"آفتاب مطهر"(7)

شهید مطهری به اقتضای روحانی بودنش ، علاقمندان را در حوزه ، دانشگاه و جامعه با مسائل دینی و پرورش های مذهبی آگاه می ساخت ، معارف دینی را تبیین می کرد و به موازات این حرکت اعتقادی _ تربیتی ، از فرهنگ اسلامی در برابر یورش های فرهنگی دفاع می کرد .

Bookroom.ir File 3945

« فصل سوم »

مدرس وارسته

• نماد تکریم معلم :

روز معلم نماد احترامی است که اسلام ، پیشوایان دین و انقلاب اسلامی برای دانش آموز و معلم قائل اند . این سنت اجتماعی _ فرهنگی پسندیده ای است که دست کم در یک روز از سال و گاه در یک هفته ، توجه آحاد جامعه و مراکز علمی و نهادهای کشور را به سوی این موضوع جلب می کند .

انسان به طور طبیعی در معرض فراموشی است و این نامگذاری ها عنوانی را در اندیشه ها زنده می کند و مردم از آثار و برکات آن بهره مند می شوند . در فرهنگ اسلامی نام معلم جایگاهی بس والا دارد و در درجه نخست خدای متعال این ویژگی را به خویش اختصاص داده است ، آنجا که می فرماید :

« اقْرَأْ وَرَبُّكَ الْأَكْرَمُ * الَّذِي عَلَّمَ بِالْقَلَمِ * عَلَّمَ الْإِنسَانَ مَا لَمْ يَعْلَمْ ، بخوان و پروردگارت ارجمندترین است ، خدایی که با قلم آموزش داد و به آدمی آنچه را نمی دانست ، بیاموخت .» (علق/ 5-3)

یا « الرَّحْمَنُ * عَلَّمَ الْقُرْآنَ ، (اعل علّم خداست) ، پروردگاری که به انسان آموخت آنچه را نمی دانست » (رحمن/ 2 – 1)

یعنی منشاء همه دانسته های ما حق تعالی است . اوست که زمینه دانش و معرفت را برایمان فراهم کرده و برخی امور را بگونه مستقیم و بدون واسطه به ما آموخته است .

همه می دانیم که روزی ما دست خداست « اِنَّ الله هُوَ الرَّزاق » ولی این روزی ها از راه اسباب و ادواتی به ما می رسد ، خورشید می تابد ، آب دریا گرم می شود ، بخار می گردد ، ابر تشکیل می شود و سپس باران می بارد و موجب رویش دانه ها می شود و بدین سان ، غلات ، حبوبات و میوه ها به دست ما می رسد :

ابر و باد و مه و خورشید و فلک در کارند/ تا تو نانی به کف آری و به غفلت نخوری

کسی که می خواهد نانی به کف آورد ، باید زحمت بکشد تا بهای آن را به دست آورد . اینها یک جور روزی است که از راههای گوناگون و پس از پیمودن مراحلی طبیعی و اکتسابی ، به ما اختصاص می یابد ، اما یک بار خداوند برای مریم ، وقتی در اتاقش سرگرم عبادت بود روزی فرستاد ، همچنین حضرت عیسی به تقاضای حواریون از خدا خواست یک سفره آسمانی نازل کند تا آنها از آن برکت تناول کنند و دعایش برآورده شد .

در زمینه علم و معرفت نیز اینگونه است ، انسان با استاد یا کتاب مطالبی را می آموزد که شخصی دیگر آن را تدوین یا ابداع کرده است . البته چگونگی فراگیری به ظاهر وابسته به استاد و دانشمندان علوم و معارف است ، ولی خداوند این ظرفیت ، توانایی و خلاقیت را در ذهن و نهاد آنان به ودیعه نهاده تا در اختیار تشنگان دانش قرار دهند ، ولی گاه خداوند بدون واسطه برخی را دانشور و صاحب معلومات می سازد .

پبامبر اکرم (ص) نه درسی خواند و نه چیزی می نوشت ، قرآن می فرماید : « وَمَا كُنتَ تَتْلُو مِن قَبْلِهِ مِن كِتَابٍ وَلَا تَخُطُّهُ بِيَمِينِكَ إِذًا لَّارْتَابَ الْمُبْطِلُونَ ، تو پیش از قرآن هیچ کتابی را نمی خواندی و به دست خویش کتابی نمی نوشتی ، اگر چنان بود ، اهل باطل به شک می افتادند .» (عنکبوت/48)

بنابراین دانش دو گونه است و معلم هر دو خداست ، ولی یکی با چندین واسطه و دیگری بدون واسطه ، برخی دانش ها بدون واسطه موجب سعادت انسان می گردد و برخی دیگر با واسطه . سعادت ها گاه موقت اند و حداکثر تا زمان مرگ آدمی پایدارند ، مانند تشکیل خانواده ای خوب ، زندگی راحت و محبوبیت اجتماعی .

