هفته ای که گذشت...

Arm

1-در حالی که اکثر روزهای دو هفته ی گذشته، گزارش و گمانه زنی سایت های رسمی سازمان آدم کش رجوی به تب و تاب انتشار عن قریب گزارش آژانس و محکومیت احتمالی ایران اختصاص داشت ، با انتشار این گزارش آژانس و تایید تلویحی برنامه ی هسته ای ایران توسط این نهاد بین المللی، سایت های فرقه ی رجوی که خود رابرای هجومی همه جانبه آماده می کردند ، به سکوتی معنا دار فرو رفتند.گزارش اول سایت رسمی این فرقه در شروع هفته به اجلاس مجمع عمومی ملل متحد مبنی بر لغو مجازات اعدام اختصاص یافت . این سایت در یکی از مطالب غیر اصلی خود بدون کوچک ترین اشاره ای به نتایج گزارش آژانس در خصوص موفقیت ایران در این عرصه ی بین المللی، تنها به ذکر نقل قول هایی پراکنده از بوش ، یاسوا فوکودا ( نخست وزیر ژاپن ) ، سخنگوی وزارت خارجه ی آلمان ؛ آمریکا و سفیر آمریکا در آژانس اشاره کرد و بدون نتیجه گیری مشخصی سرفصل مبحث را به حال خود رها نمود .

2-هجمه ی بالای لجن پراکنی های جیره خواران رجوی برعلیه محمد علی اصفهانی،منتقدوعضوجداشده ازشورا،در هفته ی گذشته تا حد زیادی حکایت از اوج عصبانیت و بی منطقی منافقین داشت و در این راه از هیچ فحاشی و تهمتی به عضو سابق شورای ملی مقاومت دریغ نورزیدند ، تا جایی که اصفهانی در سایت ققنوس با اشاره به این روش گفت : " یکی از کسانی که در این زمینه به یکباره ، بصورت سیستماتیک و با لومپن ترین واژه ها و با انواع دروغ ها و اتهاماتی که هر کدام دیگری را نقض می کند ، مورد هجوم سازمان یافته ی مجاهدین قرار گرفته است، من هستم . طبعا زبانی که آنها می فهمند زبانی است که در نشریات و تبلیغاتشان طی سالیان دراز همگان دیده اند . " گویا باید باز هم منتظر چنین القابی باشیم ، چون امثال هشترودی و اصفهانی و شاهسوندی و مرجان ملک و ... باز هم از راه خواهند رسید ، یعنی همانها که تا آخرین لحضه ی حضورشان در سازمان مجاهدین " مجاهدان راه آزادیستان " !بودند و همین که از سازمان جدا شدند به" مزدوران رژیم آخوندی" تبدیل شدند .

3-ایران دیدبان در هفته ی گذشته، خبر از تصمیم گروهک رجوی برای برگزاری تجمع اعتراضی در استکهلم داد . ظاهرا بعد از آنکه لورنس بوتلر مسوول اداره ی عراق در وزارت خارجه ی آمریکا خبر داد که زنان اشرف مورد تجاوز شدید جنسی قرار می گیرند ، خون سران فرقه به جوش آمد و تصمیم به برگزاری این تجمع گرفتند . ایران دیدبان البته حکایت را اینگونه بیان کرد : " در اطلاعیه ی لمپن های باند رجوی ، ضمن پست و رذیلانه خواندن اظهارات بوتلر ( که سخن گویان گروه تروریستی مجاهدین بارها به گفته های ایشان و همکارانشان در درباره ی گرفتن وضعیت تحت حفاظت در عراق استناد جسته اند ) مقاله ی خانم بیته هامرگرن نیز" لجن نامه توصیف شده است ." دیدبان سپس ادامه می دهد : " بوتلر که سخنگو و نماینده ی همان کشوری است که مجاهدین به بند پوتین سربازانش برای حمله به ایران دخیل بسته اند – چرا – به ناگاه آخوند و پاسدار می شود ." گویا برای این گروهک تروریستی خیلی گران تمام می شود که اندک حامیانشان گاهی بخواهند از آنها انتقاد کنند .

