فروردین ماه، در عید غدیر سال 78 از سوی فرمانده کل قوا به درجه سرلشکری ارتقا پیدا کرد. پنج روز از این واقعه نمیگذشت که هنگام خروج از منزل و جلو چشم فرزندش با اصابت چندین گلوله ترور شد. به گواه فرماندهان سپاه و ارتش، دلیل و بهانه اصلی ترور شهید صیاد شیرازی ضرب های بود که او ضمن طراحی عملیات مرصاد به منافقین وارد کرده بود. شهید صیاد شیرازی اولین و آخرین شهید انقلاب اسلامی به دست منافقین نیست، اما یقیناً یکی از تأثیرگذارترین شخصی تهایی است که پیش و پس از شهادتش منشأ پیروز یهای بزرگی در عرصههای نظامی انقلاب اسلامی بود. به مناسبت سالروز این عملیات پای صحب تهای مریم صیاد شیرازی نشستیم تا روایت منش و اخلاق شهید را با روایتی دخترانه از زبان دختر شهید بشنویم.
دختر شهید صیاد شیرازی چه روایت خاصی از زندگی پدرش دارد؟
بهعنوان یک پدر هیچ وقت من از وی دروغ نشنیدم، حمایت، پشتیبانی و دلگرمی را همیشه از ایشان گرفتهام. بهعنوان یک پدر اقتدار در خانواده را در وی دیدهام. در عین حالی که وقت نداشت، احساس وظیفه و پر کردن خلأ نبودنش را دیدم. اینها برایم خیلی برجسته است و بهعنوان یک فرزند وقتی نگاهش میکنم، میبینم حتی امروز هم برای من میتواند در برگیرنده درسهایی باشد. یعنی من برخی اوقات که به خودم سخت میگیرم و در خودم کنکاش و غور میکنم، میبینم آخرش باز هم به پدرم میرسم.
از نظر شما اگر عملیات مرصاد که پدرتان در آن نقش برجستهای داشتند انجام نمیشد آیا پدرتان شهید میشدند یا خیر؟
واقعیت این است که منافقین به دلیل عملیات مرصاد کینه پدر را به دل گرفته بودند. بعدها هم طی فیلمها و پیامهایشان، خود به این موضوع اذعان کرده بودند. اگر بخواهیم یک فلشبک به گذشته بزنیم پدر در آن زمان هیچگونه مسئولیت نظامی نداشت و دقیقاً یادم است شبی که عملیات مرصاد بود من حدود 10 ساله بودم؛ این خاطره هنوز در ذهنم هست. شخصی با ایشان تماس گرفت و ایشان فقط میپرسیدند. کدام سمت، از کجا دارند میآیند؟ فرد مقابل وقتی مشخصات را میداد، من دقیقاً میدانم اینها چه کسی هستند، خودم را میرسانم. درک این موضوع آن زمان برای من سخت بود. ولی بعدها متوجه شدم بابا هیچ حکمی برای این موضوع نداشت و در صحنه حضور پیدا کرد؛ این شاید بهانهای بود برای اینکه این اتفاق بیفتد. پس از جنگ یکی از حسرتهای بزرگش این بود که از دوستانش جا مانده. منافقین فقط وسیله بودند که به آرزویش برسد وگرنه یک آدم مخلصی که با خدا معامله میکند خدا هم معامله خوبی با او میکند که بالاترین درجه و افتخار یک آدم میتواند باشد.
بهعنوان یک شخصیت نظامی که کارهای بزرگی کردند بهتر نبود محافظ داشتند تا به شهادت نمیرسیدند؟
این سؤالی است که ما نباید جواب دهیم و شما باید از مسئولان بپرسید. ایشان یکی از سرمایههای نظام بودند؛ این را باید از کسانی که متولی این قضیه بودند و باید به این موضوع اهمیت میدادند بپرسید. برای ما راحتتر بود که ایشان راحت کنار ما باشد، ولی وقتی آدم سرمایهای دارد باید حواسش باشد کسی آن را از دستش نگیرد. باید از مسئولان نظام پرسید که چرا چنین سرمایهای با این تجربه از دفاع مقدس و تحصیلکرده بالاترین مدارج علمی را از دست دادند؟
حرف نگفته درباره شهید صیاد ندارید؟ میخواهم حرف دلتان را بزنید.
حرف دلم این است که افرادی مثل پدر و شهید سلیمانی که بسیار مخلصاند و جانشان را در کف دستشان گرفتهاند ممکن است در میان مسئولان انگشتشمار باشند اما هنوز هستند. یکی از دوستان در مراسم شهید سلیمانی حرفی زد و گفت: همیشه به دنبال این بودیم که برای خودمان صدقه دهیم، اما هنوز چنین مسئولان انگشتشماری هستند که خالصانه خدمت میکنند و باید دعا کنیم خدا آنها را برای ما نگه دارد و این انقلاب را به انقلاب امام زمان (عج) متصل کند.
این مصاحبه در تاریخ 5مرداد1399 در ویژهنامه مشترک هابیلیان با روزنامه قدس منتشر شد.