امروزه حامیان تروریسم میدانند که علاوه بر جنگ سخت همراه با بهکاربردن جنگ افزارهای متنوع در میدان نبرد، بایستی جنگ نرم را نیز در دستور کار قرار داد. در این راستا حامیان تروریسم و تروریستها سعی بر آن دارند تا از طریق فضای مجازی، استارتاپها و سایر راههای نفوذ و ابزارهای راهنما استفاده کنند تا بتواند برخی از جامعه مخاطب خود را تحت تاثیر قرار داده و آنها را به سمت خود متمایل و جذب کنند. از سوی دیگر بتوانند رعب و وحشت در میان افراد و شهروندان رواج دهند و همچنین بتوانند با حرکات ایذاعی خود را همچنان سرپا و مقاوم نشان دهند. بنابراین تروریسم به سمت سایبر گرایی یا همان مجازی گرایی روی آورده و به حیات نه چندان طولانی خود ادامه میدهد. هرچند هستند حامیانی که بهره خود میبرند و زحمت مقابله کنندگان جدی با تروریسم را بیشتر میکنند.
در این میان حامیان تروریسم با کمکهای مالی و همچنین انتقال فنآوریهای نوین به سمت تروریست ها، زمینۀ فعالیتهای بیشتری را برای ایجاد مخاطره فراهم میسازند. در واقع حامیان تروریسم علاوه بر اینکه در فکر بقاء تروریسم هستند در واقع در صدد نوآوری تروریستی بنیادی هستند و هر از گاهی فرکانسهای تقویتی تروریسم را تغییر میدهند. در این راستا مجازی گرایی یا سایبرگرایی بعنوان تروریسم احتمالی آینده با سبکی متفاوت خواهد بود. در این میان حامیان تروریسم با جمع آوری اطلاعات و دادههای به روز، زمینههای تخریب و به مخاطره انداختن جوامع را فراهم میآورند.
در واقع آنان میخواهند چالشهای پیچیده تری را بوجود آورند و مقابله کنندگان با تروریسم را دچار دردسر نمایند و بر بقای خود پافشاری نمایند و در واقع آنان در فکر تغییر بازی هستند. آنان میخواهند بازی نسل کشی را به شیوه نوین ادامه دهند و همه را متقاعد کنند که همواره بایستی معارض خطرناک وجود داشته باشد. کشورهای حامی تروریسم و در راس انها ابرقدرتها دخالت کلاسیک را در دستور کار قرار داده و همواره در جریان تنشهای بین المللی مامورین خود را سریعا اعزام میکنند تا نقش واسطه گری را ایفا کنند. واقعیت این است که این ماموران واسطه نیستند و در واقع مربیان تروریسم هستند که سفر میکنند تا بازی حریف را ببینند تا بعد بتوانند تحلیل دقیقی از اوضاع و احوال ارائه دهند. در واقع اینها گرگ صفتانی هستند که در خانه حریف برنامه ریزیهای خود را انجام میدهند وگروههای معارض و تروریستی را برای اقدامات آماده میکنند.
از سوی دیگر طیف وسیعی از تبلیغات از سوی حامیان تروریسم صورت میپذیرد و برای اینکه این مساله نوعی عافیت طلبی برای خودشان باشد، دائما کشورهای مبارزه کننده علیه تروریسم را محکوم میکنند و از ابزارهای محدود کننده برای این کشورها استفاده میکنند. آنان بواسطه سرویسهای اطلاعاتی خود تمام مواضع را رصد میکنند و سریع جریان سازی راه میاندازند و روابط کشورها را مختل میکنند و از موقعیت پیش آمده کمال بهره را میبرند و گاهی به نعل و گاهی بر میخ میکوبند.
واقعیت امر این است که یا تصمیمات جهانی را یک عده مشخص میگیرند یا اگر اینطور نباشد بایستی معارض و تروریسم وجود داشته باشد و بعبارت دیگر تروریسم جهانی بایستی وجود داشته باشد. این همان تفکر تمام جهان در خدمت ما است و اگر برای من نباشد برای کس دیگر هم نباشد. آنان معتقدند بهترین راه حل ترور است.
با این توصیف به نظر میرسد بایستی مواضع مکتبی و عملی تروریستها دقیق رصد شود تا بتوان آنان را با واقعیت نابودی آشنا کرد و این مساله امکان پذیر است.