در جلسه اي كه در هفته گذشته در پاريس پيرامون پرونده پولشويي مجاهدين و مريم رجوي با حضور وكيل وي و محمد محدثين برگزار شد، محدثين ضمن نام بردن از چند تن از جداشدگان، اصل مسأله پرونده مريم رجوي را مربوط به فعاليتهاي افشاگرانه آنان دانسته و سعي نمود تا با وابسته خواندن آنان به ايران، مستندات ارائه شده از سوي آنان را مخدوش نمايد.
سپس با حضور وي و فريد سليماني در ارگان ماهواره اي گروه تروريستي مجاهدين، بار ديگر اين مواضع تكرار گرديد.
گرچه ميتوان فعاليتهاي افشاگرانه جداشدگان در اين چند سال و به خصوص اينكه پرونده جرائم مريم رجوي در فرانسه همچنان مفتوح و در دست رسيدگي است را باعث به هم ريختگي و عصبانيت بقاياي باند رجوي دانست، ليكن مطرح شدن يك باره اين مسأله و اشاره مستقيم به نقش اثرگذار جداشدگان كه در تضاد با استراتژي مجاهدين ميباشد، سؤالی را پديد مي آورد!
استراتژي مجاهدين در مورد جداشدگان اين است كه مطلقاً سوابق آنها را انكار كند و نيز فعاليتهاي آنان را غير اثرگذار و بدون نتيجه قلمداد كند. پس با توجه به اين سياست، پرداختن به اين موضوع آن هم در بالاترين سطح از اعضاي دستگاه تبليغاتي مجاهدين از همان ابتدا محل سؤال و بسيار مشكوك بود.
البته حق اين بود كه عليه ياوه هاي ساخته و پرداخته دستگاه تبليغاتي مجاهدين مقابله شود، كه در اين رابطه جداشدگان اثبات كردند كه ميتوانند با منطق، پاسخهاي مستدل خود را بيان كرده و به جا و به موقع در هر دادگاهي حاضر شده و هيچ بيم و هراسي از ارعاب و فرافكنيهاي مجاهدين ندارند.
اما بنا بر اخبار دريافتي، اين بار نه تنها مجاهدين خواهان مسكوت ماندن موضوع نقش جداشدگان نبودند، بلكه به دنبال واكنشهاي بيشتري نيز براي هر چه بيشتر مطرح شدن اين پرونده بودند.
مدتی است که مجاهدين با پرونده ديگري به غير از پرونده اتهامات مالي - تروريستي مريم رجوي روبرو هستند و آن هم پرونده آدم ربايي و قاچاق انسان است كه با مقالات افشاگرانه "برگي ديگر از جنايات مافياي رجوي" در ايران ديدبان كه منعكس كننده خاطرات تعدادي از اهالي بلوچستان در رابطه با چگونگي گروگان گرفته شدن و فريب خوردن از سازمان مجاهدين بود همراه بود.
به تازگي نيز سايت هابيليان مستنداتي پيرامون اين پرونده ارائه نموده است كه با اظهارات كساني كه اخيراً به ايران بازگشته اند همراه است. مجاهدين آنها را تحت عنوان كاريابي و اخذ پناهندگي به قرارگاه اشرف در عراق كشانده اند و قصد اخاذي و سوء استفاده از آنها را داشته اند كه البته به يمن سرنگوني صدام كه محافظ و حامي مجاهدين و اعمال ننگين آنها بود، اين افراد توانستند راهي به دنياي آزاد بيابند و اين جنايت مجاهدين را نیز افشاء كنند.
مجاهدين براي خاك پاشيدن به چشم افكار عمومي و كمرنگ نمودن پرونده اين جنايت، به يك باره پرونده مريم رجوي را (كه به هر حال قضايي شده و اميد دارند كه با تلاشهاي وكلاي فرانسوي بتوانند آن را به نحوي حل و فصل كنند) عمده كرده و با نام بردن از جداشدگان، فضاي مخدوشي را ايجاد كردند تا محتويات پرونده آدم ربايي و قاچاق انسان مورد توجه قرار نگيرد، در لابلای هیاهوی کاذب گم شود و به مرور زمان به دست فراموشی سپرده شود.
مستندات پرونده قاچاق انسان که تا کنون منتشر شده حتي ممكن است براي برخي از جداشدگان نيز باور نكردني و دور از انتظار باشد و جاي این سؤال وجود داشته باشد كه چگونه گروهي كه سعي داشت از نيروهاي مورد اعتمادش استفاده كند، دست به اين جنايت زده است.
اما در هر صورت گفته های اين قربانيان كه حاضر به شركت در دادگاه هم ميباشند و با ذكر جزئيات قادر به شهادت عليه روابط مافيايي مجاهدين هستند، نكته اي در خور توجه و شناساننده ابعاد ماهيت مافيايي این فرقه تروریست است و نبايد از حوزه فعاليتهاي افشاگرانه دور بماند.
نكته قابل ملاحظه اينكه هر كدام از اين اشخاص در نزد نيروهاي امريكايي داراي پرونده بوده و جزئيات سوء استفاده اين گروه از خود را قبل از ارائه به هر مرجعي به وزارت دفاع و وزارت خارجه امريكا منتقل نموده اند و هرگونه ترفند و حيله اي از جانب مجاهدين نيز نميتواند آن را مخدوش نمايد.
