کمپ جداشدگان و نحوه خروج از آن

* شما ضمن معرفی خودتان بگویید که چه تاریخی به کمپ آمدید، چند روز داخل کمپ بودید و نحوه بازگشتتان به ایران را هم بگویید.

 

 

Behroozi4

 

_ من غلامرضا بهروزی ، در تاریخ 16 خرداد سال 1384 وارد کمپ آمریکایی ها شدم و در تاریخ 6 تیر هم وارد ایران شدم. یعنی مجموعاً 20 روز توی کمپ بودم.همین که وارد کمپ شدیم، بحث برگشت شد و آمریکایی ها گفتند که شما می توانید اینجا بمانید و در مورد شرایط و ضوابطی صحبت کردند که در هر کمپی هست و باید رعایت شود و چون کمپ ما، نظامی بود شرایطش یک مقداری با کمپ های دیگر فرق می کرد. اما در رابطه با رفتن گفتند که شما اگر خواسته باشید برگردید ایران، ما شما را تحویل صلیب سرخ می دهیم. آنجا صلیب سرخ با تضمین شما را تحویل مقامات جمهوری اسلامی می دهد و تضمین شما در داخل ایران ، صلیب سرخ است و این توضیح را هم دادند که تا به حال خبرهایی که از نفراتی که رفتند داریم، کسی مورد آزار و اذیت قرار نگرفته و یا مفقود و زندانی نشده است. این را هم توضیح می دادند که ما از موضع تبلیغ نمی گوییم که شما بروید جمهوری اسلامی یا نروید. شما آزادید که هر جا می خواهید، بروید. ولی در رابطه با کشورهای دیگر، اولاً اینجا صلیب سرخ نمی آید، چون اینجا یک کشور جنگ زده است و می ترسند. حتی تا فرودگاه هم که می خواهند بیایند با کلی تضمین می آیند. تازه قبلاً هم نمی آمدند، جدیداً می آیند. آنها حاضر نیستند تحت هیچ شرایط حفاظتی بعنوان نیروی مستقل و بین المللی و تحت حفاظت نیروهای آمریکایی به کمپ بیایند. به این خاطر شما اگر بنویسید خارج، خارج رفتن حداقل یک سال تا دو سال طول می کشد تا شما تحویل UNشوید، تا در یکی از مرزهای اردن، ایران یا کویت اردوگاه بزنند و آنجا دوباره یک ریل را با شما بروند تا شما را بفرستند کشورهای خارجی. اینها را که گفتند، بعد از سه هفته دوباره سؤال کردند که می خواهی بروی؟ گفتم آره و بوسیله صلیب سرخ با هواپیما آمدیم ایران. بعد هم مورد استقبال قرار گرفتیم و هیچ مشکلی هم نداشتیم و الان هم توی خانواده ام هستم و هیچ مشکلی ندارم.

* صلیب سرخ دقیقاً به شما در بغداد چه چیزهایی گفت؟

_ صلیب اول سؤال می کرد و می گفت که تو خودت آگاهانه تصمیم گرفتی که بروی؟ تحت هیچ شرایط زور و فشار و ... نبوده؟ گفتم نه! من خودم تصمیم گرفتم. هیچ فشار و اجباری نبوده است. نماینده صلیب سرخ گفت که شما اگر در ایران مشکلی داشتی، می توانی با ما تماس بگیری. می گفت کسانی که به جمهوری اسلامی تحویل دادیم، موردی نداشته که کسی به ما زنگ بزند یا خانواده اش تماس بگیرند که با او بدرفتاری شده باشد یا زندانی یا مفقود شده باشند یا تحت اجبار قرار گرفته باشند. بعد هم درباره وضعیت سازمان و وضعیت کمپ سؤال می کرد، مشکلاتی که داشتیم و وضع بهداشت و... درباره خود سازمان هم سوال می کرد که آیا سازمان به شما فشار آورد و چه شد که جدا شدید؟ بیشتر هم تأکیدشان این بود و چندین بار سؤال کردند که آیا تو خودت می خواهی بروی؟ آگاهانه داری می روی؟ تحت هیچ فشاری نیستی؟ بیشتر از این موضع برخورد می کردند.

* امکانات داخل کمپ چطور بود. چون خیلی ها می گویند که داخل کمپ امکانات وجود ندارد و افراد در شرایط طاقت فرسا زندگی می کنند و دارند می میرند و تماس با خارج ندارند.

_ آن موقعی که ما رفتیم کمپ آمریکایی ها به صورت چادر بود و چادرهایشان از این معمولی ها هم نبود و از چادرهای سه لایه بود که با توجه به فصل گرما، کولر داشت و به لحاظ غذایی از سازمان غذایش بهتر بود. صبحانه و شام غذای گرم دارند و می دهند، ولی ناهارش کمی فرق می کرد و به MRI معروف بود که کیفیتش بد نبود. ولی چون ما ایرانی ها برای ناهار به یک سری غذاهای خاص عادت داریم و آنها غذاهایشان نظامی است، یک مقدار عادت کردن به این غذاها مشکل بود. از لحاظ آب هم کمبودی ندارند و آبهای معدنی اینقدر زیاد بود که بچه ها با آن دوش می گرفتند. به هر نفر در روز چهار پنج کیلو یخ می دادند و شیرینی جات و شربت و ... به نظرم از لحاظ امکانات رفاهی کمبودی نداشتند. حتی امکانات کار هم آنجا به وجود آورده بودند که بچه ها ساعتی یک دلار کار می کردند.

