گروه فرقان (6)

Forqan 2

اينگونه تبليغ مي شد كه تمام روحانيون مظاهر مفسد في الارض هستند ، حتي نابساماني هاي اجتماعي رژيم گذشته را نيز بگونه اي به روحانيت منتسب مي كردند و روحانيت مقصر اصلي مشكلات كشور معرفي مي شد .

فرقان حتي در ترجمه هاي مستقيم آيات قرآن ديدگاه هاي افراطي خود را دخالت مي داد ، در آياتي كه مربوط به حضرت ابراهيم (ع) مي باشد ، ترجمه خاصي ارائه مي دهد . در آيه شريفه « رب اجعلني مقيم الصلوة و من ذريتي ربنا و تقبل دعا » ، "‌ پروردگارا ! من و افرادي از ذريه ام (نسل انقلابي باقي مانده ام) را بر پا دارنده ارتباط و پيوستگي (نماز) قرار ده ، پروردگارا !‌ درخواست مان را بپذير " . (ابراهيم/40)

همانگونه كه در متن ترجمه مشاهده مي شود ، از ذريه به عنوان نسل انقلابي ياد مي كند ، در تمام توضيحات و تفاسير بعدي اين واژگان بارها مورد استفاده قرار مي گيرد . در آيه : «‌ قل انني هديني ربي الي صراط مستقيم ديناً قيماً ملت ابراهيم حنيفاً‌ و ما كان من المشركين » ، . (انعام/161)‌

ايدئولوگ هاي فرقان سخني از صراط مستقيم كه دين پاك و حنيف ابراهيم است به ميان نمي آورند . صراط مستقيم مسيري است كه در برگيرنده تمام اعمال و رفتار نيروهاي موحد و مؤمن است كه از خداوند آغاز و سرانجام نيز بدان ختم مي شود .

از آنجا كه فرقان اصرار دارد آيات الهي را به زعم خويش تفسير كند ، به طور دائم بر نوعي برداشت انقلابي كه عاري از منطق مبارزه و اصول توحيدي است ، اصرار دارد : " دستيابي به حق را در جريان عمل انقلابي تبليغ مي كنند ."

فرقان در اصول اعتقادي خويش ،‌ مؤمن واقعي و راستين را فرد انقلابي مي داند كه پيروزي دين و مكتبش و اساساً حياتش را در گرو پيروزي انقلابش مي داند و در تفسير سوره مزمل مي گويد : "‌ زندگي يك انقلابي در پيروزي انقلابش خلاصه مي شود ." (1)

امامت در عصر غيبت :‌

اكبر گودرزي درباره تداوم امامت و چگونگي آن در عصر غيبت امام عصر (عج) چنين اظهارمي كند :

" با توجه به اين كه غيبت امام عصر (عج) به مفهوم عدم وجود آن حضرت نيست و او وجود دارد ، ولو اين كه به واسطه شرايطي در دسترس ما نباشد ، امامت يعني هدايت و فرماندهي و ولايت و تصرف در جان و مال مؤمنين به عنوان يك مبناي فكري و اجتماعي تداوم دارد و همان وجود امام زمان خودش بيانگر تداوم اين اصل است ." (2)

 

وي درباره حركت ها و اساساً جنبش هايي كه در عصر غيبت رخ مي دهد ، مي گويد :

" ترديدي نيست كه اين جنبش ها هم امامت را به مفهوم خاص آن در رابطه با امام زمان مي دانند (البته از ديد شيعي) و هم بر پايه قرآن و سنت عمل مي كنند . روي اين حساب حركت هاي مورد بحث را نمي توان بدون رهبري و امامت دانست و وقتي چنين فرضي وجود داشته باشد ،‌ يعني اين جنبش ها را برخوردار از امامت مي دانيم ، پس حركت ها و جنبش هاي توحيدي هم مي توان آنها را ناميد ." (3)

 

اكبر گودرزي در ادامه براي تفكيك هر گونه حركت غير ارزشي از حركت هاي اصيل مي گويد :

