تقابل جبهه مقاومت به رهبری ایران و جبهه کفر به رهبری آمریکا و بازیگری رژیم صهیونیستی و کشورهای مرتجع در حاشیه جنوبی خلیج فارس، مدتها است که در عرصههای مختلف آغاز شده است. به عبارتی هماکنون جنگی چندوجهی در جریان است و دو طرف به طرق مختلف در حال وارد آوردن ضربه به طرف مقابل هستند.
جنگ اقتصادی علیه جبهه مقاومت اکنون به بالاترین حد خود رسیده است و سختترین تحریمها هم اکنون علیه رهبری این جبهه وضع شده است. ضربه به بافت اجتماع و باورهای فرهنگی نیز سالهاست که در جریان است.
در ۲۰ سال اخیر تقابل نظامی نیز میان دو طرف، نه به صورت مستقیم ولی از طرف گروههای نیابتی وجود داشته است.
دو طرف تلاش دارند تا میتوانند عمق راهبردی خود را در منطقه افزایش دهند و با یارگیری از بازیگران منطقهای وزن خود را از طریق هم پیمان افزایش دهند. تشکیل گروههای مقاومت در کشورهای منطقه از سوی جمهوری اسلامی ایران و همچنین عادی سازی روابط میان رژیم صهیونسیتی و کشورهای عربی حاشیه خلیج فارس در دایره همین تقابل ارزیابی میشود.
اما در شرایطی که دو طرف میدانند که وقوع یک جنگ نظامی کلاسیک میتواند تبعات جبرانناپذیری داشته باشد، یکی از ابزارهای موثر برای تقابل را وارد آوردن ضربات امنیتی و اطلاعاتی میدانند.
آوردههای زیاد تقابلهای امنیتی در برابر هزینههای کم آن در مقایسه با جنگهای کلاسیک نظامی، دو طرف را تشویق به بهرهگیری از این ابزار میکند.
جنگهای سایبری و اختلال در سیستم پولی و بانکی و اداری، خرابکاری در بنگاههای مهم اقتصادی مانند پالایشگاهها و صنایع مادر، ایجاد اختلال در مراکز استراتژیک مانند مراکز هستهای و نظامی و بسیاری از تقابلهای امنیتی دیگر میتواند فضای فکری جامعه را مختل کرده و حس ناامنی را در میان عموم جامعه تزریق کند. حال در این میان یک ترور فیزیکی هدفمند میتواند به شدت محاسبات طرف مقابل را برهم ریخته و به عبارتی ضربه نهایی را وارد آورد.
در حقیقت ترور دانشمند شهید دکتر محسن فخریزاده را باید در همین پازل بررسی کرد. این ترور مکمل تمامی تقابلهایی بود که جبهه استکبار در تمامی وجوه علیه ملت ایران به کار گرفت. دشمن تلاش داشت تا پس از تحمیل سختترین تحریمهای اقتصادی، هجمه شدید فرهنگی از طریق وبسایتها و شبکههای تلویزیونی ماهوارهای و شبکههای اجتماعی و خرابکاری در سایت هستهای نطنز با وارد آوردن یک ترور فیزیکی، جامعه را علیه حاکمیت بشوراند. در حقیقت تلاش دشمن این است که با کمترین هزینه و با استفاده از پتانسیل نارضایتی عمومی، به ایجاد شکاف ملت و حاکمیت بیفزاید و از شکافهای به وجود آمده، ضربات بعدی را وارد آورد.
بنابراین میبایست همزمان با پیگیری عوامل و آمران این ترور از ایجاد شکاف و عمیقتر شدن آنها به ویژه در حوزه امنیتی کاست تا فضا برای جولان دشمن فراهم نشود.