2 کامیون اسلحه دمکرات‌ها برای تبریز!

14010711000083 Test PhotoN

از پشت گوشی صدایی گفت که آنجا تبریز است؟ شما خلق مسلمان هستید؟ خودم را گم نکردم و خیلی خونسرد جواب دادم که بله ما خلق مسلمان هستیم، دوباره آن فرد پشت خط گفت که اگر دو ساعت مقاومت کنید از طرف حزب دموکرات دو کامیون اسلحه به دست شما خواهد رسید و شما با آن اسلحه‌ها هر چه پاسدار است را بکشید تا ما برای تشکیل حکومت بیاییم و من هم ریز به ریز اطلاعات را از آن فرد گرفته و به دست فرماندهمان دادم.

محمدباقر گودرزی، متولد ۱۳۳۳، اهل مرند از جوانان انقلابی سال ۱۳۵۷ است و در همان روزهای ابتدایی تشکیل سپاه پاسدارن جزو نیروهای اول این نهاد انقلابی است.
 
او می‌گوید: بعد از تشکیل سپاه جریاناتی از قبیل کردستان و خلق مسلمان شروع شد و قبل از جنگ با این موضوعات درگیر بودیم؛ در اوایل شروع جنگ ما در کردستان بودیم و حتی یادم است که جنگ شروع شده بود و ما خبر نداشتیم زیرا رادیو و تلویزیون در اختیار دموکرات بود.
 
آقای گودرزی یادآور می‌شود: در اتفاقات خلق مسلمان در صدا و سیما مستقر بودیم، اعضای این گروهک افراد زیادی را از تبریز و روستاها جمع کردند و به حالت تظاهرات به سمت صدا و سیما آمدند تا آنجا را تصرف کنند. فرمانده آن زمان شهید آل اسحاق بود که فارسی زبان بود. تظاهرات کنندگان به دانشگاه تبریز رسیده بودند، ولی آل اسحاق دستور داد که اکثر این افراد مردم عادی هستند پس نباید با آنها درگیر شویم.
 
همان طور که آقای گودرزی تعریف می‌کند، دوباره در صدا و سیما مستقر بودند که تلفن آنجا زنگ می‌خورد، شهید آل اسحاق گوشی را برداشته و همین که می‌خواست جواب دهد بلافاصله گوشی را دست آقای گودرزی داده و گفته است که تو جواب بده.
 
او ادامه می‌دهد: از پشت گوشی صدایی گفت که آنجا تبریز است؟ شما خلق مسلمان هستید؟ خودم را گم نکردم و خیلی خونسرد جواب دادم که بله ما خلق مسلمان هستیم، دوباره آن فرد پشت خط گفت که اگر دو ساعت مقاومت کنید از طرف حزب دموکرات دو کامیون اسلحه به دست شما خواهد رسید و شما با آن اسلحه‌ها هر چه پاسدار است را بکشید تا ما برای تشکیل حکومت بیاییم و من هم ریز به ریز اطلاعات را از آن فرد گرفته و به دست فرماندهمان دادم.
 
با این اطلاعاتی که به دست آورده بودند در بین شهرستان ملکان و بناب کمین کرده و همه اسلحه‌ها را به غرامت گرفتند و جلوی یک فاجعه بزرگی را گرفتند.

آقای گودرزی مدتی هم به عنوان محافظ آیت الله شهید مدنی بوده است، او از لحظه شهادت آیت الله مدنی هم برایمان می‌گوید: من دقیقا آن زمان محافظ آیت الله مدنی بودم، تازه نامزد کرده بود و پنج شنبه از حاج آقا مرخصی گرفتم تا به همراه همسرم به مرند جهت دیدار با خانواده‌ام بروم و ایشان هم اجازه دادند، من در شهرستان بودم و هنگام بازگشت دیدم که همه اتوبوس ها را نگه داشته و بازرسی می‌کنند خیلی برایم عجیب بود ولی با خودم گفتم که حتما اتفاقی افتاده است ولی اصلا گوشه ذهنم هم به شهادت رسیدن آیت الله مدنی نمی‌رسید تا اینکه به تبریز رسیدم و متوجه شدم که حاج آقا را به شهادت رساندند.

منبع: فارس


مطالب پربازدید سایت

شهادت یک نوزاد در حمله تروریست‌ها

حمله تروریست‌ها در ایام نوروز

جدیدترین مطالب

شهادت یک نوزاد در حمله تروریست‌ها

حمله تروریست‌ها در ایام نوروز

احمد عطایی مدیر انتشارات قدر ولایت

باید اعترافات و اسناد جنایات منافقین منتشر شود

دادگاه منافقین اقدامی در مسیر عدالت؛

روایت خانواده‌های شهدای ترور از جنایت‌های فرقه نفاق

دی 1402
شنبه 1 شنبه 2 شنبه 3 شنبه 4 شنبه 5 شنبه جمعه
1
2
3
5
6
7
8
9
10
11
12
14
15
16
17
18
19
21
22
23
28
29

دانلود فیلم های تروریستی ایران و جهان