از خارج آمده بودند به سازمان کردند و من هم به کس دیگری رد کردم .

آیت الله گیلانی : توضیح بدهید که چه مقدار در حادثه جنگل مؤثر بوده اید ؟ چون در بند دهم ذکر شده که در ارتباط با مسئله جنگل و قیام مسلحانه علیه نظام جمهوری اسلامی یکی از مهره های مهم تشکیلاتی بوده و به این نظریه رأی مثبت داده اید .

جزایری : من مهره مهم تشکیلات نبوده ام و کارم مشخص است ، زمانی که هوادار تشکیلاتی بودم و در سال ۵۹ یا ۶۰ که به عضویت در آمدم ، کارم یکی بوده ، یعنی ارتقاء پیدا نکرده ام که به اصطلاح عضو فعال باشم . ولی چه کسانی که رأی مثبت دادند و چه کسانی که اسلحه به دست گرفتند ، همه جرم شان یک اندازه است ، ما همه در یک اردوگاه بودیم و همه به یک اندازه مقصر هستیم .

آیت الله گیلانی : شما حالا در چه موضعی هستید ؟

جزایری : برادر دادستان گفتند که من موقع دستگیری همکاری نکردم و در موضع همکاری نبودم . زمانی که من اینجا آمدم ، تمام مسائل اصلی من به وسیله مسئولم گفته شده بود و بقیه مسائل هم به وسیله خود من اقرار شد و هیچ انگیزه ای وجود نداشت که بخواهم مسائل را کتمان کنم .

اطلاعات من در همین حد بود که تماماً داده ام . فقط در یک مورد به من پیشنهاد مصاحبه شد ، من صادقانه نه گفتم که نمی توانم منافقانه صحبت کنم ، به من اجازه فکر و جمع بندی از عملکرد خودم را بدهید .

آیت الله گیلانی : مصاحبه تلویزیونی شما همین است که اینجا نشسته اید . مردم ایران شما را می بینند ، دست شما با تسبیب در حادثه خونین آمل دیده می شود ، شما حالا چه موضعی دارید ؟ یعنی با این سازمان الحادی ، آن صفا و وفای سابق را دارید ؟

جزایری : من بعد از جمع بندی به این موضع رسیده ام که اگر چه حداقل نیت خدمت به مردم و کشورم را داشتم ، ولی به خاطر این که توجه نکردم مردم در چه راه و مسیری هستند از مردم جدا افتادم ، تا بالاخره در مقابل شان قرار گرفتم .

به خاطر همین پیامی برای تمام جوان های مملکت دارم که اگر ادعای طرفداری از مردم می کنند ، این را بدانند که در درجه اول باید از مکتب و راهی که مردم به آن اعتقاد دارند طرفداری کنند و گرنه دیر یا زود در مقابل مردم قرار می گیرند .

آیت الله گیلانی : من به شما توصیه می کنم ، نصیحت می کنم ، اطلاعات تان را در مورد کارهایی که اینها کرده اند ، صادقانه بنویسید و برای دفتر دادگاه بفرستید تا ما روی پرونده شما ، شاید بتوانیم یک نظری بدهیم .