از"فروغ جاويدان" تا غروب شکست

Mersad4هوانيروز و هواپيمايي تا خود تهران تامين است!

 

مريم رجوي که دست راست مسعود محسوب مي شود و هر دو، قسم خورده نابودي اسلام اند، بعد از عمليات مهران (عملياتي که قبل از مرصاد توسط منافقين انجام شد) گفت که عمليات آينده ما (فروغ جاويدان) هم از نظر کيفي و هم از نظر کمي با عمليات هاي قبل فرق دارد که در آينده متوجه خواهيد شد. عراق براي همه جور پشتيباني نظامي، اعلام آمادگي و همکاري کرده تا جايي که قرار است در تخليه مجروحان از نيروي هوايي اش استفاده کنيم و آن ها را با بالگرد منتقل کنند. وقتي هم رجوي براي اطمينان بيشتر در مورد پشتيباني نظامي از نادر (مسئول هوانيروز منافقين) سوال کرد، جواب داد که خيال تان راحت باشد. مسئله هوانيروز و هواپيمايي تا خود تهران تامين است.

 

اهدافي که به گل نشست

 

اوايل سال ۱۳۶۷، يکي از عناصر کادر سازمان منافقین در مورد اهداف ارتش مي گفت که در چشم انداز فعلي، جنگ آزادي بخش نوين ما که تجربه جديدي در تاريخ معاصر است از توقف و سکون خبري نيست. يعني خيز اول براي تهران، خيز آخر هم هست. به اين معني که يا رژيم، کمر ما را مي شکند يا ما کمر رژيم را و در هر حال از سکون و استقرار خبري نيست. يعني مرکز فرماندهي ارتش آزادي بخش يا تحت حاکميت عراق است يا ايران.

 

فروغ جاويدان از قبل آماده بود

 

اين عمليات نه از اوايل تيرماه که چندين ماه زودتر، نقشه اش توسط سازمان مجاهدين خلق کشيده شده بود. اما عواملي باعث شد آن ها خيلي زودتر از آن چه که در نظر داشتند حمله را شروع کنند. مسعود رجوي، سرکرده سازمان در اظهاراتش مي گفت، ما اين طرح و برنامه را از قبل داشتيم و همه چيز آماده بود اما واقعيت اين است که نمي خواستيم به اين سرعت انجام دهيم. اما جريان قطعنامه ۵۹۸ و قبول آن توسط ايران، عمليات را تسريع کرد. طلسم جنگ در حال شکستن است و ما بايد طلسم اختناق را بشکنيم. بايد آماده باشيم به محض اعلام، عمليات را آغاز کنيم. رژيم براي حفظ خودش و با توجه به انزواي بين المللي و فشارهاي خارجي، قطعنامه را قبول کرده است.

 

هماهنگي کامل

 

عراق علاوه بر هماهنگي کامل نيروهاي نظامي زميني اش با نيروهاي مسعود رجوي، نيروي هوايي خود را نيز به طور کامل و هماهنگ در اختيار اين عمليات گذاشت تا با بمباران پايگاه هاي هوايي و محل هاي تجمع نيروهاي جمهوري اسلامي، امکان هرگونه مقابله با ارتش آزادي بخش را سلب کند.

 

پس از فتح تهران...!

 

رجوي در نشستي که عمليات را تشريح مي کرد گفت که وقتي کرمانشاه را گرفتيم اعلام حکومت موقت مي کنيم تا نيروها به تهران برسند و بعد هم در تهران مستقر مي شويم. پس از فتح تهران، چند نفر از رهبران با مردم صحبت مي کنند و به مردم اسلحه مي دهند و آن وقت صلح با عراق را امضا مي کنيم و مردم هم ما را ياري مي کنند و به ما مي پيوندند و پس از آن کشورها ما را به رسميت مي شناسند.