اما سعادتی ارزشمند است که در روح انسان باقی بماند . ایمان به خدا ، اعتقاد درست ، اندیشه عالی و معرفت و بصیرت عمیق ، بدون واسطه سعادت آفرین اند . البته همه آنان که برای پیشرفت دانش می کوشند ، شایسته احترام اند ، ولی دانشی که با راه حق و مسیر توحید ، نبوت و امامت فاصله دارد و واسطه های زیادی را می پیماید ، آسیب زا می شود و ممکن است به جای آن که جامعه ای را از سعادت ، آرامش و امنیت برخوردار سازد ، هزاران انسان بی گناه را از بین ببرد ، مانند اختراع بمب اتم .

این مقدمات بیان شد تا به مسئله اصلی بپردازیم ، چرا سالروز شهادت مطهری روز معلم نامیده شد ؟ برای این که دانش او با دیگران تفاوت داشت ، معارفی که او از راه تدریس ، سخنرانی و نوشتار به آگاهی مردم می رسانید ، به طور مستقیم در سعادت انسان ها مؤثر بود ، او دانسته های خویش را از قرآن و سنت و فرهنگ اهل بیت (ع) آموخته بود .

دانشی که مطهری به ما آموخت و با کتاب هایش همچنان به ما می آموزد در روح تحول ایجاد می کند ، انسان را دین شناس ، خدا باور و حق جو می گرداند و به او یادآور می شود که خویش را برای یک زندگی جاوید مهیا سازد ، حیاتی بس مهمتر و پایدارتر از زندگی دنیوی .

کسی که می خواهد به آن سرای گام نهد، نباید دست خالی باشد و خدای ناکرده پرونده ای تباه برای خویش تنظیم کند ، استاد مطهری به علاقمندان آموخت که سعادت ابدی آرامش دنیوی را نیز تأمین می کند .

بدین سان چنین شخصیتی که افکار و معارفش تا عمق روح و دل و وجدان ما نفوذ کرده و برایمان سعادتی پایدار و همه جانبه به ارمغان آورده است ، حقش بیشتر از معلمان علوم و فنون دنیایی است ، دانش هایی که به کمک آنها حداکثر می توانیم در دنیا راحت تر و با آسایش بیشتری زندگی کنیم .

امروزه حتی دانشمندان غربی اعتراف کرده اند که فناوری ها و محصولات تمدن جدید ، چون با ایمان ، عاطفه و عدالت فاصله دارد ، پیامدهایی ناگوار به دنبال آورده است و خانواده ها در کشورهای توسعه یافته صنعتی و مدرن به لحاظ کم رنگ شدن روابط عاطفی دچار مشکلات بسیاری شده اند . البته اگر این دانش ها با ایمان و خدا باوری همراه شوند ، رشد بهتری خواهند کرد و از چنین آفت هایی در امان خواهند بود .

به هر روی ، دانش در اسلام به خودی خود ارزشمند و شایسته احترام است ، ولی ارزش تمام علوم و معلمان رشته های علمی ، با هم یکسان نیست . شهید مطهری افزون بر معلمی ، مربی هم بود . او در روح و جان انسان ها تأثیر می گذاشت و ایمان آنان را تقویت می کرد و در معاشرت ها و رفت و آمدها ، افراد را به حیاتی الهی و معنوی فرا می خواند .

افراد بسیاری در اثر ارتباط با او مسیر زندگی خود را دگرگون کرده اند و در راه تعالی و پیشرفت معنوی گام نهاده اند .

بنابراین باید بر پایه فرهنگ اسلامی در ارزش گذاری برای علوم و معلمان دقت کنیم و آفرین بگوییم به کسانی که سالروز شهادت استاد مطهری را روز معلم نامیده اند تا همگان را با نماد معلمی آشنا کنند که نخست محور معلوماتش دانش خدادادی بی واسطه ، یعنی قرآن و سنت است ، دوم تأثیر دانشش در سعادت انسان ، بی واسطه و موجب آسایش و آرامش روحی و روانی و خوشبختی ابدی انسان هاست و سوم مربی افراد است . مطلبی که اینگونه معلمان می آموزند ، تنها انتقال یک مفهوم به ذهن نیست ، بلکه در روح و روان تأثیر می گذارد به زندگی انسان جهت می دهد .

