زمینه سازان جنایت

Karamesiah3 Birooniاغتشاش ، فتنه و آشوب

«هر روز که این نهضت بخواهد یک قدم بردارد می بینیم که یک بساطی در امجدیه پیش می آید ، یک غائله درست می شود و مع الاسف جوانهای ما مطلع نیستند که اینها دارند چه می کنند . خیال می کنند که مسئله چماقدار است و تظاهر کننده . نه مسئله این نیست . این ظاهری است برای آشوب درست کردن . مسئله عمق دارد ، مسئله آمریکاست . مسئله این است که باید آمریکا بیاید اینجا و مقدرات کشور ما را به دست گیرد . خودشان غائله درست می کنند و فریاد می زنند ، خودشان دیگران را کتک می زنند ، باز خودشان فریاد می کنند اینها غائله ایجاد کردن است برای اینکه نگذارند این مملکت به حال خودش باشد.»

امام خمینی(ره)

منافقین پس از آنکه به زعم باطل خود به اصطلاح « حد اعلای توان تشکیلاتی -  نظامی » رسیدند و حتی در دورانی که در این جهت گام بر می داشتند ، محتاج آن بودند که در جامعه شرایطی بوجود آورند که در پرتو آن بتوانند جنایات خود را توجیه کنند .

شرایطی که منافقین می خواستند ، اغتشاش ، نا آرامی و بلوا بود .

آنان از آنجایی که توانایی قد علم کردن در برابر حقانیت غیر قابل تردید جمهوری اسلامی و رهبری داهیانه حضرت امام را نداشتند و از آنجایی که در یک جو آرام و محیط سالم ، چهره واقعیشان به سرعت برملا

می گشت ، کوشیدند تا با گل آلود کردن آب ، چهره واقعی خود را پنهان نگه دارند . اغتشاش در سطح جامعه به آنها این فرصت را می داد تا به دسائس خود صورتی حق طلبانه داده و با دست باز به جنایت اقدام ورزند .

از سوی دیگر جریان نفاق می خواست تا در عین ایجاد اغتشاش و ناآرامی ، چنین وانمود کند که در بوجود آوردن این شرایط بی تقصیر و مظلوم واقع شده است تا شاید از این طریق ترحم امت حزب الله را به خود جلب کرده و با سوء استفاده از ایجاد چنین تمایلاتی شانس خود را در رسیدن به مقاصد شومش تقویت کند .

از این رو آنان ، همانگونه که از ماهیت نفاق بر می خیزد ، از یک طرف آگاهانه و عامدانه به ایجاد اغتشاش و بلوا دست زده و از سوی دیگر به مظلوم نمائی پرداختند .

سردمدار فراری تروریست ها در توضیح این خط می گوید :

« ما قویا نیازمند آن هستیم که بخش اعظم توده ها به بی تقصیری ما در برپائی چنین جنگی ( جنگ داخلی ) بی پرده باشند ، و لذا ما باید نشان بدهیم که برای رسیدن به آن نقطه همه راههای ممکن را پیموده و همه بردباریهای لازم را نیز به خرج داده ام ( 59 )

بر اساس چنین خطی است که منافقین با تمام قوا کوشیدند تا خود را مظلوم جلوه دهند و تقصیر اغتشاش و ناآرامی را متوجه جمهوری اسلامی نمایند و این عمل در شرایطی صورت می گرفت که ایادی نفاق با تمام قدرت مشغول ایجاد اغتشاش ، درگیری و بلوا در همه سطوح جامعه بودند . اعترافات بی پرده کسانی که خود در این آشوب آفرینی ها نقش داشته اند ، افشاگر این حقیقت می باشد .

دزدی که فریاد می زند آی دزد

احمد ربیعی ، که در تیمهای ضربت منافقین فعالیت می کرد می نویسد :

« درگیری ها بلا استثنا از طرف خود ما شروع می شد و اصلا ما کاری نداشتیم درگیری بر سر چه چیزی انجام شده است ، فقط گفته بودند هرجا که درگیری شد در آن محدوده منطقه ما باید بلافاصله وارد شویم و درگیری را به نفع خودمان با ضرب و شتم برادران حزب اللهی خاتمه دهیم ( نقل از اعترافات نامبرده ، ص 3 و 5 )

سید ضیاء سجادی سرشک ، هوادار فعال منافقین در بخشهای دانش آموزی و کارگری می نویسد:

« با نام جو شکنی برای فروش نشریه 40 نفر « محافظ » می فرستادند و روزنامه فروشی در حکم طعمه ای بود که برای صید بی خبر و مظلوم تدارک دیده شده بود و به محض اینکه یک حزب اللهی معترض می شد ، 40 نفر افراد به اصطلاح تیپ نظامی به وی حمله می کردند ( نقل از اعترافات نامبرده ص 6 )

