آیتالله خامنهای از امام درخواست کرده بودند با توجه به اینکه اوضاع جبههها مناسب نیست، برای بازسازی وضعیت نیروها و سازماندهی مجدد آنها برای مقابله با دشمن، اجازه فرمایند که ایشان راهی جبههها شوند.
به گزارش پایگاه خبریتحلیلی هابیلیان (خانوادۀ شهدای ترور کشور) و بهنقل از فارس، نود و دومین شماره هفتهنامه خط حزبالله با سخن هفتهای با عنوان «مردم در برابر جلاد» منتشر شد که به ماجرای چهار ماه پایانی جنگ که منتهی به عملیات مرصاد شد، میپردازد.
متن این روایت به شرح ذیل است:
چند ساعتی از بامداد روز هشتم فروردین سال 1367 نگذشته بود که ارتش بعث عراق، به کمک یار همیشگی خود در طول دوران جنگ، یعنی سازمان تروریستی منافقین، عملیاتی را تحت عنوان "آفتاب"، در منطقهی مرزی فکه انجام داد. در این عملیات که هدف از آن، انهدام لشگر 77 خراسان بود، چند تیپ مکانیزهی ارتش عراق نقش اصلی را ایفا میکردند و نیروهای سازمان منافقین هم، پس از تصرف خطوط پدافندی ارتش ایران، سنگرها و استحکامات موجود را به آتش کشیدند.
دو ماه و اندی بعد از عملیات آفتاب، در آخرین ساعات روز 28 خرداد 1367، سازمان منافقین، عملیات دیگری با عنوان "چلچراغ" را در منطقهی عمومی مهران انجام داد. در این عملیات، منافقین توانستند ضمن تصرف شهر مهران، 1500 نفر از نیروهای ایرانی را به اسارت و چندین دستگاه تانک و ادوات نظامی را به غنیمت بگیرند.
روند فرسایشی جنگ اما در تابستان 67 اوج بیشتری گرفت. در 21 تیرماه 67 وضعیت جبههها به شدت بحرانی شده بود بهطوریکه رژیم بعث، به جبهههای غرب حمله کرده و گردانهای نظامی کشور را متلاشی کرده بود و در جنوب نیز، حملات سنگینی از ناحیهی کوشک و شلمچه انجام داده و در خاک ایران پیشروی چشمگیری انجام داده بود. سه روز بعد، آیتالله خامنهای، رئیسجمهور وقت ایران، با دیدن وضعیت جبههها، صبحهنگام از حاج احمد خمینی میخواهند که برای حضور در جبههها از امام اجازه بگیرند.
آیتالله خامنهای از امام درخواست کرده بودند با توجه به اینکه اوضاع جبههها مناسب نیست، برای بازسازی وضعیت نیروها و سازماندهی مجدد آنها برای مقابلهی با دشمن، اجازه فرمایند که ایشان راهی جبههها شوند. پیش از این، امام خمینی، حضور آیتالله خامنهای را در جبههها، برای حفظ جان ایشان و همچنین با توجه به تبعات احتمالی داخلی و بینالمللی که میتوانست به دلیل جایگاه حقوقی ایشان به وجود بیاید، منع کرده بودند.
این بار اما امام، از طریق حاج احمدآقا، موافقت خود را با حضور آیتالله خامنهای در جبههها اعلام کردند. پس از آن، روز دوم مرداد 67، آیتالله خامنهای، پیامی با عنوان امام جمعهی تهران صادر کرده و تصریح کردند: «اکنون که ارتش متجاوز، بار دیگر به خاک پاک ایران اسلامی قدم نهاده است، هیچ پاسخی جز سلاح روا نیست. امروز نیز باید ملت به کمک نیروهای مسلح بشتابند...»
در پایان پیام نیز، آیتالله خامنهای اعلام میکنند که: «اینجانب با درک عمیق از اهمیت زمان و با اذعان به اینکه جهاد و شهادت در این برههی حساس فریضهای مضاعف است، تن و جان ناقابل خود را به جبههی حق برده و در معرض تکلیف و قضاء الهی میگذارم.» 1367/5/2 آیتالله خامنهای که همواره آمادهی شهادت بودند، بعد از ابلاغ این پیام مشتاقانه به سوی جبههها شتافتند.
در دیگر سوی میدان اما رهبران سازمان منافقین که سرخوش از پیروزی موقت در مهران و ارتش بعث بودند و سادهلوحانه شعار "امروز مهران، فردا تهران" را سر داده بودند، روز سوم مردادماه 67، عملیات موسوم به "فروغ جاویدان" را آغاز کرده و در کمتر از 24 ساعت توانستند خود را به 34 کیلومتری کرمانشاه برسانند.
منافقین و ارتش بعث که سرخوش از پیروزی ماههای اخیر بودند، تصور میکردند که به راحتی میتوانند خود را به تهران رسانده و نظام را ساقط کنند، اما پیام قطعنامهی امام خمینی و ارتباط قلبی مستحکمی که بین امام و مردم وجود داشت از یک سو، و تحلیلهای روشنگرانه و پیام به موقع رییس جمهور وقت، آیتالله خامنهای و جمع دیگری از مسئولین، و به دنبال آن، حضور در جبهه توسط ایشان از سوی دیگر، موجب حضور گستردهی «نیروهای مردمی» در جبههها و در نتیجه زمینگیر شدن نیروهای منافقین از یک سو و بعثیها در سوی دیگر شد.
بدین ترتیب، سازمان منافقین ضمن عقبنشینی، متحمل تلفات و خسارات فروانی شد و بیش از 438 تانک، 1200 قبضه تجهیزات نظامی از قبیل خمپارهانداز، توپ ضدهوایی، نفربر، خودرو و صدها سلاح سبک آنها به غنیمت نیروهای ایران درآمد.