گروهک تروریستی جندالشیطان در ديماه1381 توسط عبدالمالک ریگی و چند نفر از دوستانش که در افغانستان با هم بودند راهاندازی شد و سنگ بنیا اولیه آن در سال 1382 با انهدام یک دستگاه خودروی الگانس پلیس گذاشته شد.
اين گروهک که فعاليتهاي خود را بهصورت مخفيانه و زيرزميني ادامه ميداد، با انجام اقدامات تروريستي ديگري در همان سال از جمله: حمله به پايگاه مقداد در خاش، گروگانگيري اتباع هندي، هلندي و آلماني، خواستههايش را مطرح و موجوديت خود را اعلام کرد. سپس از عنوان «جنبش مقاومت مردمي ايران» براي معرفي خود استفاده کرد تا اهداف و برنامههاي تروريستي خود را در پشت اين نام عوامفريب پنهان کند .
اين گروهک تروريستي در پوشش فعاليتهاي حقوقبشري و با عنوان دهانپرکن حمايت از حقوق اهلسنت وقوم بلوچ، اهداف و برنامههاي خود را دنبال کرد. از جمله اهداف اصلي اين گروهک ميتوان به ايجاد تفرقه بين اقشار جامعه اسلامي با برجستهکردن اختلافات بين شيعه و سني، تشديد اختلافات قومي و تأکيد بر مهاجرت اجباري شهروندان غيربلوچ از منطقه بلوچستان، تجزيه و جداسازي بلوچستان ايران و تشکيل بلوچستان آزاد و... اشاره کرد.
اين گروه اقدامات تروريستي متعددي از جمله ترور، بمبگذاري، عمليات انتحاري، آدمربايي به قصد اخاذي، سرقت مسلحانه، تيراندازي به نيروهاي گشتي و پليس و عواملي ازايندست را مرتكب شد و با اين اقدامات سعي در تحميل اهداف و برنامهها و خواستههاي بعضاً سياسي خود به دولت مركزي را داشت.
از جمله جنایاتی که این گرهک انجام داد انفجار اتوبوس کارکناس سپاه در 25بهمن1385بود که طی آن11نفر کشته و 31 تن مجروح شدند.
در اين عمليات تروريستي، يك خودروي سواري پيكان كه داراي 4 نفر سرنشين بود، به بهانه اينكه خودرو خراب شده، مقابل اتوبوس كاركنان سپاه توقف نمود كه در همين حين سرنشينان خودروي پيكان از خودرو خارج و بلافاصله خودروي پيكان منفجر و اتوبوس نیز منفجر شد.
شهید جعفر شهریاری در سال 1365 در روستای شیبآب شهرستان هامون دیده به جهان گشود. او در خانوادهای قرآنی، تحصیل کرده و مطیع امر رهبر پرورش یافت به همین دلیل دوران کودکی و نوجوانیاش را با معدل بالا و اخلاق مثالزدنی گذراند. اوقات فراغتش را با شرکت در کلاسهای ورزشی و حضور در هیئت سپری میکرد و به خصوص برای شرکت در نماز جمعه اهمیت ویژهای قائل بود؛ حتی با وجود اتومبیل در منزل مقید بود با پای پیاده مسیرچندکیلومتری را تا مصلی طی نماید.
جعفر پس از اخذ دیپلم بلافاصله به استخدام مخابرات درآمد؛ اما پس از مدتی با توجه به علاقه زیادی که به نظام وادامه تحصیل داشت وارد سپاه پاسداران شد تا به همراه خدمت بتواند ادامه تحصیل دهد. بالاخره پس از چند ماه گذراندن دوره آموزشی در تبریز به تیپ110سلمان زاهدان معرفی و مشغول خدمت شد. از ویژگی های بارز این شهید در همان دوره کوتاه خدمتش شجاعت و از خودگذشتی بود که توجه همه فرماندهان مافوق را به خود جلب کرد. سیره جعفر همیشه سیره شهدای دفاع مقدس بود وآرزو میکرد روزی شهادت قسمتش شود. تا اینکه در 25بهمن1385 در حادثه تروریستی بلوار ثارالله به همراه همکارانش به شهادت رسید وبه آرزوی ابدیاش دست یافت.
آنچه در ادامه میخوانید شرحی است بر مصاحبه با پدر شهید شهریاری:
از همان دوران کودکی بسیار پر تلاش و پر جنبوجوش بود. در کنار درسش اگر فراغتی پیدا میکرد به ورزش میپرداخت. نسبت به رعایت مسائل دینی مقید بود. در دوران نوجوانی مسیر نمازجمعه را با پای پیاده طی میکرد و همه میدانستیم جمعهها برنامه جعفر شرکت در نماز جمعه است.
بعد از اینکه دیپلمش را گرفت در اداره مخابرات مشغول کار شد؛ اما هنوز مدتی نگذشته بود که به سپاه رفت و در زاهدان مشغول خدمت شد.
جعفر عاشق شهادت بود و مدام آرزو میکرد شهید شود تا اینکه در 25 بهمن1385 زمانی که سرویس سپاه دنبالش آمده بود در مسیر رفت به دفترشان مورد حمله عناصر گروهک تروریستی جندالشیطان قرار گرفتند و اتوبوسشان منفجر شد.
او در همان حادثه به آرزویش رسید.
با اینکه پدرش هستم؛ اما جعفر را بعد از شهادتش شناختم. یکی از سرداران سپاه میگفت از خوبی پسرتان هرچه بگویم کم است! ظاهرا جعفر در یکی از رزمایشها عملکرد خوبی داشته و زمانی که به او پاداش دادهاند نپذیرفته چرا که نتیجه خوب بودن رزمایش را بخاطر عملکرد خوب تمام همکارانش میدانسته است.
سردار محمدزاده همیشه میگفت: «همه شهدا برای ما عزیزهستند؛ اما شجاعت و توجه نکردن به مال دنیا ازشهید جعفر همیشه مدنظرمان هست.»