* چه کارهایی می کنند؟

_ کارهای خود کمپ را انجام می دهند. مثلاً نصب کولر، چیدن کیسه ها دور چادر، زیر خاک کردن کابلهایی که بیرون است، آوردن یخ، آشپزی ، سرو کردن صبحانه و شام، توزیع یخ، توزیع آب معدنی، توزیع ناهار. ساعتی یک دلار هم می دادند که بعضی از بچه ها از همین کارها پول خوبی هم در آوردند.

معلوم است که شرایط زندگی عادی نیست،این واقعیتی است که آمریکایی ها هم می گویند که می دانیم برای شما شرایط سخت است و نمی شود برای چندین سال تحمل کرد، ولی به هر حال این امکانات موجود هست.

* آن موقعی که شما آنجا بودید، از فعالیت حزب کمونیست کارگری و یا اقدامات آنها برای بردن نیروها به خارج کشور مطلع شدید و چیزی به گوش شما رسید؟

_ حزب کمونیست کارگری را من می شناسم. ولی به طور رسمی که چنین چیزی باشد، نه نشنیده بودم. ولی کسانی بودند و فعالیتهایی داشتند که می خواستند با خارج ارتباط برقرار کنند.

* اینهایی که میخواهند بروند خارج، نظرشان چیست؟ چه امیدی دارند و چه می خواهند بکنند و در چه وضعیتی قرار دارند؟

 

Beroozi3

 

_ اینهایی که می خواهند بروند خارج، واقعیت این است که یک عده نیروهای جدید هستند که سازمان اینها را از ترکیه و کشورهای امارات و پاکستان با فریب آورده بود که به اینها کار بدهد،که وقتی وارد کمپ شدند، می گفتند که می خواهند بروند دنبال کار. یعنی طرف تمام هم و غمش این است که برود دنبال کار. الان هم که داخل کمپ است، شاید زیاد درگیر مسائل سیاسی و ... نباشد. تمام هم و غمش این است که یک شکافی باز شود و راه پیدا کند و برود به خارج. یک عده هم هستند که نیروهای قبلی سازمان هستند. که پانزده سال، بیست سال یا بیشتر بودند و الان در کمپ هستند. من با چند نفر از اینها که صحبت کردم، می گویند که ما با جمهوری اسلامی مخالف هستیم، با سازمان هم مخالفیم و می خواهیم برویم خارج فعالیت کنیم. یعنی می گویند که هم می خواهیم سازمان را افشا کنیم و هم جمهوری اسلامی را. چون هر دوتا را قبول نداریم. به دنبال این هستند که بروند خارج و با این هدف ایستادند. البته نیروهای مردد هم هستند که نمی دانند بمانند یا برگردند و تحت تأثیر توهمات شکنجه و زندان هستند.

* مگر اینها خبر رسیدن نیروهایی که از کمپ آمدن به بیرون را نشنیدند که اینها به سلامت آمدند؟

_ چرا، شنیدند و می دانند که سلامت هستند، از آن طرف سازمان یا بعضی از نیروهای خارج از کشور با کمپ تماس گرفته یا پیغام دادند که ما افرادی که رفتند ایران اذیت شده اند و دربه در و بیکار هستند. همانجا بمانید بهتر است، تا به خارج بیاوریمتان. چنین تبلیغاتی هم بود. با توجه به اینکه طرف چندین سال هم نبوده، مردد می شود و نمی تواند قاطع تصمیم بگیرد. ولی واقعیت این است که آنها نمی توانند یک مورد را به طور مشخص بیاورند که جمهوری اسلامی روی کسی فشاری اعمال کرده باشد یا زندانی کرده باشد.

* شما خودتان چه شد که با این سرعت تصمیم گرفتید به ایران بیایید ؟

_ من وقتی که دیدم آنجا در کمپ یک نیروهایی هنوز هم فکر می کنند در خارج مبارزه ای است ،پی به بی اعتبار بودن این حرفها بردم. من به یک نفر از دوستان هم گفتم که هر کسی ادعای مبارزه دارد و می خواهد مخالفت کند، بیاید در داخل مبارزه کند. چون در خارج که مبارزه ای نیست. مگر ما نمی گوییم مبارزه برای مردم؟ تو بیا اینجا و هر مخالفتی می خواهی بکنی، جمهوری اسلامی نگفته که تو بیا ازش تعریف کن، من هم نیامدم اینجا که از جمهوری اسلامی تعریف و تمجید کنم. چون در نقطه ای نیستم که این کار را بکنم. ولی من به همان سعید جمالی هم گفتم که قدیمی ترین کادری است که از آنجا آمده بیرون و توی کمپ است، گفتم تو واقعاً اگر ادعای این را داری که می خواهی سازمان و رجوی را افشا کنی، بیا برو داخل.


فروردین 1403
شنبه 1 شنبه 2 شنبه 3 شنبه 4 شنبه 5 شنبه جمعه
1
2
3
4
5
8
9
10
11
12
16
17
18
19
20
22
23
24
25
26
27
28
29
30
31