شعارسازي منافقين، سردادن حاميان موسوي
از جمله اتفاقاتي كه براي آشوبگران حامي موسوي طي حركتهاي ساختارشكنانهشان در هفت ماه گذشته رخ داد، راديكال شدن روز به روز شعارها بود تا آنجا كه مدعيان اعتراض به نتيجه انتخابات به شعارنويسي و عربدهكشي عليه مردم و اصل نظام جمهوري اسلامي روي آوردند و در نهايت پس از آنكه شعارهايي بر ضد ولایت فقیه سردادن و حرمت شكني عاشورا را در كارنامه خود ثبت كردند، از سوي ميرحسين موسوي لقب «مردم خداجو» را گرفتند. واكاوي بيانيهها و پيامهايي كه امضاي دو عنصر معلومالحال منافقين يعني مريم و مسعود رجوي با عنوان مضحكي همچون رئيس جمهور و رهبر برگزيده مقاومت پاي آنهاست نشان ميدهد برخلاف آنچه سران آشوب در تهران تصور ميكنند چندان هم سرنخ آشوبها ديگر دستشان نيست و پلاكاردها و شعارها و عربدهها با خودكار سبز منافقين نگاشته ميشود.
تحريك به سردادن شعار عليه رهبر معظم انقلاب به دليل عناد بارز اين گروهك تروريست با اصل ولايت فقيه از همان ابتدا در بيانيههاي آنان پيگيري ميشد. مريم رجوي در بيانيه 18 تيرماه خود سرنخ اين شعار را به حاميان موسوي داد و اين گروهك در مقاطع ديگر از جمله 26 تيرماه شعارهاي تند ديگري را با محوريت رهبري و ولايت فقيه به آشوبگران در داخل القا كردند.
آنها براي روز قدس شعار «نه غزه، نه لبنان، جانم فداي ايران» را براي مقابله با ابتكار تاريخي امام خميني (ره) درباره حمايت از فلسطين ساختند و براي 13 آبان روز جهاني مبارزه با استكبار جهاني، شعارهاي «مرگ بر ديكتاتور»، «ميجنگيم، ميميريم ايرانو پس ميگيريم» را تدارك ديدند و به درستي در بيانيهها از آنها به عنوان شعارهاي «اشرف نشان» ياد كردند.
شعارهایی علیه عمود خیمه نظام ؛ولایت فقیه و همینطور مردمی ترین نهاد جمهوری اسلامی یعنی بسیج که درخطرات بزرگی همچون جنگ،شرارت اشرار درنوارمرزی،سیل،زلزله و.... همیشه با حمایت مردم در صحنه حاضر میشده و بازوی توانای نظام بوده را در بيانيههايشان سر دادند و در تهران نيز حاميان موسوي پشتگرم حمايتهاي او و كروبي در قالب بيانيه و مواضع ساختار شكنانه در جريان اغتشاشات سر دادند.
اما در بيانيه هاي مسعود رجوي در روز دانشجو نيز با ساختاري منافقانه تلاش شد تا به بهانه شعار الله اکبر،دانشجويان را فريب داده و با خود همراه کند.
اما حوادث روز عاشورا كه در ميانه بهت و ناباوري مردم مسلمان ايران رخ داد، پرده ديگر از سناريوي نفاقآلودي بود كه با همكاري مشترك سران آشوبها در داخل و منافقين در خارج از كشور رقم خورد. سردادن شعارهايي همچون: «ميكشم، ميكشم، آنكه برادرم كشت» «بسيجي ، خشم ما رو نديدي»، و ... از جمله شعارهايي بود که منافقين و سرکرده آنها هم با سوءاستفاده از آن، خود را وام دار اين شعارها ناميدند و از سرداده شدن آن توسط عده اي اندک، به خود مباهات کردند و با مصادره به مطلوب کردن آن، اصل شعارها را ساخته و پرداخته خود ناميدند و دانشجويان را دنباله رو خود اعلام کردند.
