حضرت آیتالله العظمی گرامی قمی در دیدار با دبیرکل بنیاد هابیلیان (خانوادۀ شهدای ترور کشور)، ضمن ابراز خرسندی از فعالیتهای بنیاد هابیلیان، تأکید کردند که گروهک تروریستی منافقین افراد خائنی بودند که نشاندادن اعمال ناجوانمردانۀ آنها خدمت بزرگی به اسلام و ایران است.
به گزارش پایگاه خبریتحلیلی هابیلیان (خانوادۀ شهدای ترور کشور)، مشروح بیانات آیتالله العظمی گرامی قمی در دیدار با دبیرکل بنیاد هابیلیان در ادامه خواهد آمد.
منافقین تحتتأثیر کمونیستها و ماتریالیستها بودند
کارتان کار بسیار ارزشمندی است. گاهی در این فکر بودهام، ولی جایی پیدا نکردم که متصدی این کار باشد و تعجب میکردم؛ چون هم بهنفع دولت است و هم بهنفع ملت است. از زمانی که بشر به وجود آمده است، هم هوا و هوس بوده و هم عقل و درایت و اینها با هم در جنگ و ستیز بودهاند، پیروان هوس قانونمند نیستند. هوس براساس خیال است و قوۀ خیال هم به همه جا میپرد. این است که آنها دنبال قانون نیستند. در قدیم آنهایی که اهل دین هم نبودند، اما مردانگی را میدانستند؛ بدون آگاهی و غافلگیرانه به کسی حمله نمیکردند و این کار را نامردی میدانستند. همۀ تروریستها در اوج نامردی هستند. گروهک تروریستی منافقین در ایران به غیر از نامردی در مقام عمل، یک نامردی دیگر هم در مقام اندیشه داشت. آنها سعی میکردند مطالب خودشان را طوری جلوه دهند که دیگران تصور کنند اسلام و عقل و دین همین مطالب است. در سالهایی که در تهران در زندان ساواک بودم، دیدم که حتی بعضی از بازاریان متدین تحتتأثیر آنها قرار گرفته بودند. خود منافقین هم در منطق خداشناسی تحتتأثیر کمونیستها و ماتریالیستها قرار گرفته بودند. آنها میگفتند عالم منظم است و این نظم دال بر خداست، اما در صورتی که اثبات شود نظم از اول بوده است. شاید نظم از اول نبوده است و تدریجاً با حرکت ذاتی ماده بهوجود آمده است. آنقدر ماده در چاله افتاده است تا راه خودش را پیدا کرده است و تصور میکردند حرکت جوهری که مرحوم صدرالمتألهین و دیگران گفتهاند، همین است.
زمانیکه در سال 1355 از زندان بیرون آمدم، اولین مطلبی که نوشتم جزوهای تحت عنوان «مذهب» راجع به همین شبهه بود. آنها روی افراد خیلی تأثیر میگذاشتند و حتی بعضی طلبههای نوجوانی که تازه وارد حوزه شده بودند، جذبشان میشدند. در زندان نیز چنین مشکلاتی داشتیم؛ برخورد با این نوجوانها، برخورد با بازاریها و برخورد با ماتریالیستها بسیار زیاد بود و حتی قبل از نفاق در سال 1354 گرفتار این قضیه بودیم.
نشاندادن اعمال ناجوانمردانۀ منافقین خدمت بزرگی است
نشاندادن اعمال ناجوانمردانۀ منافقین خدمت خیلی بزرگی است؛ چراکه بعضی از جوانانی که عضو آنها شده بودند واقعاً افراد پاک و سالمی بودند و تحتتأثیر کلام و اعمال منافقانۀ آنها قرار گرفته بودند. چه بسیار جوانان پاکی که به خاطر اینکه جذب آنها شدند، از بین رفتند. خیلی دلم برای آنهایی میسوزد که نتوانستیم هدایتشان کنیم. به هر حال کار شما خدمت بسیار بزرگی است. من این آمار را نمیدانستم که تعداد شهدای ترور کشورمان در یک سال از 16هزار به 17هزار رسیده است. این خیلی غیرعادی است و واقعاً لازم است که اینها معرفی شوند.