با مطالعه کتاب ها و مقالات ایشان صفا و نورانیتی در وجود خواننده هویدا می شود که دلش می خواهد همنشین خوبان و پاکان شود و کاری کند که ذخیره ای برای آخرتش باشد و به جامعه و مردم خیر برساند . آموزه های اینان تنها انتقال مفاهیم نیست ، بلکه اثری آموزنده ، ارزنده و مؤثر بر روح و روان انسان می نهد و مسیر زندگی خواننده را به سوی خیر ، سعادت و قرب الهی سوق می دهد . (1)

• یک درس آموزنده :

شهید مطهری در یکی از سفرهایش به عتبات ، با یکی از بندگان شایسته خدا ملاقاتی داشت و درباره نماز ، حضور قلب و خشوع و خضوع در حال نماز سخن به میان آورده بود و از آن مرد بزرگ یک توصیه اخلاقی یا دستورالعمل برای افزایش حضور قلب در نماز درخواست کرده بود ، آن مرد بزرگ از ایشان پرسیده بود : " شما برای حضور قلب در نماز چه می کنید ؟ "

مرحوم آقای مطهری پاسخ داده بودند : " عالمان و بزرگان توصیه می کنند برای افزایش توجه و حضور قلب در نماز ، هر آیه ای که می خوانید یا هر ذکری که بر زبان جاری می سازید ، در آغاز معنایش را تصور کنید و همراه این توجه آیه را بخوانید یا ذکر را بگویید ."

آن بزرگ فرموده بود : " شما در نماز به مفاهیم توجه دارید ، یعنی به معانی که در ذهن شما شکل می گیرد ، پس چه وقت به خداوند توجه می کنید ؟! " (ما که توفیق همین را هم نداریم ) ولی شهید مطهری که این توفیق را داشت از آن سؤال دریافت که چقدر عقب است ، عمری زحمت کشیده و تمرین کرده بود تا بتواند به معانی و مفاهیم توجه کند ، اما توجه به مفاهیم ذهنی تا توجه به خدای متعال خیلی فرق دارد !

شهید مطهری در زمره استادانی بود که همت والایی داشتند ، او به لحاظ قیافه فیزیکی با امثال من و شما تفاوت چندانی نداشت ، ولی به لحاظ مراتب ایمان ، معرفت و قرب خدا ، بسیار با ما متفاوت بود .

اگر بخواهیم به راستی مبلغ دین ، مروج قرآن و نشر دهنده فرهنگ اهل بیت (ع) باشیم ، باید محکمات قرآن را که همه می فهمند و نیازی به تفسیر ، تبیین ، تأویلات متون و ... ندارند ، درست به کار گیریم . (2)

• در حوزه و دانشگاه :

وقتی در سال 1331 شمسی به قم آمدم ، سطوح عالی کفایه و مانند آن را می خواندم و استاد مطهری همان سال از قم به تهران رفته بود . آشنایی بنده با شهید مطهری بیشتر در زمینه کتاب اصول فلسفه و روش رئالیسم و حواشی او بر آن شکل گرفته بود ، این اثر تازه به چاپ رسیده و مورد توجه طلاب جوان قرار گرفته بود .

علاقه ما به استاد از همین جا آغاز شد و پس از آشنایی و رفت و آمد با علامه طباطبایی ، استاد مطهری را نیز در آنجا ملاقات می کردیم . وی گاه در مباحثه های گوناگون یا جلسات شب های پنج شنبه و جمعه شرکت می کرد . در سال های نخست البته ارتباط زیادی برقرار نشد ، به دلیل این که بیشتر فرصت آن شهید در دانشگاه سپری می شد و ما نیز سرگرم تحصیل در حوزه بودیم .

از هنگام آغاز نهضت روحانیت به رهبری امام خمینی (ره) که حرکت های اجتماعی و سیاسی در حوزه و دانشگاه و سایر قشرهای مردم شکل گرفت ، ارتباط ما با شهید مطهری بیشتر شد . گاه در زمینه مسائل سیاسی ، اجتماعی و موضوعات دینی ، نشست هایی داشتیم و از رهنمودها و تجربیات آن اندیشمند وارسته بهره می گرفتیم و این تا زمان شهادت وی ادامه داشت .

شهید مطهری به اقتضای روحانی بودنش ، علاقمندان را در حوزه ، دانشگاه و جامعه با مسائل دینی و پرورش های مذهبی آگاه می ساخت ، معارف دینی را تبیین می کرد و به موازات این حرکت اعتقادی _ تربیتی ، از فرهنگ اسلامی در برابر یورش های فرهنگی دفاع می کرد .

