عاملین ترور و اسناد جنایت:
رضا استاد حسین
نام مستعار:
فرمانده واحد تروریستی
|
علیرضا مدنی
نام مستعار:
عضو واحد تروریستی
|
منوچهر
نام مستعار:
عضو واحد تروریستی
|
1. اعترافات رضا استاد حسین درباره ترور شهید ناصر سالم:
" 4) ترور یک برادر پاسدار: من و علیرضا و منوچهر، من راننده، منوچهر فرمانده عملیات علیرضا هم عقب نشسته بود. یک موتور سوار را از خیابان مطهری تعقیب کردیم، در خیابان آپادانا منوچهر گفت: دادستانی بایست ! موتور سوار ایستاد، منوچهر کارت شناسایی خواست که موتور سوار کارت کمیته را نشان میدهد. منوچهر میآید کنار و علیرضا به وسیله ژ3 فکر میکنم 3 تیر به طرفش شلیک میکند. محل حادثه را ترک میکنیم، این حادثه یا اواخر مراد بود یا اوایل شهریور ."
2. اعترافات علیرضا مدنی یکی دیگر از عوامل ترور مزبور:
" حمله به یک برادر پاسدار و ترور وی (ناصر سالم) ... من و رضا و منوچهر بودیم، رضا فرمانده و منوچهر راننده و من آتش کردم ...."
رمز پیروزی و راز بقاء آن
نیروهای جان بر کف نهادهای انقلاب اسلامی تبلور اراده و عزم آهنین امت حزب الله در حمایت از اسلام و خط ولایت فقیه و بازوی توانمند مردم مسلمان برای حفظ و گسترش ارزشها و آرمانهای انقلاب اسلامی هستند، لذا پیوسته هدف تیر کین ضد انقلابیون بوده و همواره مورد سوء قصد ناجوانمردانه ایادی آنان قرار گرفته اند.
اما با همه این احوال علیرغم تمامی توطئههای طرح ریزی شده استکبار جهانی و دسایس به اجرا در آمده توسط مزدوردانشان، مقاومت و ایثار نیروهای پر توان اسلام در جبهههای نبرد و سازندگی همچنان افزوده گشت و صفوف آنان همانند بنیان مرصوص استحکام یافت.
چون این نهادها از منبع لایزال تودههای میلیونی امت حزب الله برآمده بودند و همواره توش و توان خویش را از آنان بر میگرفتند و در خط رهبری امام و در جهت تحقق شعارهای اصیل انقلاب اسلامی ره میسپردند و شهادت در راه خدا را منتهای آرزوی خود میدانستند، این رمز پیروزی انقلاب اسلامی و راز تداوم آن است که دشمنان همواره از درک آن غافل بوده و از فهم آن عاجز خواهند ماند.
شهید ناصر سالم
شغل: کارمند دادستانی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی
سن: 23 سال
وضعيت تأهل: متأهل
محل شهادت: خیابان شهید بهشتی، دلپذیر
تاريخ شهادت: 1360/6/2
زندگينامه
برادر ناصر سالم در سال 1337 در جنوب شهر تهران دیده به جهان گشود. دوازده ساله بود که پدرش را از دست داد و با کمک مادر توانست خلأ ناشی از فقدان پدر را در خانواده جبران نماید. او از همان کودکی با همه تلخ کامی ها، کمبودها و نابسامانیها که درد مشترک همه مستضعفان و محرومان است، آشنا گردید و با انگیزههای قوی مذهبی به مبارزات سیاسی علیه رژیم خودکامه و وابسته شاه روی آورد و به همراه دوستانش به تشکیل جلسات روشنگرانه " عقیدتی – سیاسی " جهت جذب و جلب جوانان و همسالان خود به اسلام اقدام نمود.
هم زمان با اوج گیری انقلاب اسلامی به رهبری امام امت، خمینی بت شکن، به تکثیر و پخش اعلامیهها و سخنرانیهای روح بخش و حرکت آفرین امام و برپایی و شرکت در تظاهرات و راهپیماییها پرداخت و در یوم الله 22 بهمن در تسخیر کلانتریها و فتح پادگان " جی " نقش به سزایی را ایفا نمود.
