تروریسم دولتی سعودی که پیش از این در قامت یک تئوری، باعث وحشت مسلمانان میشد، حالا به شکل عملی و علنی منطقه را به آتش کشیده است.
همه جنگها و خونریزیهای دیکتاتور جوان سعودی یک طرف، موضوع ربودن نخستوزیر لبنان از سوی محمد بن سلمان که باعث تحقیر و خشم ملت لبنان شده است، در سوی دیگر.
تروریسم دولتی به شکلی از تروریسم گفته میشود که در آن، دولتها نقش اصلی را در جریان عملیاتهای تروریستی ایفا میکنند و بیتردید یکی از بزرگترین این عملیاتها در هفتههای اخیر، دزدیدن و بازداشت سعد حریری نخستوزیر لبنان بوده است. کسی که هرچند به ریاض نزدیک بود، اما گویا مواضعش در حفظ ثبات لبنان آنچیزی نبود که بن سلمان و اربابان صهیونیست او، خواستارش بودند.
گزارشهایی که روزنامه انگلیسی ایندیپندنت و نیز روزنامه آمریکایی واشنگتنپست از سناریوی ربودن حریری تشریح کردهاند، این فرضیه که حریری در حبس سعودیهاست را اثبات کرده و میتوان این فرضیه را چنین تکمیل کرد که این آدمربایی، نوعی هشدار به همه سردمداران کشورهای عربی است که یا باید گوش به فرمان دیکتاتور جدید باشند یا اینکه به سرنوشت حریری دچار خواهند شد. همان سرنوشتی که بهنوعی، رفیق حریری پدر سعد نیز به آن دچار شد و از سوی ریاض مورد حمله تروریستی قرار گرفت و جان باخت.
براساس روایت مطبوعات غربی، حریری که در جلسه با کابینهاش، گفته پیگیر حفظ ثبات لبنان در میانه رقابت آلسعود با تهران است، وقتی برای بار دوم به ریاض رفته، نه تنها با استقبال رسمی روبرو نشده، بلکه به حصر برده شده و پس از توقیف وسائلش، مجبور شده متنی را قرائت کند که حاوی توهین به ایران و استعفا از سمت نخستوزیری بوده است.
این نوع آدمربایی که ماهیت تروریستی رژیم آلسعود را بر همگان روشن کرده، باعث نگرانی افکارعمومی جهان عرب شده است. جهان اسلام با حیرت از خود میپرسد چطور دیکتاتوری که برای حفظ ظاهر هم که شده، احترام یک مقام سیاسی بلندپایه لبنانی را نگه نمی دارد، میخواهد داعیه رهبری مسلمانان را داشته باشد؟
پیش از این و در جریان فاجعه منا نیز برخی گمانهزنیها حکایت از آن داشت که آلسعود به بهانه آن فاجعه، شهید رکنآبادی، سفیر پیشین ایران در لبنان را ربوده و به شهادت رسانده است. این دست اقدامات در کارنامه آلسعود زیاد به چشم میخورد. با این وجود این برای اولین بار است که دولت سعودی بدون دغدغه پاسخگویی به افکارعمومی، اقدام به ربایش یک نخستوزیر کرده و در سکوت رسانهای، می کوشد تا این اقدام تروریستی خود را در میانه لفاظیهای سیاسی علیه کشورمان پنهان کند.
پیروزیهای محور مقاومت در منطقه، آگاهی افکارعمومی منطقه نسبت به واقعیتهای جهان اسلام، بهویژه پس از آلوده شدن دست ریاض به خون کودکان یمنی و نیز بیآبرویی آلسعود پس از نزدیکی به تلآویو، همه و همه باعث شده تا سعودیها خود را در وضعیت پیچیدهای ببینند. آنها نمیدانند چطور میتوانند آبروی رفته را بازگردانند. بنابراین دومینوی اشتباهات سعودی همچنان منطقه را در آستانه یک بحران قرار داده است که باید دید چطور میشود با «مقاومت عربی»، این موج رسوایی را مهار کرد.