سوءاستفادههای غیراخلاقی در منافقین بسیار زیاد بود
موقعی که وحید افراخته را دستگیر کردند، سربازجوی اوین خصوصیات منافقین را ذکر میکرد و ترسی نداشت که تکهای دروغ بگوید. اولاً میگفت رهبرانشان گاهی در طبقات ساختمان سه یا چهارطبقه زندگی میکردند و خودش طبقۀ وسط بود. طبقات بالا و پایین بیشتر دخترها بودند و مرتب به بالا و پایین سرکشی میکرد و سوءاستفادههای جنسی؛ طوری هم برخورد میکرد که طبقۀ پایین از طبقۀ بالا و بالا از پایین خبر نداشت. چیزهایی که اینها در خود گروه داشتند و سوءاستفادههایی که همین رهبرشان مسعود رجوی انجام میداد، بسیار زیاد بود و همهگونه سوءاستفادۀ اخلاقی در آنها وجود داشت.
منافقین از نظر ایدئولوژیکی هم توخالی بودند
منافقین از نظر ایدئولوژیکی هم واقعاً اطلاعات کافی نداشتند و اهل خواندن فلسفه نبودند. کتابهای فلسفه را ناقص میخواندند و حتی کتابهای ماتریالیستها را هم که میخواندند، خوب نمیفهمیدند. فریدون تنکابنی از نویسندگان معروفشان بود که در هواخوری قصر از ما چیزی می پرسید که یاد بگیرد؛ ولی بعضی از افراد تحتتأثیر آنها قرار میگرفتند.
از روز ازل ترور وجود داشته است
از وجود چنین موسسهای بسیار خوشحال شدم. وجه تسمیۀ خوبی هم در نام این مرکز (هابیلیان) وجود دارد. از روز ازل نامردی و ناجوانمردی وجود داشته است. تمام اهلبیت (ع) اینطور به شهادت رسیدهاند. آنها بهصورت اغتیال یا با سم و... به شهادت رسیدند. در میان علما هم دو شهید معروف دادیم؛ شهید اول و شهید ثانی. شهید ثالث، شهید قزوینی هم در این دو قرن اخیر اضافه شد. ولی اوج این ترورها از بدو شروع انقلاب اسلامی دیگر بود. به هر حال خیلی خوشحال شدم که چنین مرکزی وجود دارد و دعایتان میکنم که بیش از گذشته موفق باشید.
امامخمینی(ره) به کارهای تروریستی اعتقاد نداشتند
امام(ره) به کارهای تروریستی اعتقاد نداشتند و به فدائیان در قضیۀ منصور هم اعتراض داشتند. بنده قبل از تبعید و زندان امام(ره) به ایشان گفتم که برخی از خوانین جنوب به من پیغام دادهاند که با امام صحبت کنید که اگر میتواند سه کار انجام دهد، ما در عرض چند سال شیراز را میگیریم و بعد به تهران میآییم. اما امام(ره) گفتند خیر؛ اصلاً صلاح نیست. گفتم با اعلامیه که کار درست نمیشود؛ شما میخواهید چه کسی را هدایت کنید در دنیایی که همه جنایتکار هستند. فرانسه است که با الجزایر این طور میکند؛ آمریکا آن زمان صحبت بود که کسی رئیس جمهور شود که از جنگ اتمی صحبت میکند. ایشان خیلی قاطع گفتند که او رئیسجمهور نمیشود و من همه کار را با همین قوای تهران و با همین اعلامیه درست میکنم. مهمترین عامل مؤثر عاطفه است؛ اگر سعی کنید با این نوجوانان با عاطفه برخورد کنید، خیلی موثر است. منافقین بیش از اینکه از طریق فکر جوانان را ببرند، از طریق احساس بردند. حالا در اینها احساسات فاسد و خراب هم بوده است که تشدید میکرده است این کارها را ولی اصل آن از طریق احساس و امیال بوده است. منافقین با نوجوانان گرم میگرفتند و آنها هم کاملاً جذب میشدند، حاج عزتالله خلیلی بازاری تهران بود و فرزند بامحبت و متدینی داشت ولی فاصلهای افتاد و بندها جدا شد و دست منافقین افتاد. آنها هم با محبت و روشها و عواطف غیرعقلانی، او را جذب کردند.