پس از پیروزی با همیاری سایر همرزمانش، کمیتهای از افراد متهد و منصف به اخلاق و صفات اسلامی در محل تشکیل داد و در سنگر آن به حراست از دستاوردهای انقلاب اسلامی و آموزش عقیدتی – سیاسی و نظامی برادران مشغول شد. اوائل سال 59 در شورای سرپرستی زندانها به عنوان مددکار در زندان قصر به فعالیت پرداخت چرا که او معتقد بود ارزشهای جامعه اسلامی و انقلابی باید در زندانها نیز تبلیغ و پیاده شود ؛
لذا با تلاش و پشتکار وصف ناپذیری برای بهبود وضع زندان و زندانیان همت گماشت و با تشکیل کتابخانه و تربیت دادن مسابقات ورزشی و فعالیتهای هنری و نمایش فیلمهای انقلابی و گفت و شنود و رسیدگی به درخواستهای زندانیان و سرکشی به خانوادههای آنان، سعی نمود تا این قربانیان رژیم منحط شاهنشاهی را اصلاح و به جامعه باز گرداند.
شهید سالم پس از مدتی به کانون اصلاح و تربیت رفت و در جهت ارشاد و بازسازی زندانیان نوجوان آن مرکز، خدمات مؤثری را ارائه داد. آنگاه در دفتر شهید مظلوم و سید بزرگوار مرحوم دکتر بهشتی در دادگستری مشغول کار شد و بعد از آن به تشکیلات نوپای دادستانی سپاه پاسداران راه یافت. با شروع جنگ تحمیلی در دفاع از حریم مقدس اسلام داوطلبانه به جبهههای نبرد شتافت و با دشمن متجاوز به مقابله پرداخت.
برادر ناصر از شیفتگان امام و از پیروان جانباز ولایت فقیه و مسلمانی مکتبی و متعهد به اسلام و روحانیت مبارز بود و در جهت تبلیغ آرمانها و ارزشهای انقلاب میکوشید و در احیاء سنگر مساجد، تعلیم فرهنگ و معارف اسلامی، حضور در مراسم عبادی – سیاسی و دعای کمیل سعی و مراقبت وار داشت .
شهادتنامه
یک روز ساعت 7 صبح وقتی که برادر ناصر سالم با موتورسیکلت عازم محل کارش بود تحت تعقیب سه تن از منافقین تروریست قرار میگیرد. آنان که ملبس به لباس مقدس پاسداری و سوار بر اتومبیل بودند در خیابان دلپذیر به عنوان مأمورین دادستانی وی را متوقف کرده و از او میخواهند تا کارت شناسایی اش را ارائه دهد و ناگهان در همین هنگام با شلیک سه گلوله به طرف وی، از منطقه میگریزند.
پزشکی قانونی در مورد محل اصابت گلولهها بر پیکر شهید چنین گزارش کرده است:
" ... در معاینه روی سینه و بالای شکم و پستان طرف چپ دو ناحیه سوراخ شده که قطر هر یک یک نیم ساهتی متر است دیده شد که اطراف آن را هاله سوختگی گرفته بود و مربوط به مسیر ورود گلوله بود. در ناحیه پشت طرف راست دو سوراخ بزرگ که ندازه آن تقریباً 5 سانتیمتر بود، دیده شد که محل خروجی گلوله مذکور بود ... "
و به این ترتیب قلبی که کانون مهر و محبت به مستضعفین و قهر و کین نسبت به مستکبرین بود به دست اذناب شیطان بزرگ و سرپنجههای منافقین پاره پاره میشود و خون سرخ غیور مردی از پاسداران دلاور اسلام بر روی آسفالت گرم خیابان جاری میگردد تا در مسیر بقاء و گسترش انقلاب اسلامی بر پهن دشت این میهن خونبار لالههای سرخ و عطرآگین دیگری را برویاند و یأس و حرمان را بر دلهای سخت و سیاه دشمنان دون صفت بنشاند.
مزار شهید: بهشت زهرا، قطعه 24، ردیف 91، شماره 13