منافقین بدون علم مبارزه چگونه مبارزه می‌کنند؟

Berlinنهم نوامبر مصادف است با سالروز فروریزی دیوار برلین، نماد جدایی شرق از غرب و به گوش رسیدن صدای ناقوس مرگ جبهه چپ در جهان. این بزرگ نماد جنگ سرد با فروپاشی خود به مرور خبر از ریختن هیمنه کمونیست‌ها داد که دو سال پس از آن تجزیه اتحادیه‌جماهیرشوروی قطب کمونیستی جهان و درنهایت افول اندیشه مارکسیسم را به دنبال داشت. گرچه اندیشه امپریالیسم هم به موازات اندیشه مارکسیسم از خواستگاه‌های ناپاک خداناباوری در غرب برخواسته است اما در ستیز و مبارزه این دو اندیشه با یکدیگر ابتدا اندیشه مارکسیسم بود که از پای درآمد و به زباله‌دان تاریخ سرازیر شد.

بد نیست سری به تاریخ بزنیم و عبرتی از آن بگیریم. سازمان منافقین در سال‌های بدوی کار خود برای فریب اذهان جوان اما انقلابی و همچنین مسلمانان طرفدار خود علل گرایش‌هایش به ایدئولوژی مارکسیست را با این جمله توجیه می‌ساخت: مارکسیست علم مبارزه است.

آری! گرچه این افراد قصد داشتند تمایلات به‌شدت ماتریالیستی و کمونیستی خود را پشت این توجیه پنهان کنند؛ ولی پس از دستگیری و اعدام سران این گروهک در سال‌های 1349 و 1350 به خصوص پس از سال 1352 دیگر این پنهان‌کاری مصلحت‌اندیشانه نه به صرفه بود و نه میسور. به هر تقدیر این گروهک تا امروز دست از این توجیه برنداشته و همچنان مارکسیسم را علم مبارزه معرفی می‌کند.

جالب است که این به اصطلاح علم مبارزه در ماراتن خود با تفکر به مراتب مخرب‌تر از امپریالیسم سال‌هاست که در جا زده و از شوروی به عنوان بزرگترین مظهر آن گرفته تا یوگوسلاوی، مجارستان، آلمان شرقی و... در این نبرد به قهقهرا رفته‌اند. از طرفی جمهوری‌خلق چین که تنها نام خلق را یدک می‌کشد در یک استحاله سیاسی محیرالعقول به یکی از قطب‌های سرمایه‌داری و امپریال بدل شده است و در سودای ربودن جایگاه ایالات متحده به‌عنوان بزرگترین سرمایه‌دار جهان است.

جنگ سرد که خود بزرگترین‌ عرصه نبرد سیاسی در سده‌های اخیر بود بازنده بزرگی به جز جبهه مارکسیسم‌ نداشت و منافقین که خوشه‌چین مکتب کمونیسم و دست به دامان سفره کاپیتالیسم بودند هرگز نتوانستند برای خود و دیگران این تناقض را توضیح دهند که چگونه بر اساس مرام و مکتب، یا به اصطلاح خودشان علم مبارزه‌‌ای گروهی را تشکیل دادند و سال‌های سال طریق خیانت و جنایت را برای خود و هم‌دستانشان تجویز کردند که صاحبان و مبدعان آن علم نتوانستند بر اساس آن به توفیقی دست یابند و پس از آنکه به این مهم پی بردند چرا دست از مبارزه نکشیدند و مانند دیگر سنگرهای کمونیسم در جهان سلاح بر زمین نگذاشتند.

جواب این سوالات گرچه هیچ‌گاه از سوی منافقین داده نشد؛ اما دست‌یابی بدان‌ها به نظر چنان دشوار نیست. مشخصاً دلیل این سکوت منافقین در برابر انهدام اردوگاه چپ یک چیز بیش نیست. منافقین تا پیش از انقلاب طبق ادعای خود برای حکومتی که دست‌نشانده کاپیتالیسم در ایران بود از ضد‌تفکر آن یعنی مارکسیسم به عنوان علم مبارزه استفاده می‌کردند؛ اما با زوال عمر این حکومت و رویش نظامی استعمارستیز از سویی و پناه بردن ایشان به مرز‌های امپریالیسم ازدیگر سو، دیگر بهره‌جویی از این کلام قصار معنا نداشت، که در آن صورت گویی شمشیر را علیه اربابان جدید خود از غلاف بیرون کشیده‌اند.

منافقین در نبرد با کاپیتالیسم و بورژوازی قبل از شوروی و دیگر مظاهر حکومتی مارکسیسم قافیه را باختند و در اثر یک استحاله سیاسی زیر بیرق غرب قرار گرفتند و این به اصطلاح علم مبارزه بسیار پیش از دیگران برای آنان از بهر‌ه‌مندی ساقط شد؛ اما آنچه حیرت‌آور است این که چرا تا کنون دست از دعاوی سابق و پوسیده خود نکشیده و همچنان تناقضات چند ده ساله را با خود حمل می‌کنند.


فروردین 1403
شنبه 1 شنبه 2 شنبه 3 شنبه 4 شنبه 5 شنبه جمعه
1
2
3
4
5
8
9
10
11
12
16
17
18
19
20
22
23
24
25
26
27
28
29
30
31