چالش افول، انحطاط و سقوط

Motaahar5

گروهک منافقین با تمام ادعاهایی که در عرصه قدرت و رهبریِ معاندین دارد، سال هاست که نظاره گر افول و انحطاط تشکیلات شان هستند؛ بطوریکه اگر در گذشته این غروب جایگاه در میان افکار عمومی در داخل ایران صورت گرفت، اما چند صباحی است که به مرض مزمنی تبدیل شده است؛ مرضی که موجب شده تا کادر رهبری این گروهک را به تکاپو برای باز تولید سازمانی و خوانش ایدئولوژیک کمی متفاوت از گذشته با ظاهری دموکراتیک تر وا دارد. به عبارت دیگر ریزش درون سازمانی و نضج گزاره تشکیک به تشکیلات رجوی، اهداف و برنامه ها، نحوه ارتباط گیری رهبران این سازمان با جریانات اسلام هراس و اسلام ستیز غربی و ... در میان اعضای این فرقه، این روزها معضل اصلی و حیاتی رجوی های رییس برای حفظ رجوی های مرئوس است.

نکته ای که در این باره خیلی مهم به نظر می آید این است که تصمیم گیرندگان سازمان مزبور تمام برنامه ها و سیاستگذاری های خود را در ابعاد مختلف بر مبنای اختفاء سازی و پنهان کردن این چالش فراگیر سازمانی چیدمان می کنند. بطوریکه می توان ادعا کرد که برای دور نگاهداشتن توجهات عمومی به معضلات درون گروهی تلاش می کنند تبلیغات علیه ایران را گسترده تر و هدفمند تر کنند و به علاوه تلاش دارند با برقراری ارتباطات با غربی ها بصورت ارتباط گیری با افراد شاخص و یا گروه ها یا احزاب از یکسو به ترمیم وضعیت چالشی از موضوع شک و تردید میان اعضا به سازمان بپردازند و از سوی دیگر نیز از این طریق درصدد جا انداختن آن هستند که افقی نو در انتظار آنها است. افقی که هم نگاهی به قدرت و ساختار قدرت دارد و هم برنامه ای درصدد احیا دوباره سازمان شان؛ به عبارت بهتر اینکه آنها می خواهند با این روش این گونه وانمود کنند که روندِ رکودی که در چند ساله گذشته داشته اند به پایان رسیده است و اکنون آنها وارد مرحله جدیدی از حیات سیاسی خود شده اند و به همین دلیل فعالتر از گذشته با اتخاذ رویکردهای جدید به تقابل جویی و ستیز با نظام اسلامی خواهند پرداخت. و در این مسیر حامیان رادیکالی نیز از غربی ها در کنار خود دارند.

هر چند که به احتمال فراوان رهبران سازمان فرقه ای رجوی به این امر اذعان دارند که با توجه به اینکه این گروهک در این سال ها نتوانسته در عرضه جذب و عضوگیری، فعال و موفق عمل کند پس تشکیک ها و به تبع آن ریزش ها به تضعیف روز افزون آنها نسبت به گذشته خواهد انجامید؛ از این رو با وقوف به این موضوع، تلاش می کنند منازعات را از درون به بیرون انتقال دهند. در واقع منظور از انتقال اختلافات درونی به عرصه بیرونی، استفاده از سکوت و بایکوت خبری از شرایط موجود در کمپ آنها از یکسو و بهره گیری از هیاهوی رسانه ای برای گستراندن وندالیسم (خرابکاری و تخریب) در داخل ایران است. اگر چه این انتقال تنازع درونی به دنیای برون فرقه ای آنها نمی تواند در بلند مدت کارساز باشد، با این حال در کوتاه مدت می تواند یک فضای تنفسی را برای تصمیم گیری های آتی و برون رفت از چالش های موجود را برای آنها فراهم سازد.

تلاش های به وقفه و سریالی برای جدا شدن از سازمان، عدم موفقیت در روند جذب در سال های گذشته و به اضافه روشن شده واقعیت های به دروغ پردازش شده درباره این گروهک و رهبری آن و وضعیت خفقان گونه موجود در کمپ های آنها که به نوعی به اصول و قواعد این سازمان تبدیل شده است همگی موجب شده است تا تشکیلات رجوی و اندیشه انحطاطی آن نه تنها در میان افکار عمومی بلکه در میان اعضای آن نیز به محاق برود. در واقع شناخت و اطلاع یابی از وضعیت رخدادی و تحمیلی بر فرقه بوده است که ما در چند سال اخیر شاهد تغییرات در رهبری، اهداف و ایدئولوژی سازمانی آنها در وهله اول برای فرار از شرایط و در وهله دوم برای بهبود و ارتقا وضعیت آنها بوده ایم.

پس با این تفاسیر باید این نکته را با تاکید فراوان یادآور شد که همانگونه که در وب سایت آنها با تکرار فراوان از سقوط نظام سیاسی در ایران و... سخن می رانند باید گفت که صدق این موضوع در رابطه با تشکیلات آنها چند برابر موضوعی است که آنها در ارتباط با نظام اسلامی از آن گمانه زنی می کنند. بطوریکه اگر در یک روند ساده به سخنان و اظهارات مریم رجوی و دیگر اعضای رهبری این فرقه گوش فرا دهیم و یا به خوانش مطالب ذکر شده از سوی آنها بپردازیم، به وضوح پریشانی در سخن و اضطراب در کلام آنها را درک خواهیم کرد. به اضافه اینکه می توان در یک موضوع موردی خاص به ضد و نقیض های بیان شده در این باره هم پی برد. بطوریکه می توان این گونه گفت که نه مقصد و نه مبدأ سخن مشخص است. به عنوان مثال در یک جا گذشته را محل مناقشه خود قرار می دهند و آن را تاریخی برای مباهله سازمانی قرار می دهند و به تبع آن از گذشته خود بطور تلویحی برائت جویی می کنند و در جای دیگر تشکیلات و برنامه های آن را مسبوق بر همه جریانات در روند ستیزه جویی قلمداد کرده و آن مورد تعریف و تمجید قرار می دهند.

واقعیت این است که رجویسم و تشکیلات منتسب به آن در ایستگاه پایانی حیات خود بسر می برد. و آگاهی از این واقعیت نیز امری است که نه تنها خود آنها بلکه هم پیمانان آنها نیز بدان آگاه هستند؛ آگاهی از این موضوع و تعمیم یافتن آنها در میان همه ی به اصطلاح حامیان آنها باعث می شود که فرقه رجوی علیرغم خود فروشی ها و وطن فروشی ها، در آینده خود را تنها تر از گذشته ببیند. بطوریکه به این فرآیند برائت جویی ها، باید اتفاق تقاضاها برای جدایی از فرقه در میان اعضا و یا فرار از آن را نیز که روندی هرمی (Pyramid) و تعمیمی به خود گرفته است را اضافه کرد.

 

 

(مصطفی مطهری؛ دکترای علوم سیاسی)     


فروردین 1403
شنبه 1 شنبه 2 شنبه 3 شنبه 4 شنبه 5 شنبه جمعه
1
2
3
4
5
8
9
10
11
12
16
17
18
19
20
22
23
24
25
26
27
28
29
30
31