مرتضی ناصح پور در مورد ایجاد درگیری بر سر بساط و دکه های منافقین می نویسد :

« روش کار دکه زدن ها به این صورت بود که دکه را می زدیم و خودمان بین مردم ایجاد بحث می کردیم ، بعد کم کم خود افراد از بحث خارج می شدند و دکه را جمع می کردند و می رفتند و مردم با هم به جر و بحث می پرداختند و درگیری هم که پیش  می آمد به همین صورت بود که بچه ها در بروند و مردم را به جان هم بیاندازند که البته این طرح چندان بردی نداشت . در یک مورد دیگر که دکه زدیم ، تعداد کتابها و نشریه به مقدار کم بود . زدن چندین عکس و پوستر جهت تحریک مردم حتمی بود . 2 نفر مسئول فروش ، یک نفر مسئول بحث کردن بودند که اگر کسی سئوال داشت جواب دهد . بعد 2 نفر با هیکل درشت کنار خود دکه جهت حفاظت از دکه بودند و 2 نفر دیگر با فاصله چند قدمی مشغول حفاظت بودند ، یک تیم 4 – 5 نفره در اطراف محل جهت بررسی اوضاع و احوال مستقر بودند که توسط یک رابط که با دوچرخه بود با مسئولشان ارتباط داشتند . 6 – 7  نفر دیگر که از لحاظ هیکل و کتک کاری وضع خوبی داشتند آماده بودند و همان حوالی پرسه می زدند . قبلا موقع درگیری افراد حزب اللهی جلو می آمدند و بعد از جر و بحث درگیر می شدند . ولی حالا خط به صورت دیگر اجرا می شد . چون افراد حزب اللهی شناسایی شده بودند ، اگر هر کدام قصد نزدیک شدن به دکه داران را داشتند از آن 6 – 7  نفر مستقر در اطراف در برابر هر کدام که جلو بیاید یک یا دو نفر جلو بروند و قبل از نزدیک شدن آنها با آنها برخورد کرده و درگیر شوند . به غیر از اینها چند واحد دیگر به عنوان ذخیره همان حول و حوش بودند که در صورت لزوم باید دخالت می کردند و در ضمن با مرکز تلفنی هم تماس مرتب داشتیم ( هر 10 تا 30 دقیقه گزارش کار به بالا داده می شد ) و در صورت لزوم اقدام به اعزام نیرو از جاهای دیگر می شد که در این مورد خاص در مجموع بچه های دانش آموزی منطقه شرق ناحیه 3 که بالغ بر حداقل 30 نفر در آن روز بود ، حضور داشتند که تمام این افراد

که قبلا چندین دکه می زدند حالا برای یک دکه جمع و سازماندهی شده بودند . به غیر از اینها از ناحیه 2 نیز چندین نفر برای کمک آمدند و یک درگیری که حدودا یک ساعت بیشتر به طول انجامید بوجود آمد که خط کلی هم همان سعی در گسترش و دامن زدن به درگیری بوده است که اجرا هم شد . از این نمونه های درگیری

زیاد است و همه شاهد آن بودند . عامل اصلی آنها خود سازمان بود که به این تضادها دامن می زد و در ظاهر امر بین مردم آن را به گردن افراد حزب اللهی می انداختیم در حالی که با آن خطوط داده شده علت اصلی درگیری و اختلاف ما بودیم ( نقل از اعترافات نامبرده ص 28 و 29 )

علی شکرائی ، سرشاخه در بخش اجتماعی و محلات همدان و تهران در همین زمینه می نویسد :

« وظیفه دیگر نیروهای تشکیلاتی فروش نشریه و ایجاد درگیری بود  و خط را خود سازمان داده بود که افراد در حین فروش نشریه باید از جملات تحریک آمیز استفاده کنند تا بهترین زمینه درگیری ایجاد شود و خود من بر این اعمال نظارت داشتم بعد از اینکه حزب الله وارد صحنه می گردند ، این نیروها که در اطراف فرد نشریه فروش بودند به حزب الله حمله می کردند و بعد پشت سر آن جو سازی می کردند که آزادی نیست ! یا اینکه دیکتاتوری حاکم گردیده ! ( نقل از اعترافات نامبرده ص 4 )

وحید امیدوار تهرانی ، از افراد فعال بخش محلات مشهد می نویسد :

