
لوییز دلاکورته، «کارشناس مسائل امنیتیدفاعی و استاد دانشگاه علوم پزشکی آرکانزانس»
تروریسم مبحث دشواری است. توضیح آن ممکن است در اثر مفروضات سیاسی و تعصبات اجتماعی جهتدار انجام شود. سیاستگذاران و کارشناسان دیدگاههای نظری مختلفی در مورد تروریسم دارند. حداقل، سه رویکرد برای مطالعه تروریسم وجود دارد: رویکرد جامعهشناسی محض، رویکرد روانشناسی و رویکرد روانشناسی اجتماعی. در دهههای گذشته تروریسم را بیشتر با دو رویکرد اول بررسی کردهاند؛ اما مطالعه تروریسم با رویکرد روانشناسی اجتماعی در چندسال اخیر پژوهشگران زیادی را جذب کرده است. آن دسته از پژوهشگران که موافق رویکرد جامعهشناسی محض هستند، تروریسم را بازتابی از اختلالات اجتماعی یا گرایشهای متناقض در نظام اجتماعی میدانند. در این رویکرد، به طور کلی، تروریسم را مرتبط با چندین «علل ریشهای» میدانند که دیگر انواع خشونتهای سیاسی را هم مانند شورشها و تظاهرات خیابانی، انقلابها، جنگهای داخلی و منازعات مسلحانه بینالمللی تشدید میکنند. جامعهشناسی محض برخی از علل ریشهای گرایش افراد به اقدامات تروریستی را فقر، رژیمهای خودکامه و سرکوبگر و یا اعمال فرهنگی و مذهبی میداند.
در تبیین روانشناختی تروریسم، تروریستها را بیشتر از منظر شخصیتهای دچار اختلال روانی یا جنون بررسی میکنند. با اینکه پژوهش نظری است، برخی از پژوهشگران تلاش کردهاند تا تروریستها را از منظر تمایل آنها برای خشونت و یا ناتوانی در کنترل پرخاشگری ناخودآگاه تحلیل کنند. هرچند، پرخاشگری ناخودآگاه صفت مشترک تروریستها نیست.
به اعتبار پژوهشهایی که بر اساس زندگینامه تروریستها انجام شده است، افرادی که به یک سازمان تروریستی واحد میپیوندند، انگیزهها و شخصیتهای متفاوتی دارند. «برخی از ویژگیهای روانی رایج در میان تروریستها، عبارت است از عدم همدلی با قربانیان، ذهنیت ایدئولوژیک جزمی، یا جهانبینی سادهانگارانه و یا آرمانگرا.» هر چند، باید به این نکته توجه کرد که این ویژگیهای روانی بر اساس اطلاعات درباره افراد افراطیتر و ردهبالاتر سازمانهای تروریستی جمعآوری شده است.
همچنان که اقدامات تروریستی شامل گسترش ایدئولوژی یا انجام حملات است، در عین حال به برنامهریزی راهبردی، پشتیبانی تدارکاتی، جمعآوری کمک مالی و جذب نیرو نیز نیاز دارد. هرکدام از این فعالیتها معمولاً به افرادی با قابلیتهای متفاوت و صفات روانی مختلف نیاز دارد. در آخر، معلوم نیست که مشخصات روانیای که برای تروریستها ذکر میکنند، صفات ثابت و یا نگرشهای ناشی از تجربیات زندگی تروریستی باشد.
به طور خلاصه، نه روانشناسی فردی تروریستها و نه محیطهای اجتماعی کاملاً تبیین نمیکنند که چرا افراد به اقدامات تروریستی کشیده میشوند. به این دلیل، پژوهشگران در مطالعات خود هرچه بیشتر به دیدگاه روانشناسی اجتماعی میپردازند.
ماهنامه راهنما(مطالعات تخصصی تروریسم)