4-سالهاست که مجاهدین خلق برای به رسمیت شناخته شدنشان دست و پا می زنند اما طرفی نمی بندند و راه به جایی نمی برند . در این خصوص مهدوی در سایت پرونده ی سیاه در مطلبی با عنوان " چرا به رسمیت شناخته نشدیم " با طرح این سوال که : " 30 سال است که مجاهدین از خود می پرسند چرا شورا ، سازمان و ارتش آزادی بخش به رسمیت شناخته نمی شوند " از دغدغه و عقده ی 30 ساله ی رجوی و باندش برای مطرح شدن و شناخته شدن می گوید و ادامه می دهد : " رهبر مجاهدین در این خصوص در هر سرفصل و بن بست و یا مقطع اعلام می کند که اگر ما را به رسمیت بشناسند ما رژیم را در اسرع وقت سرنگون می کنیم ، البته او هیج وقت نمی گوید اولا چرا به رسمیت شناخته نمی شوند و ثانیا با چه مکانیزمی می خواهند در صورت به رسمیت شناخته شدن ،رژیم را ساقط کنند ؟ "

5-شورای ملی مقاومت و باند به گل نشسته ی مسعود در میانه هفته ی گذشته باز هم بیانیه صادر کرد و باز هم به غیر شفاف بودن پرونده ی هسته ای کشورمان اصرار ورزید که البته می توان حدس زد آثار ما تاخر سوزش ناشی از گزارش آژانس باعث این مساله شده است .جنایت کاران باند رجوی از آنجا که به بیماری توهم گونه ی " افشاگری " دل خوش کرده اند باز هم دست به افشا زدند و از " افشاء 3 کمپانی رژیم ایران در آلمان "خبر دادند . بی چاره فرقه ی رجوی ، به چه چیزهایی دل خوش کرده است! .

6-حسن زبل اما در وبلاگ پر طرفدارش باب جدیدی را برای بیان خاطرات جداشده ها باز کرده که در قسمت کامنت های وبلاگ خاطرات تکان دهنده و درد آوری از مناسبات منزجر کننده ی فرقه ی رجوی از قول جدا شده ها نقل شده است که هم حیرت آور است و هم عمق فاجعه ی انسانی در اردوگاه اشرف را به گوش همه می رساند .

7-در میانه های هفته در سایت انجمن نجات به نامه ی سراسر حسرت و اندوه فرامز حسن پور برای برادرش فرهاد حسن پور برخوردیم که برادر دربند خود در اشرف را مخاطب قرار داده بود . در گوشه هایی از این نامه آمده است : " می خواهم بگویم و بنویسم و حرف بزنم ولی از کجا ، از چه ، مگر می شود فراق 25 ساله را در چند صفحه نوشت ؟ هنگام تحریر با ورکن هر کدام از حرف ها و کلمه ها سعی می کنند از همدیگر سبقت گرفته و زود تر خود را روی دفتر حک نمایند . خاطرات گذشته ام ، با هم بودن ، روی ایوان خانه خوابیدن ، فوتبال بازی کردن ، توپ پاره کردن ، یا نه ، دعوای خواهر و برادری ، یکی به دو کردن ، کتک خوردن از تو که برادر بزرگ تر بودی و کلمه ی ( اَبی ) برادر خطابت کردن ورد زبان برادران و خواهران کوچک ترت و حتی دختر خاله و پسر خاله هایت بود . " این نامه آنقدر ساده و دردناک نوشته شده که بی اختیار دل هر اندیشه ی آزاد و رهایی را به درد می آورد که چرا باید کسانی که نمی خواهند در چنگال باند رجوی باشند اینگونه دربند بمانند ؟

8-از آنجا که باند رجوی از هر جریان و رخداد و حادثه ای به قصد بهره برداری استفاده می کند تا از آب گل آلود ماهی بگیرد مهدوی در سایت پرونده ی سیاه این بار با اشاره به سوءاستفاده ی باند رجوی از جریانات مذهبی و شبهه مذهبی در مطلبی با عنوان " دیروز فرقه ی ریگی ، امروز دراویش نعمت اللهی " نوشت : " به عنوان یک شاهد عینی در مناسبات مجاهدین و یک عضو جدا شده به طور ویژه دراین خصوص باید بگویم استراتژی رجوی آن است که حتی در داخل مناسبات خود اقلیت های مذهبی مجاز و غیر مجاز را سرکوب و آنها را تحت فشار به ایدئولوژی خود ملحق کند ."

