برای شناسایی حامیان تروریسم و مخالفان آن، معیارهای مختلفی در رسانهها و محافل سیاسی مطرح میشود.
عدهای سعی میکنند با نسبت دادن تروریسم به باورهای دینی، از تروریستها برای ایجاد سناریوهای اسلامهراسی یا در کل، دینهراسی استفاده کنند. برخی دیگر، تروریسم را موضوعی مرتبط با اقوام و ملتیتهای مختلف دانسته و مثلا برخی اقوام در افغانستان، سوریه و عراق را مرتبط با تروریسم معرفی میکنند. بعضی دیگر هم با اتصال تروریسم به گفتمانهای ایدئولوژیک دولتهای مختلف سعی میکنند چنین القا کنند که تروریسم برخاسته از گفتمانهای سیاسی در کشورهایی است که میخواهند نوعی استقلال سیاسی داشته باشند.
با این همه، نگاهی به تجربه دو دهه گذشته در مبارزه با تروریسم نشان میدهد که تروریستها نه تنها نسبتی با ادیان و ایدئولوژیها ندارند، بلکه از همه چیز استفاده ابزاری میکنند برای آنکه تنها با یک چیز مقابله کنند: اراده مردم.
به این ترتیب آنچه تروریستها آن را نشانه میروند، حق مردم در تعیین سرنوشت است. آنها در افغانستان، عراق، سوریه، ایران و هر کشور دیگری که بخواهد در مسیر توجه به خواست مردم گام بردارد، با انتخابات، دموکراسی و رای مردم مخالف هستند. با این وجود هرکجا که دیکتاتوریها مستقر هستند، تروریستها چالشی با حاکمانشان ندارند؛ از ریاض گرفته تا تلآویو.
به همین دلیل تروریستها دشمن انقلاب ایران هستند. دشمن انقلابهای عربی به شمار میروند و همزمان دوستی با دولتهایی دارند که هیچ نسبتی با دموکراسی ندارند. از عربستان و امارات و بحرین تا رژیم صهیونیستی که هر یک به شکلی مشغول سرکوب مردم و مخالفان خود هستند، متحد تروریستها قلمداد میشوند.
سفر اخیر دونالد ترامپ به ریاض و تل آویو و اظهارات او علیه ایران آن هم درست در زمانی که انتخاباتی باشکوه خشم دشمنان کشورمان را برانگیخته بود و عصبانیت او نسبت به جنبشهای اصیل مردمی منطقه از جنبش حزبالله لبنان گرفته تا جنبش حوثیهای یمن، همه و همه نشان میدهد که تروریستها و همپیمانان آنها، کاملا در ضدیت با رای، اراده و قیام مردم قرار داشته و وقتی پای جنبشهای مردمی به میان میآید، اینها همه تبدیل به یک جبهه واحد میشوند.
ترس اسرائیل از برگزاری انتخاباتی فراگیر در فلسطین، ترس آل خلیفه از خواست مردم در بحرین، ترس آل سعود از برگزاری انتخابات و موارد متعدد دیگری از این دست نشان میدهد که چرا آنها به جای داعش، ایران را دشمن اصلی خود میدانند؛ چون این ایران است که با برگزاری انتخابات و حاکم کردن مردم سالاری دینی، مشروعیت آنها را به چالش کشیده است، اما تروریستها که در مخالفت با مردمسالاری همراه دیکتاتورها هستند، آسیبی به مشروعیتشان نمیزنند.
به این ترتیب روشن است که شیشه عمر تروریستها در دست مردم ملتهای منطقه است. آنها هستند که با اراده و خواست خود میتوانند برای همیشه تروریستها را به عقب برانند. این اتفاقی است که در عراق و سوریه و یمن رخ داده و میتواند در سایر کشورهای منطقه نیز تکرار شود.