وی در فعالیت های سیاسی و اجتماعی نیز حضوری فعال داشت ، ولی در درجه نخست ، کارشناس دین بود ، سخنرانی در مجامع دینی و نشست های خصوصی ، تدریس در دانشگاه و حوزه (3) ، همه و همه به دلیل اهتمام بسیار او به نشر فرهنگ اسلام و دفاع از مبانی آن بود . به حق باید گفت مطهری از معدود افرادی است که ضرورت این موضوع را به خوبی دریافت و با تمام وجود برای پیشرفت آن کوشید . (4)

پی نوشت:

1. سخنرانی در جمع گروهی از کادر نیروی دریایی سپاه ، 12/2/1385

2. سخنرانی در جمع طلاب سپاه و بسیج کرمانشاه

3. در سال 1331 شمسی شهید مطهری در حالی که مدرسی مشهور به حساب می آمد ، به تهران هجرت کرد و به محض ورود به این شهر در مدرسه مروی آموزش فلسفه اسلامی را به شکل تطبیقی و مقایسه ای برای جویندگان حکمت و حقیقت آغاز کرد . در سلا 1333 از طرف دانشکده معقول و منقول (الهیاات و معارف اسلامی) یک فراخوانی برای استخدام دانشیار در رشته معقول صورت گرفت که مطهری آمادگی خود را برای این وظیفه اعلام داشت و مدتی به صورت آزمایشی مشغول کار شد که به دلیل قدرت علمی و تسلط بر روش های آموزشی و تربیتی و بیان جذاب ، تلاش وی مورد توجه دانشگاه قرار گرفت . از بیستم آبان 1334 این فعالیت را به طور رسمی ادامه داد و حدود بیست سال به نور افشانی در این سنگر علمی و آموزشی پرداخت .

یادآور می شود شهید مطهری در دانشکده الهیات و معارف اسلامی در دوره های کارشناسی و دکترا ، کلیات علوم انسانی (منطق ، فلسفه ، کلام ، عرفان ، اصول فقه ، فقه و حکمت عملی ) فلسفه (شرح منظومه ، الهیات شفا، مقاصد الفلاسفه غزالی ، تاریخ فلسفه ، تاریخ مجادلات اسلامی و روابط فلسفه و عرفان) تدریس می نمود . همچنین ایشان جلسات هفتگی تفسیر قرآن در سال 1352 در د انشگاه صنعتی شریف داشت . در دانشگاه تبریز ، مشهد ، ارومیه ، شیراز ، کرمان و آبادان هم به نور افشانی پرداخت و سخنرانی های جذابش در این مراکز مورد استقبال دانشجویان و استادان قرار گرفت . همچنین ایشان از یازدهم آذر 1350 به سمت مدیریت گروه آموزشی فلسفه و حکمت اسلامی دانشگاه تهران منصوب شد که تا دو سال این مسئولیت را عهده دار بود .

استاد مطهری علاوه بر آن که دروس اصولی ، فقهی و فلسفی را در حوزه با دیگر طلاب مباحثه می کرد ، خود در حوزه تدریس داشت و مطول ، شرح مطالع ، کشف المراد ، رسایل ، کفایه ، مکاسب ، شرح منظومه و اسفار را به علاقمندان درس می داد . مطهری بنا به توصیه امام خمینی (ره) از سال 1351 تا 1357 هفته ای دو روز به قم می رفت و در حوزه علمیه این شهر دروسی چون شناخت اصل علیت ، فلسفه هگل ، معارف قرآن ، مارکس و مارکسیسم ، منظومه ، نجات و اسفار تدریس می نمود .

در این ایام عشق ، صفا ، بی پیرایگی و بی تلکفی ایشان برای همه شاگردان درس بود ، در همان زمانی که استادان با سابقه دانشگاه ، با التماس در کلاس درس وی شرکت می کردند ، او به حکم وظیفه به قم می رفت ، خودروی شخصی نداشت و کسی هم وی را به مقصد نمی رسانید ، یعنی راننده ویژه نداشت ، خود تا میدان شوش می رفت و از آنجا با اتوبوس به قم عزیمت می کرد و این ویژگی وقت زیادی را از ایشان صرف می نمود .

(گلی زواره)

4. مصاحبه با استاد مصباح به مناسبت فرا رسیدن دهمین سالگرد شهادت آیت الله مطهری ، اردیبهشت 1369

 

"آفتاب مطهر"(۶)


فروردین 1403
شنبه 1 شنبه 2 شنبه 3 شنبه 4 شنبه 5 شنبه جمعه
1
2
3
4
5
8
9
10
11
12
16
17
18
19
20
22
23
24
25
26
27
28
29
30
31