9-ارسال ایمیل پیام های مریم و سپس مسعود – با ادعای ارسال برای 5/3 و 5/9 میلیون ایرانی و دریافت پاسخ از جانب 5/3 میلیون نفر هم فیل جدیدی است که سازمان تروریستی رجوی در اوایل هفته ی گذشته به هوا فرستاد تا فرقه ی فراموش شده در لا به لای تاریخ ادعا کند که هنوز نمرده است. البته این شیوه ای است که باند رجوی در آینده نیز به کرات تکرار خواهد کرد و طبیعتا و بر سنت مالوف سازمان باید منتظر استقبال بی نظیر مردمی هم از آن باشیم . اما در این مورد ایران دیدبان در یاد داشتی که " نشانه های زوال یک دیکتاتوری سازمانی " نام داشت ضمن پوزخند به پیام ساختگی " یک هموطن آذربایجانی " که مثلا در پاسخ به ایمیل پیام مسعود نوشته بود : " مسعود باز هم دست همه را خوانده است و باز هم می خواهد میز ارتجاع را به هم بریزد ، چون می داند که باز هم رژیم می خواهد با گره زدن منافع خودش با منافع ملی همه را جمع کند . " آورده است : " این بابا عقده ی فروخورده ای از زمان دانشجویی دارد که مست های لایعقل رادر کاباره ها دیده که میز به هم می ریختند و خیلی برایش قدرتمندانه جلوه کرده و ازآن زمان تا کنون در حسرت یک میز به هم ریختن به سر می برد . " و باز اینگونه ادامه می دهد : " آیا رجوی احمقانه تر از این می تواند با ادعای سخنان یکی از هم وطنان آذربایجانی ، خودش از خودش تمجید و تعریف کند و دست مریزاد به خوش بگوید و دسته گل تقدیم خودش کند که این منم که دست آنها را خوانده ام و دارم میز را به هم می ریزم ." خدا را چه دیدید ، شاید سازمان منافقین در پی افاضات مسعود دستور ساخت بنای یادبود طرفداران اینترنتی سازمان را هم مثل بنای یادبود افسانه ی 5 میلیون و 200 هزار عراقی در اشرف صادر کند .

10-در هفت روز گذشته مریم رجوی باز هم از خوردن قرص آرام بخش " فاز اضمحلال " غافل نشد و دوران حاکمیت رژیم را به سر آمده تلقی کرد و از کارگران ، مردان ، زنان ، مادران ، پدران ، دانشجویان ، کودکان ، نوجوانان و خلاصه هر جنبنده ای که به ذهنش رسید دعوت کرد تا در مقابل رژیم آخوندی بایستند . البته او باید متوجه باشد که لازم است حال و هوای سخنرانی هایش را عوض کند چون مثل شعار های مسعود تکراری شده است ، شاید هم بهتر است نویسندگان، سخن رانی هایش را تعویض کنند چون سالهاست انتظار اضمحلال رژیم آخوندی را می کشند اما بالاخره فهمیده نشد که واژه ی اضمحلال خوردنی است یا پوشیدنی ؟

11-در هفته ی گذشته کانون آوا با اشاره به جنگ طلبی های مجاهدین خلق و علل وعوامل گوناگون این مساله در توضیح یکی از این علل نوشت : " ایدئولوژی این فرقه ی ضد مردمی عاری از هر گونه عاطفه ی انسانی می باشد ، به دلیل اینکه سالهاست عناصر آن به هر گونه رابطه ی عاطفی به همسر و فرزند و خواهر و برادر پشت کرده اند و آن را تقیبح می کنند . اکنون چگونه می توانند نگران خطری باشند که برای مردم ایران در کمین نشسته و احتمال آن، روز به روز بیشتر می شود ؟ ."


دی 1402
شنبه 1 شنبه 2 شنبه 3 شنبه 4 شنبه 5 شنبه جمعه
1
2
3
5
6
7
8
9
10
11
12
14
15
16
17
18
19
21
22
23
28
29