"‌ البته در اين حركت ها هم طبيعتاً اگر بر پايه قرآن و سنت شكل گرفته باشند ، نظم و انسجام و حتي در شكل بارزتر آن سازماندهي وجود دارد ، ولي اين امر بدان معنا نيست كه اداره كنندگان و سازمان دهندگان اين جنبش ها هر كدام امام و رهبرند ، نمي توان تداوم اصل امامت را بدين پايه از ابتذال كشانيد ." (4)

 

دقيقاً‌ زاويه انحراف تشكل هاي كوچكي چون فرقان از همين نقطه شروع مي شود . گودرزي به صرف اعتقاد به قرآن و سنت مدعي است كه تشكل و سازماندهي اش حركت توحيدي و جنبشي در راستاي امامت مي باشد . اين كه در زمان غيبت كبري چه كساني ويژگي نيابت عامه را دارند تا مرجع مردم باشند ، به شدت مورد غفلت و بي توجهي عامدانه او و همفكرانش قرار گرفته است .

سازمان ها و حركت هاي كوچك و فرعي و يا حتي در عبارتي فراتر ، تحزب در جامعه اسلامي ، منوط به اجازه نيابت عامه است . بر اساس تحليل گروه فرقان از تداوم امامت و حركت هاي انقلابي در عصر غيبت هر تشكل چند نفره قادر است به نام جنبش توحيدي قيام بكند . در حالي كه گروه هاي كوچك بايد مجوز حركت خود را از رهبري جامعه اسلامي كه در دست مجتهد جامع الشرايط است ، كسب نمايند .

اين رهبري پس از پيروزي انقلاب اسلامي به نام اصل الهي "‌ ولايت فقيه " در قانون اساسي تجلي يافت . گروه هاي جاه طلب و خود محوري چون سازمان مجاهدين خلق ، آرمان مستضعفين ، فرقان ، جنبش مسلمانان مبارز و طيف هاي التقاطي ديگر ، كه بر اساس ديدگاه هاي خود بزرگ بينانه خويش رفتار مي كردند ، در مقابل رهبري ايستادند .

هر چند اين تعارض از شدت و ضعف برخوردار بود ، اما در درون تحليل هاي خود ساخته نتوانستند خود را با ولايت فقيه كه اصل مترقي هدايت جامعه اسلامي در عصر غيبت است ،‌ هماهنگ كنند . گروه هايي چون فرقان و سازمان مجاهدين خلق اسير شعارهاي آرماني و ايدئولوژيك خود شدند و از واقعيات جامعه اسلامي فاصله گرفتند و در مقابل آن ايستادند .

اكبر گودرزي به حدي در تحليل مباني فكري ناتوان بود كه در بروز نارسايي ها براي انتخاب راه بهتر به قرعه متوسل مي شد و مي گفت : " تأكيد من بر روي قرعه ، صرفاً از نظر عقلي است ." (5)

ولايت فقيه و نظام اسلامي :‌

يكي از مباحث مهم اعتقادي ،‌ موضوع ولايت فقيه است كه گروه هاي منحرف فكري و سياسي همواره با آن چالش داشته اند . گروه فرقان كه از خاستگاه نظري روشنفكران ديني مسائل ايدئولوژيك را تحليل مي كرد ، يكي از مخالفان اصل مترقي ولايت فقيه بود . (6)

 

اكبر گودرزي رهبري فكري و سياسي فرقان در طول بازجويي ها ، وقتي در اين موضوع مورد سؤال قرار مي گرفت ، مي گفت كه به اولويت فقيه اعتقاد دارد و به ولايت فقيه معتقد نيست :

" من به ولايت فقيه به آن معني كه در قانون اساسي فعلي مطرح شده ، معتقد نيستم ، بلكه به اولويت فقيه و دين شناس با خصوصياتي كه براي او ذكر شده معتقدم ." (7)

 

