سازمان تروریستی منافقین هرساله در محرم و صفر با برگزاری مراسم عزاداری برای امام حسین(ع) تلاش میکند تا از خود چهره موجه ارائه داده و تأکید کند که برنامهها و آرمانهایش تضادی با عقاید مذهبی ندارد. تأکید سازمان منافقین مبنی بر پیروی از نهضت حسینی این سؤال را به وجود میآید که چقدر آنها در این مسئله صادق هستند؟ و اینکه برداشت آنها از حماسه حسینی چه میزان با واقعیت تطابق دارد؟ برای پاسخ به این سؤال باید به منابعی که در آن منافقین تلاش کردهاند تا آنچه قرائت صحیح از نهضت حسینی میدانند، ارائه کنند، مراجعه کرد. سازمان منافقین پیش از انقلاب کتابی تحت عنوان«سیمای یک مسلمان» منتشر کرد و در آن قرائت و تفسیر خود را از تاریخ صدر اسلام و واقع کربلا ارائه میدهد. سازمان منافقین در این کتاب تلاش کرده است تا با استفاده از مفاهیمی مانند مبارزات طبقاتی، زیربنا و روبنای قرائتی کمونیستی از حوادث صدر اسلام ارائه دهد. بر اساس قرائت این کتاب همانطوری که در جوامع امروزی دو طبقه کارگر و سرمایهدار در مقابل هم قرار میگیرند، در صدر اسلام نیز این دو به گونه دیگری در مقابل یکدیگر صفآرایی کرده بودند. نویسنده تلاش میکند تا قرائتی از امام علی(ع) و امام حسین(ع) ارائه دهد تا آن بهعنوان نمادهای ایجاد حکومت اشتراکی شناخته شوند. در واقع منافقین در این کتاب کل نهضت عاشورا را برخلاف روایتهای دینی به تضاد طبقات حاکم و محکوم و بهرهبرداری مادی طبقه حاکم از طبقه تحت سلطه فرو میکاهد.
همچنین سازمان در این کتاب نهضت حسینی را بهانهای برای ترویج نظرات اشتراکی و مارکسیستی کرده و سعی میکند تا نشان دهد، رمز ماندگاری قیام حسینی انحلال فردیت و حل شدن در کمون واحد بوده است. سازمان در این کتاب بابیان اینکه امام حسین(ع) ویارانش از ابتدای قیام تا انتها افراد پاکی بودند که کوچکترین انحرافی از ارزشها نداشتهاند، میگوید که امام حسین(ع) ویارانش در جریان قیام یک ترکیب واحدی را تشکیل داده بودند که قابلتفکیک از یکدیگر نبوده و همین مسئله باعث میشود تا قیام حسینی بهصورت خاصی ماندگار شود. سازمان منافقین تأکید میکند که یکی از رمزهای ماندگاری قیام حسینی حل شدن در مکتب و انحلال فردیت بوده است، ازاین رو به اعضایش تأکید میکند که اگر میخواهید حسینی عمل کنید باید بهصورت کامل در مکتبی که سازمان ارائه میکند، حلشده و از فردیت خود دست بردارید. این خط فکر فقط مربوط به دوران پیش از انقلاب سازمان نمیشود. بهطوریکه در محرم سال 1358 موسی خیابانی در سخنرانی خود در بین هواداران سازمان همین قرائت را ارائه میدهد. موسی خیابانی در این سخنرانی میگوید در فرآیند تکامل وقتی یک مرحله به انتها میرسد، دچار بنبست میشود، آنگاه در نقطهای باید شکسته شود. بر این اساس او عاشورا را حرکتی در راستای شکست بست تاریخی و گذر از یک مرحلهبهمرحله دیگر تحلیل کرده است. البته این گذر نه بهصورت مکانیکی بلکه باید از طریق قیام مسلحانه علیه حاکم ظالم صورت میگرفته است.
بررسی کتاب سیمای یک مسلمان و سخنرانی موسی خیابانی نشانگر تلاش سازمان منافقین برای ارائه یک قرائت التقاطی از قیام کربلا است، بهطوریکه آنها با بهرهگیری از نمادهای دینی مدام در حال بازتولید مفاهیم مارکسیستی و تثبیت آنها در اذهان اعضای خود هستند. این قرائت سبب میشود تا آنها با پوشش ظاهری مفاهیم دینی در عمل مفاهیم غیردینی را ترویج نمایند. شکستن قداست ائمه شیعی از جمله تأثیرات منفی ترویج چنین نگاهی است، چرا که در عمل سازمان بهصورت مستقیم به افراد خودالقا میکند که در دوران ما افرادی که کشورهای دیگر و حتی خود ایران با عقاید مارکسیستی در حال مبارزه هستند بیشتر از مسلمانان در خط حسینی قرار دارند. برای درک آسیبپذیر ترویج این نگاه میتوان به خاطرات زندانیهای دوران پهلوی اشاره کرد. بسیاری از این افراد اذعان کردهاند که رابطه منافقین با کمونیستها بهتر از مسلمانان بود، چراکه بر اساس عقاید سازمان آنها بیشتر از مسلمانان در خط تکامل قرار داشتند.
بررسی نگاه سازمان منافقین به نهضت حسینی نشاندهنده تلاش آنها برای ترویج مفاهیم غیردینی و التقاطی با بهرهگیری از عقاید دینی است. همین مسئله سبب شده تا آنها جنبههای اخلاقی و معنوی قیام امام حسین(ع) را کنار گذاشته و تمام نهضت را به قیام مسلحانه فرو بکاهند.