۱۴ شهریور سال ۱۳۶۰ یادآور از دست دادن رئیس وقت شهربانی و دادستان کل انقلاب است.
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی هابیلیان به نقل از باشگاه خبرنگاران جوان، ۱۴ شهریور ماه یادآور از دست دادن دو تن از مقامات کشورمان در سال ۱۳۶۰ است؛ هوشنگ وحید دستجردی رئیس وقت شهربانی کشورمان و آیت الله علی قدوسی دادستان کل انقلاب؛ از همین رو به سوابق این دو فرد را مورد بررسی قرار میدهیم.
دادستانی که به انحراف منافقین اشراف کامل داشت
شهید قدوسی بهعنوان دادستان کل انقلاب یکی از کسانی بود که به انحراف گروهک تروریستی منافقین (مجاهدین خلق) اشراف کامل داشت. او برخلاف بسیاری از انقلابیون که فقط پهلوی و سلطنتطلبان را در مقابل جریان انقلاب تصور میکردند، معتقد بود نباید در تشخیص دشمنان اصلی انقلاب به بیراهه برویم تا عدهای در سایه این غفلت برای هجمه به انقلاب اسلامی ساماندهی شوند.
او پس از تصدی دادستانی انقلاب طی مصاحبهای گفت که «عملکرد دادگاه انقلاب و دادستانی کل پیش از این به گونهای بود که در تشخیص دشمنان اصلی انقلاب دچار خطا شد و با این فرض که افراد طاغوتی و وابستگان دستگاه پهلوی اصلی ترین دشمن انقلاب هستند مجازات و مصادره اموال این افراد را تنها وظیفه دادستانی و دادگاه های انقلاب قلمداد کردهاند، در صورتی که دشمنان اصلی انقلاب با غفلتی که از آنها شده است توانستهاند خود را سازماندهی و برای ضربه وارد کردن به انقلاب آماده کنند و شناسایی و مقابله با این دشمنان مسلما وقت زیادی را خواهد گرفت».
روی این سخنان شهید قدوسی به منافقین (مجاهدین خلق) بود؛ زیرا این گروهک پس از پیروزی انقلاب با شناسایی خانههای افرادی که به خاطر ترس از پیروزی انقلاب به خارج از کشور فرار کرده بودند تلاش میکرد تا همچون دوران مبارزه با رژیم پهلوی خانههای تیمی را سازمان دهد.
حجتالاسلام «حسینعلی نیری» یکی از نزدیکان شهید قدوسی در دادستانی انقلاب درباره موضع آن شهید دربرابر مجاهدین خلق میگوید که «یک بار شهید قدوسی گفتند فلانی از زندان برایم پیغام فرستاده است که مراقب باشید طلبههای جوان به زندان نیفتند، چون در اینجا منافقین روی آنها کار و اینها را جذب میکنند»
قدوسی با توجه به شناختی که از سرکردگان گروهک منافقین داشت همواره به مقامات عالی رتبه پیشنهاد میکرد که در یک اقدام قاطع و همه جانبه مسئولین و اعضای سازمان را دستگیر کرده و سازمان را متلاشی کنند، اما مقامات کشور به سبب ملاحظاتی که به خاطر اوضاع آشوب زده کشور و درگیر بودن با جنگی همه جانبه داشتند، صلاح نمیدانستند جبهه جدیدی در داخل گشوده شود، اما با این وجود دادستانی با اقداماتی که انجام داد توانست خانههایی که توسط سازمان غصب شده بود را باز پس بگیرد.
آیتالله قدوسی که انحراف منافقین و رویارویی مسلحانه این گروهک علیه انقلاب را امری حتمی میدانست، اطلاعیهای ۱۰ مادهای صادر کرد که طی آن از تمام گروهها و سازمانهای سیاسی خواست که خلع سلاح شوند و فعالیتهای سیاسی خود را در چارچوب قوانین اعلامی جمهوری اسلامی تنظیم کنند.
این اطلاعیه درحقیقت شیوه نامه مقابله با گروهک مجاهدین خلق بود چرا که بعد از صدور آن ستادی تحت عنوان «ستاد پیگیری اطلاعیهی دادستانی کل انقلاب» به وجود آمد و شهید قدوسی پس از آن مبارزه قاطعانهای را با سازمان منافقین آغاز کرد.
عضو نفوذی منافقین در دادستانی انقلاب چه کسی بود؟
گروهک تروریستی مجاهدین خلق پس از اینکه قاطعیت آیت الله قدوسی را در مقابل خود دید، تصمیم گرفت که اقدام تلافی جویانه خود علیه دادستان انقلاب را در قالب پروژه نفوذ دنبال کند، از همین رو «محمود فخارزاده کرمانی» عضو نفوذی خود در دادستانی انقلاب را مامور ضربه زدن به آیتالله قدوسی کرد.
