منافقين، مهره‌هاي سوخته غرب

سید محمدجواد هاشمي‌نژاد

Jamejam

وقوع انقلاب عظيم اسلامي ايران، بي‌شك يكي از تحولات مهم اواخر قرن بيستم بود، چرا كه انقلاب مردم ايران با دو خصيصه عقيدتي اسلامي و دموكراتيك بودنش مي‌توانست توجه ملت‌هاي زيادي را اعم از مسلمان و غيرمسلمان به خود معطوف كند و سرمشق بسيار جذابي براي مردم كشورهايي باشد كه سال‌ها رنج و مشقات دو ديدگاه كاپيتاليستي و سوسياليستي را به دوش كشيده، در پي گريزگاهي بودند كه بتواند خواست‌هاي فطري آنان را جامه عمل بپوشاند.

در چنين شرايطي، طبيعي است كه مهار و نابودي اين تفكر در دستور كار كساني قرار مي‌گيرد كه جهان را ميان خود به دو حوزه سوسياليسم و كاپيتاليسم تقسيم كرده‌اند.

لذا ايران از همان ماه‌هاي اول بعد از پيروزي انقلاب تا امروز، همواره شاهد انواع و اقسام توطئه‌ها و دشمني‌هايي است كه هر يك به راستي مي‌توانست كشوري را از پاي درآورد و اگر نبود ايستادگي رهبري و مسوولان و حمايت پرقدرت مردم از نظام كشور خود، ايران در نقطه قدرتمند كنوني قرار نمي‌گرفت. وضع تحريم‌هاي سخت دو بلوك شرق و غرب و همزمان حمله نظامي صدام جنايتكار با 11 لشكر به ايران اسلامي و در شرايطي كه هنوز كشور نظامي منسجم و سازمان يافته نداشت دو نمونه برجسته آن است. يكي از توطئه‌هايي كه دشمن از ابتدا مدنظر قرار داد و به آن توجهي ويژه داشت، ايجاد گروه‌هاي تروريستي با رويكردهاي متفاوت ولي هدف واحد بود. هنوز دو ماه از پيروزي انقلاب نگذشته بود كه موج ترورها در كشور شروع و گروه‌هاي مختلف يكي پس از ديگري ايجاد و در مناطق متعدد درصدد ضربه زدن و چيدن زمينه نابودي انقلاب اسلامي ايران برآمدند و منافقين در راس جنايتكارترين و خيانتكارترين آنها قرار گرفتند.

دو سال و نيم پس از پيروزي انقلاب و در شرايطي كه مردم با دست خالي در حال چيدن پايه‌هاي نظامشان و دفع دشمن بعثي بودند، منافقين در پي استقرار مسوولانشان در فرانسه بر روي مردم و مسوولان سلاح كشيدند و براي ايجاد رعب و وحشت علاوه بر به شهادت رساندن افراد گرانقدري نظير بهشتي و باهنر و هاشمي‌نژاد و ائمه جمعه، جمع كثيري از مردم عادي كوچه و خيابان را نيز به شهادت رساندند و پس از چند سال به عراق كوچ كردند و با توهم آن كه به كمك صدام ‌مي‌توانند نظام را ساقط كنند، دست به هر خيانتي زدند و از آن مقر نيز بسياري از فرزندان ايران را به شهادت رساندند. آنها همزمان حضور خود را در كشورهاي اروپايي و آمريكا حفظ و حتي بسط و گسترش دادند و از همه ابزارهاي تبليغي و سياسي و رسانه‌اي آنها استفاده كردند.

غربي‌ها و آمريكايي‌هايي كه پس از فرو ريختن اردوگاه سوسياليسم خود را يگانه قدرت جهاني مي‌ديدند پديده‌اي قدرتمند را جلوي خود مشاهده كردند كه در منطقه خاورميانه ريشه دوانده و حتي در آمريكاي لاتين كه به طور سنتي حياط خلوت آمريكا بود حضور دارد. پس از آزمايش طرح‌هاي گوناگون حضور مستقيم نظامي در منطقه به قصد تغيير نظام ايران، تقريبا همه نظريه‌پردازان و سيستم حكومتي آمريكا معترفند نظام ايران را نمي‌توان با حمله نظامي برچيد. بنابر اين براي محدود كردن انقلاب كه در خاورميانه ريشه‌اي عميق دوانده و بخصوص آن كه تفكر انقلاب، اسرائيل را در مرزهاي خود به محاصره در آورده بود، غرب مبارزه يا براندازي نرم را سرلوحه توطئه‌هاي خود قرار داد لذا از يكي - دو سال پيش تغيير و تحولات در برخورد آنها با ايران را مي‌توان به وضوح مشاهده كرد كه يكي از آنها به كارگيري اهرم پوسيده و از كار افتاده تروريسم و منافقين عليه ايران است. خارج كردن نام منافقين از ليست گروه‌هاي تروريستي بي‌شك در شرايط كنوني كه غرب در موضوع هسته‌اي ايران با بن بست مواجه شده و پيچيده شدن معضل خاورميانه و پيروزي مقاومت و قدرت گرفتن فلسطينيان عرصه را بر غربي‌ها تنگ كرده است. با حمايت دولت‌هاي غربي دستگاه قاضي آنها احكامي را به نفع منافقين صادر و در پي آن نام اين گروهك را از ليست تروريستي آنان خارج كردند.

اگر عملكرد كشورهاي غربي و آمريكا را نسبت به اين گروهك در طول 27 سالي كه ملت ايران آنها را از كشور راندند، بررسي كنيم خواهيم ديد،‌ بودن و نبودن منافقين در ليست گروه‌هاي تروريستي آنها هيچ تغيير عملي در نحوه حمايت آنها از منافقين به وجود نياورده و تغييرات احتمالي بسيار جزئي بوده است چراكه سران اين گروهك به راحتي در پارلمان‌ها و مراكز ديگر دولتي اروپا رفت و آمد داشتند، بعضي نمايندگان ضد ايراني و حامي صهيونيسم در غرب منافقين را به صورت علني مورد حمايت قرار مي‌دادند و حتي برخي منافقين كه اسمشان در ليست اينترپل به عنوان فرد تحت تعقيب بود در تلويزيون‌ها و كانال‌هاي رسمي آنها حضور داشتند و به عنوان تحليلگر به دروغ ‌پردازي مشغول بودند.

اما نظام ايران قدرتمندتر از آن است كه ورود و خروج منافقين از ليست تروريستي اروپايي‌ها بخواهد تغييري در وضعيت آن ايجاد كند؛ بنابراين ضمن اين كه مسوولان بايد هر آنچه كه در حمايت از تروريسم باشد محكوم كنند اما بايد توجه داشت واكنش كشور نسبت به اين مساله متناسب با وزن آن موضوع باشد. خارج كردن نام منافقين از ليست تروريستي توسط اتحاديه اروپا محكوم است و بايد محكوم شود اما قطعا واكنش بيشتر از وزن آنان، بزرگ كردن اندازه ی نداشته منافقين است و چه بسا غربي‌ها را به اين طمع خواهد انداخت كه در مذاكرات خود با ايران ابزار منافقين را مهم تصور كنند.


دی 1402
شنبه 1 شنبه 2 شنبه 3 شنبه 4 شنبه 5 شنبه جمعه
1
2
3
5
6
7
8
9
10
11
12
14
15
16
17
18
19
21
22
23
28
29