وي درباره وجود كثرت آرا و تنوع ديدگاه هاي كارشناسان دين و دين شناسان در موضوعات سياسي _ اجتماعي معتقد به "‌ قرعه " است . موقعي كه از او سؤال شد كه وقتي راههاي منطقي تري وجود دارد ، چه نيازي به قرعه هست ؟ در پاسخ گفت : " چون آمريتي براي ديگران قائل نيست و لذا توان حل مسائل را ندارد . "‌

گودرزي به عنوان رهبر فكري و عملياتي فرقان بين ولايت فقيه و حاكميت سياسي او تفكيك قائل مي شود و آن را دو موضوع جداي از هم مي داند :

" بين ولايت فقيه و حاكميت سياسي اين دو موضوع از يكديگر مجزا و متمايزند . فقيه دين شناس هم مثل همه افراد ديگر حق اداره اجتماع را دارد ، ولي حاكميت و آمريت ندارد ." (8)

 

البته اشاره اي نمي كند كه چگونه مي توان بدون حاكميت و آمريت جامعه را اداره كرد و اين از شاهكارهاي بزرگ فكري التقاطيون فرقان است . وي معتقد است كه ولايت فقيه فاقد مباني قرآني است :

" موضوع ولايت فقيه صرف نظر از اين كه هيچ مبنايي در قرآن ندارد ، با اصل ارزش انسان و خصوصيات متعالي او در تضاد است و منجر به سلب آزادي و قدرت انتخاب آدمي مي شود ." (9)

 

فردي كه به راحتي دست به ترور انسان ها مي زند و صرفاً به خاطر داشتن ايده اي بر خلاف ايده خود ، انسان ها را از سر راهش بر مي دارد ، بسيار شنيدني است كه از "‌ سلب آزادي و قدرت انتخاب انسان " سخن مي گويد .

در واقع مبناي مخالفت فرقان با ولايت فقيته در اين سخن اكبر گودرزي منعكس شده است كه واقعاً كودكانه و ابتدايي مي باشد . وي مي گويد :

" مسئله ولايت فقيه امام سازي در برابر امام دوازدهم مي باشد ، بنابراين من ولايت و رهبري امام زمان را قبول دارم ." (10)

 

اكبر گودرزي كينه توزانه نظام اسلامي را نظام غير توحيدي و الهي به شمار مي آورد :

" با توجه به ماهيت خاص روحانيت كه انحصار طلبي و استبداد ديني و تحريف حقايق و قلب واقعيات است و حقوق مردم كردستان و تركمن صحرا و خوزستان را ناديده گرفت ، نظام كفر آميز است ." (11)

 

 

پی نوشت:

1. نشريه فرقان ، شماره 32 ، آذر 59 ‌،‌ ص اول

2. آرشيو مركز اسناد انقلاب اسلامي ،‌ پرونده اكبر گودرزي ،‌ شماره بازيابي 774

3. همان

4. همان

5. همان ، 28/2/59

6. امام خميني ، شئون و اختيارات ولي فقيه ، تهران ، وزارت ارشاد اسلامي ، 1365

7. آرشيو مركز اسناد انقلاب اسلامي ، پرونده اكبر گودرزي ، بازجويي ،‌12/2/59

8. همان

9. پرونده شماره 774 ، اكبر گودرزي

10. همان

11. همان ، بازجويي 21/12/59

 

گروه فرقان (5)


مطالب پربازدید سایت

شهادت یک نوزاد در حمله تروریست‌ها

حمله تروریست‌ها در ایام نوروز

جدیدترین مطالب

شهادت یک نوزاد در حمله تروریست‌ها

حمله تروریست‌ها در ایام نوروز

احمد عطایی مدیر انتشارات قدر ولایت

باید اعترافات و اسناد جنایات منافقین منتشر شود

دادگاه منافقین اقدامی در مسیر عدالت؛

روایت خانواده‌های شهدای ترور از جنایت‌های فرقه نفاق

دی 1402
شنبه 1 شنبه 2 شنبه 3 شنبه 4 شنبه 5 شنبه جمعه
1
2
3
5
6
7
8
9
10
11
12
14
15
16
17
18
19
21
22
23
28
29

دانلود فیلم های تروریستی ایران و جهان