 

هديه هاي صدام

 

عمليات «فروغ جاويدان» براي سازمان مجاهدين خلق که با هزار زحمت، صدام را راضي کرده بودند از آن ها حمايت کند بسيار مهم بود. سازمان بعد از بررسي هاي فراوان در عمليات هاي پيشين خود، به اين نتيجه رسيد در مسيري که براي حرکت نيروها مشخص کرده اند بايد سرعت عمل بالايي داشته باشند. اين زمان، زماني است که زمينه براي قيام عمومي و تسليح توده ها به منظور جنگ مسلحانه عليه نظام جمهوري اسلامي و تصرف قدرت، نزديک است. از طرفي تهيه و تدارک ادوات جنگي بسيار، زمينه عملي را براي انجام اين عمليات آماده مي کرد. به عنوان نمونه ۱۲۰ دستگاه تانک، ۴۰۰ دستگاه نفربر، ۹۰ قبضه خمپاره انداز ۸۰ ميلي متري، يک هزار قبضه تيربار کلاشينکف، هزار دستگاه کاميون و تجهيزات متنوع و مختلف اهدايي صدام و... همه براي يک جنگ ۴۸ ساعته مهيا شده بود.

 

خاطرات چندتن ازمنافقان در عمليات مرصاد

 

در ۲۷ تيرماه سال ۶۷ جمهوري اسلامي ايران پذيرش قطعنامه ۵۹۸ را اعلام کرد اما رژيم بعث تا ۲۷ مرداد از پذيرفتن آتش بس خودداري مي کرد.

 

رجوي توانست صدام را متقاعد کند که قبل از بسته شدن کامل مرزها و اجراي قطعنامه ۵۹۸ سازمان ملل، به سازمان اجازه آخرين حمله به خاک ايران را بدهد. سازمان مجاهدين به سرعت دست به کار شد. در روز دوشنبه ۳ مرداد ۶۷ نيروهاي منافقين يا همان ارتش آزادي بخش وارد خاک جمهوري اسلامي شدند. اين عمليات را منافقين «فروغ جاويدان» و رزمندگان اسلام «مرصاد» ناميدند. رجوي طبق معمول در اين عمليات نيز شرکت نداشت و از داخل خاک عراق، عمليات را هدايت مي کرد. کانون هابيليان (خانواده شهداي ترور) گفت وگوهايي با برخي از جداشدگان از اين سازمان که در آن زمان در عمليات حضور داشتند انجام داده و در اختيار خراسان قرار گرفته است که در ادامه مي آيد.

 

پشت جبهه اي در کار نبود

 

"در خارج از کشور مشغول تحصيل بودم که به عراق فراخوانده شدم. قبل از عمليات مرصاد، سازمان همه نيروهاي خود را در خارج کشور حتي افراد منفعل و مسئله دارش را فراخواند. اين کمبود نيرو تا جايي بود که سازمان براي رفع اين مشکل سعي وافر داشت تا با هماهنگي صدام، اسراي نظامي را به روش هاي مختلف جذب و در تيپ هاي خود سازماندهي و آماده عمليات بزرگ کند که البته در اين مسير چندان موفق نشد.به هر شکل ابتدا من را به عنوان نيروي پشت جبهه و بهره برداري از تخصصم به منطقه آوردند. ولي وقتي وارد شدم فهميدم پشت جبهه اي وجود ندارد و همه اش خط مقدم است. من را نيز از خارج کشور کشانده اند و در عمليات به عنوان راننده «آيفا» به کار گرفته اند. شرايط نيرو به حدي وخيم بود که حدود ۵۰ درصد از نيروهاي سازمان اعم از کادر، هوادار و عضو هنگام حرکت ستون هاي نظامي براي عمليات به يگان ها پيوستند. يعني بدون آن که حتي يک روز دوره يا آموزش نظامي و کار با سلاح را طي کنند آن ها را به خط مقدم مي فرستادند."

 

رشد ما جهشي بوده!

 

"سرکرده سازمان مجاهدين خلق، مسعود رجوي، براي اين که نيروهايش را تقويت روحي کند ۳ روز قبل از عمليات در نشست کل نيروهاي نظامي مي گويد، در عمليات فکه، مقر گردان را گرفتيم. در مهران از مقر گردان گذشتيم و يک خيز برداشتيم و مقر تيپ و لشگر را گرفتيم. اين کار ما در جنگ هاي کلاسيک جور درنمي آيد. رشد ما جهشي بوده بنابراين آينده ما تهران است. «رجوي» با اين توضيحات قصد بزرگ نمايي عمليات فروغ جاويدان را داشت تا نيروهاي شکست خورده و مأيوس خود را اميدوار کند."

 


دی 1402
شنبه 1 شنبه 2 شنبه 3 شنبه 4 شنبه 5 شنبه جمعه
1
2
3
5
6
7
8
9
10
11
12
14
15
16
17
18
19
21
22
23
28
29