دعوت به شورش دستور كار مشترك نفاق و سران آشوب
به موازات 17 بيانيهاي كه موسوي بعد از انتخابات براي اردوكشي خياباني صادر كرد و همچنين تقلاي كروبي براي سهيم شدن در آشوبها، بيانيهها و پيامهاي سران گروهك منافقين بود كه دعوت به آشوب و اغتشاش در آنها به وضوح ديده ميشد. همسر سرکرده منافقين در بيانيهاي به مناسبت 18 تير با دعوت به تداوم آشوبها، فريادهاي و عربده کشي هاي عده اي اوباش را فرياد جوانان وطن ناميد. فريادي که به خيال اين جرثومه تروريسم، اصلي ترين عامل فروشپاشي نظام خواهد بود!
او خطاب به دانشجويان و دانشآموزان واکنش هاي وحشيانه بازماندگان اين فرقه در اردوگاه اشرف در مقابل پليس عراق را نمونه بارز مقاومت اعلام کرد و از دانشجويان خواسته بود در برابر آنچه که او از آن به نام «توطئهها و سركوبگريهاي اين رژيم به بنبست رسيده براي ارعاب جامعه»، ياد مي کرد مقاومت کنند.
اما سرکرده منافقين نيز در روزهاي پاياني فروپاشي اقدامات فريب کارانه و آشوب هاي عده اي آشوب طلب، در حالي که از به ثمر نشستن تخم نفاق خود نااميد شده بود، ملتماسانه از گروه هاي آشوب طلب و افراد فريب خورده که ديگر پا پس کشيده بودند مي خواست: «حتي در شرايطي كه هيچ گونه امكان تجمع نيست هستههاي 9 نفره، 5 نفره و حتي هستههاي مقاومت 3 نفره جوانان انقلابي ميتوانند نيروهاي سركوبگر دشمن را تجزيه، خسته و فرسوده كنند.»
هدف نفاق، فقط ولايت فقيه
سوق دادن حوادث پس از انتخابات به سمت ضديت با ولايت فقيه، از ديگر خواستهاي منافقين است كه هيچ تلاشي هم براي انكار و اختفاي آن در مواضع صورت نميدهند و جالب آن كه بازيگران داخلي آشوبها خواسته يا ناخواسته در مسير دشمني جريان نفاق با اصل ولايت فقيه كه از دشمني با امام خميني(ره) آغاز شده و اينك مقام معظم رهبري را هدف قرار دادهاند، و به همين دليل خشنودي منافقين زماني صد چندان ميشود كه به دليل بي اقبالي آنها در نزد مردم و عدم همراهي مردم با آنها، بتوانند شعارها و اهداف خود را بر روي موج طرفداران موسوي سوار کنند.
براي پيشبرد اهداف، منافقين عادي نمودن برخي شعارها و اهداف را در دستور کار خويش قرار دادند.اهانت به امام خميني(ره) و حضرت آيتالله خامنهاي نه تنها در اين موارد بلكه اولين چيزي است كه به ذهن بيمار منافقين خطور ميكند.
اوج عصبانيت آنها براي خالي كردن عقدههاي واخورده و پس افتاده زماني است که عده اي اندک که تحريک شده عوامل خارجي و ضد انقلاب بودند، عليه برخي مقامات نظام شعار دادند و سوزش هاي آشکار و پنهان خود را کمي التيام بخشيدند. به عنوان مثال شعارهايي عليه رئيس قوه قضائيه و دیگر مسئولین دادند .
به نظر ميرسد برخلاف موسوي و كروبي و برخي از كساني كه اقداماتشان مورد تأييد منافقين و مستمسكي براي سر از گور برداشتن آنها ميشود، آنها خود قائل به ايجاد مرزبندي هستند ودر موارد محدودی که عدم حمايتهاي آنها از سران آشوب، در ابتدای فتنه را شاهد بودیم نشان و حكايت از همين دارد. آنها در بيانيههاي خود در هفت ماه گذشته نشان دادهاند كه هر جا روزنهاي براي رد پا برجاي گذاشتن يافتهاند، چنين كردهاند.