« تیمهایی که برای فروش نشریه یا پخش اعلامیه فرستاده می شدند مورد حسابرسی

قرار می گرفتند و اگر کسی در درگیری و سر و صدا راه نیانداخته بود و مظلوم نمائی نکرده بود مورد مواخذه قرار می گرفت ، به عنوان مثال یک بار که به همراه یک تیم برای گرفتن پلاکارد سر یک چهارراه رفته بودیم ، ظرف 20 دقیقه توسط مردم جمع شده بود و افراد تیم هم سر و صدائی به راه انداخته بودند که من به عنوان سر تیم مورد مواخذه قرار گرفتم که چرا خط را درست برای بچه هایت جا نیانداختی که این داد و بیدادها برای حفظ آزادی !! ضروریست ( نقل از اعترافات نامبرده ص 15 )

عباس اسماعیلیان از عناصر بخش  دانشجوئی منافقین در همین مورد می نویسد :

« همیشه وقتی که برای کار روزانه دکه بعد از تمام کار گزارش می نوشتیم ، در صورت عدم درگیری انتقاد می شد که چرا در دکه فعال برخورد نکردیم »  (نقل از اعترافات نامبرده ص 8 )

شایسته امینیان سر اکیپ دانش آموزی مناف می نویسد :

« همیشه گفته می شد در جریان درگیری ها هنگام فریاد زدن به نوعی بگوئید که مورد ظلم واقع شده و کلا حالت دلرحمی در محیط بوجود بیاورید تا مردم بیایند و از شما دفاع کنند . خصوصا اینکه دخترها خودشان به نحوی در درگیری ها حضور داشتند و مسلما در این میان فرضا ممکن بود روسریشان بیفتد که عموما این حربه دخترها بود که روسری را از سر می کشند و ....... نمونه آن یکی از بچه ها بود که حدود 2 ساعت روی این موضوع توی خیابان راه می رفت و فریاد می زد ! ( نقل از اعترافات نامبرده ص 9 )

صادق آل موسوی ، هوادار تشکیلاتی در بخش دانش آموزی منافقین می نویسد :

« هواداران همیشه یک دوربین عکاسی همراه داشتند و سریعا از صحنه های درگیری عکسبرداری می کردند و می دادند به نشریه « نسل نفاق » تا چاپ کند ( نقل از اعترافات نام برده ص 6 )

مه جبین کوچصفهانی ، از فعالین بخش دانش آموزی و تدارکات منافقین در مورد نقش نفاق در ایجاد درگیری ها می نویسد :

« در بسیاری از این درگیری ها شروع کننده عده ای از هواداران بودند که به شکل مردم عادی در می آمدند و درگیری بوجود می آوردند ( نقل از اعترافات نامبرده ص 7 )

و فیروز احمد زاده ، سر تیپ محلات شرق تهران ، در همین زمینه اظهار می کند که :

« چند روز قبل از شروع درگیری  ( در خیابان مبارزان ) یکی از رده های بالای منافقین توضیح داد که منافقین در جامعه کمتر مطرح می شوند و دوران رکود منافقین شروع شده و توضیح داد که با شلوغ کردن در دکه ها و مراکز فروش نشریه باید منافقین

بیشتر مطرح شوند و چند روز بعد درگیری در این مرکز ( واقع در خیابان مبارزان ) شروع شد که عامل اصلی این درگیری خود منافقین بودند که از طریق یکی از نفوذی های خودشان در میان بچه های حزب اللهی ( حمید طالقانی ) آنها را به آن محل آورده بودند و با ایجاد تحریکات موجب درگیری شدند ( نقل از اعترافات نامبرده ص 7 )

محمدرضا مهموم ، عضو بخش کارمندی و نشریه منافقین می نویسد :

در رابطه با تظاهرات بی حجابها در تابستان 59 به هواداران گفته بودند که در این تظاهرات مستقیما شرکت نکنید ولی به آنجا بروید و آتش بیار معرکه باشید و به آن جریان دامن بزنید . این گفته یکی از اعضاء و مسئول کل بخش کارمندی به اسم صادق سادات در بندی بود ( نقل از اعترافات نامبرده ص 5 )

کارنامه سیاه (19)


مطالب پربازدید سایت

شهادت یک نوزاد در حمله تروریست‌ها

حمله تروریست‌ها در ایام نوروز

جدیدترین مطالب

شهادت یک نوزاد در حمله تروریست‌ها

حمله تروریست‌ها در ایام نوروز

احمد عطایی مدیر انتشارات قدر ولایت

باید اعترافات و اسناد جنایات منافقین منتشر شود

دادگاه منافقین اقدامی در مسیر عدالت؛

روایت خانواده‌های شهدای ترور از جنایت‌های فرقه نفاق

دی 1402
شنبه 1 شنبه 2 شنبه 3 شنبه 4 شنبه 5 شنبه جمعه
1
2
3
5
6
7
8
9
10
11
12
14
15
16
17
18
19
21
22
23
28
29

دانلود فیلم های تروریستی ایران و جهان