مرحوم «حاج احمد قدیریان» از یاران نزدیک شهید لاجوردی در این باره گفته است که «شهادت شهید قدوسی بسیار عجیب بود. آقای قدوسی به آقای فخارزاده کرمانی مشکوک شده بود. بعدها دیدیم که با مسعود رجوی عکس داشت. فخار در دادستانی نفوذ کرده بود. آقای قدوسی چندین بار به مسئولان پرسنلی تذکر داده بود که مراقب او باشند؛ من به این شخص مشکوکم. روز سه شنبه یا چهارشنبه صحبت شده بود که فخار به گزینش برود تا با او صحبت کنند، آمد و با او صحبت کردند و یک برگه تسویه حساب به او دادند و قرار شد از شنبه یا یکشنبه نیاید. روز پنجشنبه و جمعه وارد دادستانی شد و زیر میز شهید بزرگوار آقای قدوسی و در سقف مواد منفجره کار گذاشت و به محض اینکه آقای قدوسی وارد دادستانی شد و پشت میزش قرار گرفت، مواد را از بیرون منفجر کردند. دیوار خراب و آقای قدوسی به پایین پرت شد. کنار آقای قدوسی هم تعدادی از دوستان و برادران مجروح شدند. آقای قدوسی را به بیمارستان بردند و تا ساعت دو، سه بعد از ظهر در اتاق عمل بودند، ولی موفق نشدند و ایشان به درجه رفیع شهادت نائل آمد»
اما آنچه ماجرای شهادت شهید آیتالله قدوسی را مبهم و راز آلود کرده، پیگیریهای این شهید در ارتباط با پرونده انفجار نخست وزیری و به شهادت رسیدنش پس از گذشت ۶ روز از حادثه ۸ شهریور است؛ زیرا او پس از کشف نقش خائنانه مسعود کشمیری در پرونده انفجار نخست وزیری از اداره دوم ارتش (رکن دوم-اداره اطلاعات ارتش) خواست تا پروندههای امنیتی پیش از انقلاب را به دادستانی انقلاب تحویل دهد که با خودداری این اداره از انتقال پروندهها مواجه گردید و چند روز پس از این واقعه نیز در دفتر خود ترور شد و به شهادت رسید.
دستجردی؛ دومین قربانی جنایت منافقان
امیرسرتیپ شهید وحید دستجردی، رئیس شهربانی کل کشور، از پشتیبانان جنبش اسلامی به رهبری امام خمینی (ره) به شمار میرفت و از هواداران جنبش ملی شدن نفت ایران بود.
او پساز سیودو سال خدمت در ردههای گوناگون شهربانی، بازنشسته شد؛ اما نگرش و کارکرد او در دوران خدمت، چندبار باعث شده بود تا حکومت محمدرضا شاه پهلوی درصدد بیرون راندن او از شهربانی باشد.
ناگفته نماند که شهید دستجردی از مقلدان امام (ره) به شمار میرفت و در انجام دستورهای دینی بسیار پایبند بود.
در سالهای ۱۳۵۶ تا ۱۳۵۷ حکومت پهلوی، به دستور آمریکا و صهیونیسم بر آن بود که به کشتار مردم در شهرهای گوناگون ایران بپردازد، تا شاید بتواند جلو پیشروی انقلاب اسلامی را در ایران بگیرد. از این رو، سرتیپ هوشنگ دستجردی در ۱۳۵۷ درخواست بازنشستگی کرد تا نقشی در تبهکاریهای آنها نداشته باشد. او در همان سال، با لباس غیرنظامی در راهپیمایی پرشور و انقلابی مردم شرکت میکرد.
پس از به بار نشستن انقلاب اسلامی، گروهک مجاهدین خلق که خود را در رسیدن به اهدافش ناکام میدید، ترور مسئولان رده بالای جمهوری اسلامی ایران را در دستور کار قرار داد؛ زیرا هدف اصلیاش سرنگون کردن نظام نوپای جمهوری اسلامی بود. آن گروهک پس از منفجر کردن ساختمان مرکزی حزب جمهوری اسلامی در میدان سرچشمه تهران در هفت تیر ۱۳۶۰ و به شهادت رساندن ۷۲ تن از برجستگان رده بالای نظام اسلامی، در هشتم شهریور ۱۳۶۰ به انفجار دیگری در ساختمان نخستوزیری آن شهر دست زد.
مسعود کشمیری، عضو گروهک مجاهدین خلق، پیشتر به شیوه منافقانهای در شورای امنیت کشور رخنه کرده بود با بمب جاسازی شده در کیفش، بیآنکه بازرسی شود، وارد ساختمان نخستوزیری شد و پس از خواندن قرآن و به کار انداختن بمب ساعتی، از اتاق بیرون رفت.
پس از انفجار بمب، رئیس جمهور و نخست وزیر شهید میشوند. وحید دستجردی هم که در آن نشست حضور داشت، زخمی شد، شش روز پس از آن حادثه، در چهاردهم شهریور ۱۳۶۰ در اثر سوختگی به شهادت رسید.
محمدمهدی کتیبه، شاهد آن رویداد، میگوید که «تیمسار وحید دستجردی در این حادثه کنار دست آقای باهنر نشسته بود؛ آقای دستجردی در این حادثه سوختگی زیادی داشت.» پیکر پاک شهید دستجردی، در بهشت زهرای تهران به خاک سپرده شد.
بنیاد شهید و امور ایثارگران در سالگرد آن شهید و طی بیانیهای یادآور میشود: «شهید معزز سرتیپ وحید دستجردی، از جمله افراد مؤمن، متعهد و انقلابی بود که به آرمانهای مقدس انقلاب اسلامی عشق میورزید.
حضرت امام (ره) به مناسبت شهادت شهید دستجردی و شهید آیتالله شیخعلی قدوسی، پیامی ارسال کردند: «اینجانب، شهادت دادستان کل انقلاب (شهید قدوسی) و سرهنگ وحید دستجردی که در رأس شهربانی و قوای انتظامی در حال انجام وظیفه بودند و به این تحفه الهی نائل شدند، را به ملت ایران، به حوزه علمیه قم و قوای مسلح تبریک و تسلیت عرض میکنم و از خدای متعال، رحمت برای آنان و صبر و شکیبایی برای خانواده محترمشان خواستارم».
امروز سالها از شهادت این دو نفر میگذرد و گروهک منافقین اگرچه توانست با بی رحمی آنها را به شهادت برساند، اما هرگز نتوانست نام آنها را از صفحه تاریخ محو کند.